98/10/16
بیل عزیز
من خوب هستم امیدوارم شما هم خوب باشید.
از پاسخ شما بسیار خوشحال و هیجانزده شدم، خصوصاً اینکه از دوست عزیز و مشترکمان دکتر ارنی کورتز سخن به میان آوردید و از اینکه مرا در مطالب ایشان شریک کردید سپاسگزار هستم.
ما در بحث و بررسی خود به نقاط مشترک و بسیار خوبی رسیدیم، و به این نتیجه رسیدیم که روان را فیزیولوژی یا نورو فیزیولوژی و جهانبینی به وجود میآورد و یا روان که مجموعه ادراکات و احساسات و رفتارها و کردارهای ما و یا همان خلقوخوی ماست بر این دوپایه که گفته شد استوار است.
حال اگر بخواهیم روان را متعادل کنیم، بایستی بازسازی در هر دو قسمت انجام پذیرد، هم فیزیولوژی و هم نورو فیزیولوژی و هم جهانبینی.
البته در این جهانبینی است که ایمان هم نقش خود را ایفا میکند. مثل: رها کردن، قدردانی، تواضع، تحمل، بخشیدن و در خانه بودن و ...
و اما در مورد اینکه نظرتان را بیان کردید و گفتید ما دو خرد داریم یکی درونی و دیگری بیرونی؛ و آن را شرح دادید.
این مطلب شما زیباترین توصیفی است که بیان کردید، و من دقیقاً به آن معتقد هستم همانطوریکه گفتید در وجود ما گوئی دو خرد و یا دو فرد وجود دارند که بهطورکلی یکی مارا بهطرف ارزشها هدایت میکند و دیگری بهطرف ضد ارزشها و در اعتیاد بگفته خود شما صدای خود درونی یا فردی که ما را بهطرف ارزش سوق میدهد ضعیف و ضعیفتر میشود و خود و یا فردی که مارا بهطرف ارزش سوق میدهد قوی و قویتر میگردد (و جالب است که در نمایشنامه ادموند و هلیا که آن را به آلیشا تقدیم کردم در رابطه با همین موضوع آن را نوشتم، خواهش میکنم اگر فرصت کردید، آن را مطالعه کنید، چون این نمایشنامه مربوط به شناخت انسان و همینطور صور پنهان او و همچنین جان است)
همانطوریکه گفتید، قسمت نورو فیزیولوژی و یا سلولهایی که ویرانه شده باشد با DST و داروی OT بهخوبی بازسازی میشود و در قسمت جهانبینی هم بایستی درون و بیرون به یک آشتی دست پیدا کنند تا بتوانند مانند دودست خوب به حیات خود ادامه بدهند.
اما موضوعی که در جهانبینی بسیار مهم است، همانا شناخت انسان است که شامل صور پنهان و آشکار او میباشد و من بسیار متأسف هستم، چون تمامی آموزشهای من به زبان فارسی است برای نمونه بیش از نقش صد سی دی آموزشی مربوط به شناخت انسان است که همهروزه مورداستفاده اعضای کنگره 60 قرار میگیرد و هر هفته یکی به آنها اضافه میشود.
حال اگر بخواهم بازهم در مورد جان صحبت کنم بایستی بگویم که اگر جسم خاکی را از انسان حذف کنیم، چیزی که باقی میماند که معمولاً به آن روح میگویند، من به آن جان میگویم، دقیقاً مثل اتومبیل با راننده که یک مجموعه را تشکیل میدهند و راننده حکم جان و اتومبیل حکم جسم انسان را دارد. در حقیقت روح هم جزئی از جان محسوب میشود و جان کل است و روح قسمتی از آن.
در حقیقت جسم از خاک تشکیلشده و یا ساختهشده است، برای اینکه اجزا جسم انسان از عناصر جدول مندلیف است که در خاک موجود است و جان از عناصری است که برای ما ناشناخته است، مثل نوری که از شعلههای آتش به وجود میآید، از آن جنس است و بایستی در طول تکامل تبدیل به نور خالص و بدون دود گردد.
در حقیقت جان چیزی است و یا موجودی غیرمادی است که جسم را در اختیار میگیرد و دارای بقا است و هیچوقت نمیمیرد.
بیل عزیز، در کشور اکثراً اعتیاد را یک مشکل اخلاقی میدانستند و من کمی توانستم این موضوع را تغییر بدهم که اعتیاد یک بیماری جسم و جهانبینی است. بنابراین وقتیکه مردم بدانند فردی معتاد است نظر خوبی به او ندارند، البته همانطوریکه میدانید من معتادان را به سه گروه تقسیم کرده بودم
گروه اول: معتادان شاغل
گروه دوم: معتادان بیکار
گروه سوم: معتادان بیخانمان
در کشور ما معتادان بیخانمان و یا گروه سوم، شاید حدود یک تا دو درصد کل جامعه معتادان را تشکیل بدهند، شاید بیش از 98 درصد افرادی هستند که بیخانمان نیستند، ولی معتاد هستند.
بنابراین اعتیاد گاهی اوقات مثل یک داغ ننگ است بر پیشانی افراد و همه فکر میکنند فرد معتاد حتماً فاسد هم هست درصورتیکه این فکر کاملاً غلط است.
حال در نظر بگیرید اگر یک دختر دانشجو و یا یک مادر و یا یک همسر و یا یک خواهر و یا یک کارمند خانم و یا یک خانم پرستار که در خانواده و یا با دوستان همکار و یا دانشگاهی معتاد شده و بیخانمان هم نیست و شاغل هم میباشد، مردم بدانند که او معتاد است، در کشور من هیچ مناسب نیست و چهره خوشی ندارد، بدین منظور در کنگره 60 گروه خانمهای مسافر از آقایان مسافر کاملاً جداگانه هستند و هیچکس از آقایان مسافر و یا همسفر آنها را نمیبینند و نمیشناسند. و تمام سرویسهای آنها و راهنمای آنها خانم هستند و این کار تاکنون نتیجه بسیار خوبی داشته است و خانمهای مصرفکننده بهخوبی و راحتی وارد کنگره میشوند.
و بدین منظور تهیه یک ساختمان کاملاً جداگانه برای آنها بسیار ضروری به نظر میرسد که این مهم انجام گردید.
دوست و برادر همیشگی شما در زمین و آسمان
حسین
Jan 9,2019
Dear Bill,
I hope you are fine, I am well.
Your answer was quite exciting, especially when you spoke about our mutual friend Dr. Ernie Kurtz. Thank you for including me in his ideas.
We have come to a mutual understanding about psyche until now.
We have accepted that psyche is created by physiology or neuro- physiology and worldview.
Or psyche is the sum of our feelings and perceptions which manifest through our actions. Or psyche is our mood.
Now if we are to balance the psyche, the treatment must be applied to both previously discussed sections. (neuro-physiology and worldview)
When we are talking about worldview we must include six elements of Dr. Kurtz (Release, gratitude, humility, tolerance, forgiveness, and being-at-home.)
About your idea about two selves (internal and external) and your description:
This was beautifully described by you. I am hundred percent agree with it. As you mentioned it is like that we have two selves; one is steering us toward values and the other is doing the reverse.
In addiction case as you mentioned, the inner voice or the self that calls us toward values gets weaker and weaker and the other self gets stronger.
It is interesting that “Edmund and Helga” which I dedicated to Alisha speaks about the same thing and it is about Jaan and knowing human being as well. please do read it if you have any leisure time.
As you mentioned again, The DST method with OT is fully capable of healing raged cells. In worldview section internal and external self must come to a peace as well.
What matter in worldview is knowing human being which consisted of visible and invisible attributes.
It is unfortunate that all of my teaching including more than 600 educational disk which speak about human being is in Farsi. Each week a new compact disk is released and members of Congress 60 are listening and learning.
If we disregard the physical body what remains and others call soul, I am calling it Jaan. Just like a car and its driver.
The driver is Jaan and the car is the body. In fact, soul is part of the Jaan.
Our body is made of soil since its components are existed in soil. Jaan is made of something which is unknown to us. Just like a light which comes from fire, this light must transform into pure light during evolutions.
In fact, Jaan is not physical entity which occupies the body and it can never die.
Dear Bill,
In my country addiction was a morality issue which I was able to alter it a bit. I am trying to prove that addiction is an illness of body and worldview.
Therefore, when people realize someone is addicted the stigma never dies.
As you know I have divided addicts into three categories:
1. Employed drug abusers
2. Un-employed drug abusers
3. Homeless drug abusers
In my country about two percent of addicts fall into the third group.
Therefore, being an addict is not equal with being corrupted and this stigma must be broken.
Now imagine how hard it is for a drug abuser lady to live in society! Or to be known by others! That is why within Congress 60 lady travelers are completely separated from men. No one sees and know them.
All their guides are ladies and this proved fruitful during these years. Having a separate building for them seemed necessary and that is why we have done it.
Please extend my greetings to Mrs. Rita.
Have a prosperous year ahead.
Friends and brothers on heaven and earth forever.
Hossein
مترجم: احسان رنجبر
- تعداد بازدید از این مطلب :
1297