English Version
This Site Is Available In English

بزرگترین کادوی یک همسفر سلامتی و حال خوش مسافر است

بزرگترین کادوی یک همسفر سلامتی و حال خوش مسافر است

جلسه دهم از دوره هفدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰، همسفران نمایندگی قیدار با استادی راهنما همسفر صدیقه و با نگهبانی همسفر رقیه و با دبیری همسفر زینب با دستور جلسه «نقش همسفران خانم و آقا، در درمان اعتیاد مسافران» روز دوشنبه ۸ دی ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را شاکر و سپاس‌گزار هستم که یک
بار دیگر اذن و اجازه صادر شد تا در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. از نگهبان جلسه و ایجنت شعبه همسفر پروین و مرزبانان عزیز و همچنین راهنمای خودم همسفر شیوا تشکر می‌کنم که حال خوب امروزم را مدیون ایشان هستم و امیدوارم هر کجا که هستند آرامش در زندگی ایشان برقرار باشد. دستور جلسه این هفته «هفته همسفر و نقش همسفران آقا و خانم در درمان اعتیاد مسافران» بیان شده است.

من‌ هم به رسم ادب اول از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر می‌کنم و به اولین همسفر کنگره۶۰، خانم آنی بزرگ تبریک می‌گویم و از همین‌جا می‌گویم که آقای مهندس خانه‌تان آباد باشد که خانه خیلی از ما را آباد کردید. امیدوارم سایه شما همیشه مستدام باشد و ما زیر سایه شما آموزش ببینم و به حال خوب برسیم. این هفته را به تک‌تک همسفران عزیز که بین ماندن و رفتن، ماندن را انتخاب کردید تبریگ می‌گویم.


اگر بخواهم در مورد همسفر بگویم واژه همسفر در قوانین کنگره، شماره ۸ آمده است‌. همسفر به کسی اطلاق می‌گردد که سابقه اعتیاد ندارد و برای تعالی اهداف کنگره۶۰، تلاش می‌کند؛ اما در مورد شکل‌گیری کنگره قسمت همسفران آقای مهندس فرمودند: مسافران که برای درمان به جلسه می‌آمدند، مادر، خواهر، برادر یا همسرشان که این عزیزان را همراهی می‌کردند اوایل دم در کنگره منتظر مسافران می‌ماندند، بعد دیدم که صورت خوشی ندارد و اتاقی برای آن‌ها اختصاص دادیم. بعد از مدتی که آمدند دیدیم که هرج‌ و مرج می‌شود، به همین دلیل خانم آنی، مسئول همسفران شدند و در جلسه مسافران هر دستور جلسه که برگزار می‌شد این عزیزان دستور جلسه را کار می‌کردند و آموزش‌ می‌دیدند.

شعبه ما همسفران بسیار قوی و قدری دارد و همچنین در قسمت مسافران هم همسفر آقا هستند. ما همسفران که اوایل وارد کنگره می‌شدیم فکر می‌کردیم به خاطر مسافر است؛ اما بعد متوجه شدیم که ما به خاطر خودمان‌ می‌آییم و این ما هستیم که آسیب دیده‌ایم. یک بمب را در نظر بگیرید که اگر به یک خانه‌ای اصابت کند ترکش بمب به همه افراد خانواده‌ می‌خورد. همسفر می‌تواند افراد نزدیک خانواده مثل خواهر، برادر، پدر، مادر و همسر باشد.

همسفر که به کنگره می‌آید، باید بداند که  شاید در بیرون از کنگره همسر خوبی باشد، ولی در مورد اعتیاد چیزی نمی‌داند. آقای مهندس در سی‌دی احساس همسفر فرمودند: فردی سوخته بود و او را به بیمارستان بردند. دکتر پرسید که چه اتفاقی افتاده است؟ ایشان ۹۵ درصد کوفتگی دارد و فقط ۵ درصد سوختگی دارد. بعد آن‌ها گفتند: این آقا در حال سوختن بود ما با بیل خاموش کردیم. آن‌ها نمی‌دانستند مثل ما همسفرها که قبل کنگره می‌خواستیم به مسافرامون کمک کنیم، ولی راه درمان را نمی‌دانستیم. باز خدا را شکر که راه کنگره را پیدا کردیم.

یک همسفر قوی و قدر می‌تواند مسافری را که لبه پرتگاه ایستاده به ته دره پرت کند یا این‌که یک همسفر می‌تواند مسافر را از ته دره و تاریکی‌ها بیرون بکشد. همه این‌ها نیازمند آموزش هستند. ما همسفران زاپاس لاستیک برای مسافران نیستیم بلکه مکمل برای مسافران هستیم. تأثیر کنگره بر روی من به این صورت بود که وقتی مسافرم به کنگره می‌آمد مخالفت می‌کردم، ولی بعد از این‌که خودم وارد کنگره شدم فهمیدم که حال من خیلی خراب بود.


من و مسافرم مثل کفه ترازو شده بودیم. مسافرم که آموزش دیده بود بالا بود؛ اما من پایین‌تر از مسافرم بودم. این آموزش‌ها و جهان‌بینی‌ها بود که باعث تغییر مسافرم شده بود. من هم وارد کنگره شدم و آموزش دیدم و خدا را شکر حالم خوب شد. شب‌هایی بود که من از فکر و خیال بی‌خواب می‌شدم وقتی به روضه می‌رفتیم روضه‌خوان می‌گفت خدایا ما را به درد چه کنم، چه نکنم گرفتار نکن، ولی من دچار این درد شده بودم همه چیز داشتم، ولی آرامش نداشتم. این کنگره بود که آرامش را به ما داد. این آرامشی که داریم بابت آموزش‌های کنگره است.

قسمت دوم دستور جلسه، هفته همسفر را در پیش داریم و قرار است مسافران از همسفران تشکر و قدر‌دانی کنند. تشکر به سه صورت است: قلبی، زبانی و پاکت که می‌تواند طلا، خانه و ماشین باشد. عزیزان ما دیگر نیازی به طلا نداریم، چون آرامش داریم. مسافرم به من گفت: اگر در کنگره همراه من باشی برایت گردنبند می‌خرم. دو سه سال آمدم و دیدم از گردنبند خبری نیست از او پرسیدم چرا گردنبند را نخریدی؟ او گفت: هر موقع راهنما شدی برایت می‌خرم و پارسال گفت: چرا سراغی از گردنبند نمی‌گیری گفتم: خداوند بالاتر از گردنبند به من داده است. آن آرامشی که داریم برای من خیلی ارزشمند است. پاکت را نگاه نکنیم، مهم درمان سفر اولی است و پول داروی OT او مهم است. اگر ۵۰ تومان هم داد از آن‌ها تشکر کنیم. شاید مسافرها حواسشان نباشد، ولی خود ما هدیه کوچکی برای همسفران کوچک در نظر بگیریم و تهیه کنیم و از آن‌ها تشکر کنیم.

مرزبان کشیک: همسفر معصومه و مسافر مرتضی
تاپیست: همسفر زهرا
عکاس: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول)
ویرایش و ارسال همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی قیدار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .