در سیدی قلب، دکتر امین تمثیل بسیار زیبا «چشمهی آب حیات» و «سرزمین ظلمات» را بیان نمودهاند. بهراستی اعتیاد، همان سرزمین ظلمات است و پیدا شدن روش درمان توسط مهندس دژاکام، همان چشمه آب حیات میباشد. خداوند را بسیار شاکرم که مرا در بستر آموزش و درمان کنگرهٔ ۶۰ قرار داد تا جرعهای از آن آب حیات در سرزمین تاریک و ظلمانی زندگیام چکانده و بر این دنیای تاریک، نوری از روشنایی تابیده شود.
موضوع مهمی که دکتر امین بهتفصیل شرح دادند، شهر وجودی انسان با تمام خواستههای معقول و نامعقولش بود. میدانیم که خواستهها وارد قلعهٔ عقل میشوند و اجرا فرمان از آنجا صادر میگردد. اما براستی چه کسی میتواند ماهیت این خواستهها را تشخیص دهد؟ استاد امین تمثیل زیبایی سربازان دانایی را به کار می برند.هرچقدر انسانی داناتر و آگاهتر باشد، خواستههای نامعقولش کمتر به اجرا درمیآیند. پس هرچه آموزش بیشتری ببینیم، بهدلیل به اجرا درنیامدن خواستههای نامعقول نفسِ گرسنهمان، زندگی آرامتر و متعادلتری را تجربه خواهیم کرد. همسفری که درون آرام و متعادلی دارد، قطعاً میتواند خانواده و جامعه آرامتر و متعادلتر بسازد و بهشتی زیبا برای مسافرش خلق کند.
اما اصولاً چرا ما خواستههای نامعقول را در شهر وجودی خود داریم؟ چه کسی میتواند از این شهر یا همان نفس ما محافظت کند تا این خواستهها وارد آن نشوند؟ پاسخ مثلث شخصیت یا همان قلب است . قلب، مرکز احساس است و مثلث شخصیت ما با سه حس امنیت، شایستگی و معصومیت شکل میگیرد. انسانی که درد، رنج و سختی تزکیه و پالایش را تحمل کند و نقطهٔ تحمل خود را بالا ببرد، میتواند کینهها، حسادتها، ناامیدیها و صفات منفی را در خود شناسایی کند. او از آتشی که در درونش از سوزاندن این حسها برمیخیزد، برای نرم کردن قلب خود که در برابر ناملایمات سفت و نفوذناپذیر شده است، استفاده میکند. آنگاه آرامآرام احساس امنیت، شایستگی و معصومیت در او پدید میآید. خواستههایش رنگ و بویی دیگر میگیرند و درهای شهر وجودیاش ترمیم میشوند؛ دیگر هر چیز و هر خواستهای اجازهی ورود پیدا نمی کنند. نسیم آرام الله در شهر وجودی او میوزد و دنیای بیرون نیز تبدیل به شهری آباد میشود.
در آنجاست که دیگر با کسی سر جنگ نداریم، میتوانیم انسانها را دوست بداریم و آنان نیز ما را دوست خواهند داشت. آنجاست که میتوانیم بیمنت ببخشیم؛ از زمان ، انرژی ، مال و عشق درون خودمان، چرا که ما تمرین عشق کردهایم. هرجا که در برابر ناملایمتی سکوت کردیم، تمرین عشق کردیم. هرجا خطایی دیدیم و چشمان خود را بستیم و سرزنش نکردیم، تمرین عشق کردیم. آنجا که بهجای تماشاچی بودن، بازیگر شدیم و نقش مهر خود را ایفا کردیم، تمرین عشق کردیم.
آنجا که پاسخ خشم و عصبانیت را با آرامش دادیم، این تمرینها در درونمان جای گرفتند و ما تغییر کردیم. باورمان نسبت به موجودیتمان دگرگون شد. به همانجایی بازگشتیم که آغاز کرده بودیم، به آنجا که «یا علی» گفتیم و عشق را آغاز کردیم. باور کردیم که توانمندیم، قدرتمندیم و ما، همسفران عاشق، صبور و قوی هستیم که توان آباد کردن و ساختن داریم. باور پیدا کردیم که عنان زندگی، با یاری خداوند و حمایت استادان ، در دستان پرتوان ماست. فهمیدیم که ما، همسفران، کانون عشق، محبت و گرمای خانواده هستیم و موجودیت خود را باور کردیم. خواسته ما آرامش و امنیت خانواده و جامعه شد.
این هفتهیزیبا را در رأس خدمت خانم آنی عزیزم، آقای مهندس، دکتر امین، خانم آنی کماندار، خانم شانی عزیز، همچنین راهنمای عزیزم خانم یحیایی بزرگوار، مادر عزیزتر از جانم و تمام همسفران کنگرهٔ ۶۰ تبریک میگویم و قدردان آقای مهندس و سیستم باشکوه کنگرهٔ ۶۰ هستم.
منابع مقاله: سیدی قلب استاد امین نویسنده:راهنما همسفر عاطفه (لژیون اول)
ویرایش:همسفر مرضیه، رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون اول)
ارسال: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر الهه (دبیر سایت)
همسفران نمایندگی گرمسار
- تعداد بازدید از این مطلب :
44