از من خواسته شد در مورد همسفر بنویسم این واژه قشنگ و پر معنا. زمانی که من در تاریکی بودم وبا تمام ضدارزشها آشنا شدم و انجام دادم، چیزی جز بدی، خشم، نگرانی و درد نمیدیدم ولی برای خلاص شدن همسرم از دام اعتیاد دست و پا میزدم.
تا زمانی که با کنگره آشنا و وارد کنگره شدم. اوایل که آمدم هدف، فقط خوب شدن همسرم بود. هیچ فکر و خیالی در سرم نبود، بعد با واژه لژیون آشنا شدم و بایستی مینشستم و به صحبتهای یک نفری که خودش قبلاً این راه را رفته و حالا درمان شده بود، گوش میدادم. راستش را بخواهید چیزی متوجه نمیشدم، حتی بعضی مواقع عصبانی هم میشدم که اینها به چه درد من میخورد؟ من که معتاد نیستم، من که مشکلی ندارم، تمام زندگی من، به وسیله شخص دیگری از بین رفته و او باید اینها را یاد بگیرد.
تا زمانی که گذشت و یواش یواش در من روح تازهای دمیده شد. احساس سبکی، احساس دوست داشتن، احساس اینکه جایی آمدهام که به من میگوید: تواز این سیاهی و تاریکی بیا بیرون و دنیا را جور دیگری ببین. ادامه دادم تا فهمیدم که در درجه اول علم کنگره و محیط امن و سالم این جا من را با خودم آشتی داد و متوجه شدم من هم به نوبه خودم با انجام ضدارزشها، به خودم، جسمم و سیستم شبه افیونی بدنم صدمه زدم، پس از خودم باید شروع کنم و اینها را از خودم دور کردم. من در کنگره متوجه شدم برای رسیدن به هدف، اول باید خودم را ببینم. بعد از این مرحله، صورت مسئله اعتیاد را آموختم، زمانی که شخص مصرفکننده میشود، به سیستم شبه افیونی و جسم خود آسیب زده وگرنه این همان انسان قبلی است، فقط باید به او زمان داده شود، داروی مخصوص را استفاده کند، تا بتواند به صور پنهان خودش غلبه کند و از تاریکی بیرون بیاید.
این را من در هیچ کجایی نشنیده بودم وعلم آن را نداشتم. من حتی نمیدانستم ما انسانها چه طور میتوانیم با افکار منفی و وارد کردن موادهای بیرونی به خودمان آسیب بزنیم. وقتی اینها را یاد گرفتم توانستم به عنوان یک همسفر در کنار مسافرم حرکت کنم و بال پرواز او باشم.
همسفر بودن یعنی درک متقابل، فهم دیدن، فهم شنیدن، درک کردن که بتوانیم درکنار هم و دست به دست هم، با این اهریمنی که این قدر قوی و محکم است مقابله کنیم. وقتی من به درک اعتیاد، درک خماری، درک وسوسه و درک سفر کردن یک مسافر برسم، آن زمان است که با صبر و حوصله، بدون ناراحتی و بدون زخم زبان همراه وهمسو میشوم .آن زمان با دو کمک متفاوت هم مسیر میشویم. این تغییر و تحول و درنتیجه آن ترخیص خودم، مسافرم و خانوادهام میشود.
از نظر من کنگره علمی دارد که تنها به درد اعتیاد نمیخورد، بلکه برای تمام جوامع و دنیا اثرگذار است؛ زیرا من این را درخودم و خانوادهام با تمام پوست و استخوانم درک کردم. از آقای مهندس عزیزم بسیار سپاسگزارم که من را با واژه همسفرآشنا کرد و این اجازه را به من داد که من هم یک لقب، یک سفر درونی داشته باشم و یک انسان سالم و اثرگذار باشم که بدانم اعتیاد هم درمان دارد و ما میتوانیم گذشتهها را برگردانیم. سپاس گذارم که به حرفهایم توجه کردید.
نویسنده: همسفر حمیده رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر الهام نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یوسف
- تعداد بازدید از این مطلب :
100