English Version
This Site Is Available In English

فداکاری و عشقی بی‌حد

فداکاری و عشقی بی‌حد

با عرض درود و احترام خدمت شما، راهنمای فرهیخته کنگره۶۰، از این‌که این فرصت را به ما دادید تا در آستانه هفته بزرگداشت همسفر، دقایقی را با شما هم‌کلام شویم، بسیار سپاسگزاریم. هفته همسفر، یادآور این حقیقت است که درمان اعتیاد یک سفر انفرادی نیست؛ بلکه یک پیوند عمیق و دو سویه است که در آن، قدرت عشق و استقامت همسفران نقشی حیاتی ایفا می‌کند. شما به عنوان یک راهنمای تازه‌واردین از زاویه دیدی منحصر به فرد، هم شاهد تلاش مسافران بوده‌اید و هم تأثیر حضور قدرتمند همسفران را دیده و هدایت کرده‌اید.

راهنمای تازه‌واردین همسفر فرشته و مسافر سجاد با آنتی‌ایکس هروئین وارد کنگره شدند. به روش DST و داروی OT به مدت 10 ماه و 18 روز با راهنمایی همسفر پروانه و مسافر محسن سفر کردند و اکنون هم مدت 7 سال و 2 ماه و 15 روز است که با دستان آقای مهندس آزاد و رها شده‌اند و مدت رهایی از آنتی‌ایکس سیگار هم 6 سال و 11 ماه و 13 روز است. با توجه به این تقارن نیک، سؤال آغازین ما این است:

اصطلاحی که در کنگره به کار برده می‌شود این است که «همسفر بال پرواز مسافر» می‌باشد. از دیدگاه شما و طبق آموزش‌هایی که فرا گرفته‌اید منظور از بال پرواز چیست؟

در کنگره۶۰، به فردی که سفر رهایی از مصرف مواد مخدر را آغاز کرده است، «مسافر» اطلاق می‌شود. در مقابل، فرد یا افرادی که بدون سابقه مصرف، او را در این مسیر همراهی می‌کنند، «همسفر» نامیده می‌شوند. اصطلاح محوری مورد بحث، یعنی «همسفر بال پرواز مسافر» نقش محوری و حیاتی این همراهی را به تصویر می‌کشد. همان‌گونه که از واژه «همسفر» پیداست، وظیفه اصلی این فرد، همراهی و پشتیبانی بی‌قید و شرط از مسافر در طول سفر درمان است. حضور مستمر و حمایت‌گر همسفر، عاملی قدرتمند برای ایجاد اعتمادبه‌نفس و قوت قلب در مسافر محسوب می‌شود. با این حال، این نقش زمانی معنا و مفهوم می‌یابد که همسفر خود در مسیر آموزش قرار گیرد و بیماری اعتیاد و شیوه درمان آن را به درستی بشناسد.

برای ایفاگری مؤثر این نقش، همسفر باید با پذیرش کامل وارد کنگره شود و باور داشته باشد که باید در ابتدا «شاگرد» باشد؛ چراکه بدون فروتنی و پذیرش دانش جدید، امکان یادگیری وجود نخواهد داشت. مفهوم همسفر بودن به شدت با احساسات و درون فرد مرتبط است. همسفر زمانی می‌تواند مؤثر باشد که بتواند حس درونی خود را مدیریت کرده و از ورود افکار و احساسات منفی جلوگیری کند؛ زیرا این افکار نه تنها سفر مسافر را دچار اختلال می‌سازند، بلکه به خود و سایر افراد خانواده نیز تخریب وارد می‌کنند. در این فرآیند، همسفر وظیفه دارد نقش یک پرستار آگاه را ایفا نماید و بداند که چگونه باید با بیمار خود تعامل کند. برای حفظ بقاء خانواده و دستیابی به آرامش مورد نظر، وظیفه اصلی همسفر، فراگیری و به‌کارگیری آموزش‌های کنگره است. همسفران در روند رهایی مسافر، نقشی اساسی و محوری ایفا می‌کنند.

اگرچه آن‌ها نمی‌توانند بار درمان مسافر را به دوش بکشند؛ اما با تبدیل شدن به یک همسفر آگاه، با دیدگاهی مثبت و سرشار از عشق و محبت، می‌توانند مسیر دشوار درمان را برای مسافر هموار سازند. این امر مستلزم آن است که همسفر بر مسئولیت خود تمرکز کند، به مسافر اعتماد نماید و به او عشق بورزد. هم‌چنین، لازم است جایگاه‌های از دست رفته مانند همسر یا پدر بودن، به تدریج به مسافر بازگردانده شود؛ چراکه در دوران مصرف، بسیاری از مسئولیت‌ها به اشتباه بر دوش همسفر منتقل شده بود. همسفران، واقعاً بال پرواز مسافر خود هستند؛ زیرا هیچ پرنده‌ای بدون دو بال سالم قادر به اوج‌گیری نخواهد بود. دکتر امین هم در یکی از سی‌دی‌های خود تأکید می‌فرمایند که «وجود همسفران به کنگره رنگ و لعاب داده است؛ زیرا هدف اصلی کنگره احیاء خانواده است و اگر خانواده درمان نشود، آن اتفاق خوب محقق نخواهد شد؛ چون خانواده کوچک‌ترین ساختاری است که به جامعه معنا و قدرت می‌بخشد.

واژه همسفر در کنگره60 برای شما تداعی‌کننده چیست؟

واژه «همسفر» در ذهن تداعی‌کننده لبخندی عمیق و احساس قدرتی درونی است؛ قدرتی که از درک مسیر طی شده، از جایی که بودیم تا به این‌جا، نشأت می‌گیرد. چهره تازه‌واردینی که هر یک با داستانی متفاوت؛ اما با درد و رنج مشترک، در این مسیر قدم گذاشته‌اند، در ذهن مجسم می‌شود. آنان با صلابت، صبر، فداکاری و عشقی بی‌حد و حصر، تاریکی‌هایی را پشت سر گذاشتند که خود در ایجادشان نقشی نداشتند. با این حال، با تمام وجود در کنار مسافران ماندند و ابتدا خود، سپس بنیان خانواده‌شان را مستحکم‌تر از هر زمان دیگری بنا نهادند و کانون گرم خانواده را احیاء کردند. از دیدگاه من، بهبود حال مادر خانواده، ضامن سلامت کل اعضاء خانواده است. ذات زن به گونه‌ای است که هر آن‌چه را به او اهدا شود، چندین برابر آن را با عشق بازمی‌گرداند. از این رو، به عنوان یک درخواست از سوی همسفران به مسافران، این است که با سفر درست و اصولی خود، انرژی و امید را به همسفران تزریق کنند؛ زیرا این انرژی مضاعف، در نهایت با شدت بیشتری به خود مسافر بازخواهد گشت و مسیر بهبودی او را هموارتر خواهد ساخت.

رشد و پیشرفت همسفر در ادامه سفر چه تأثیری در مسافر خواهد داشت؟

کسی می‌تواند به دیگران آرامش ببخشد که خود آن آرامش را درونی کرده باشد. اگر محبت در وجود فرد جاری نباشد، توانایی بخشیدن محبت به دیگری را نخواهد داشت؛ زیرا منبع آن در درونش موجود نیست. از این رو، ورود من همسفر به کنگره نه تنها برای مسافرم، بلکه در وهله اول برای کسب آموزش و رسیدن به آرامش شخصی است. هدف، یادگیری تعادل، فراگیری دانش مربوط به بیماری اعتیاد و درک قوانین زندگی است تا بتوانم در مسیر یاری‌رسانی به مسافرم گام بردارم. بر این اساس، هیچ منتی از جانب همسفر بر مسافر وارد نیست. هم‌چنین، مسافری که در حال سفر است نباید این انتظار را داشته باشد که چون در کنگره حضور دارد، همسفر باید تمام و کمال در اختیار او باشد. وظیفه همسفر، صبر همراه با حرکت مستمر در مسیر آموزش است؛ نه ثانیه‌شماری برای اتمام سفر مسافر.

تلاش ما باید بر اجرای صحیح وظایف فردی متمرکز باشد: کسب آموزش، نگارش سی‌دی‌ها، ورزش کردن و در نهایت رهاسازی مسافر در فرآیند درمانش. ما نباید در امور درمان دخالت کنیم؛ این مانند سپردن بیماری به پزشکی متبحر است که در حیطه پزشکی او دخالت نمی‌کنیم. باید صبور بود تا مسافر سفر خود را به درستی انجام دهد و ما بتوانیم بال پرواز او باشیم، نه باری سنگین بر دوشش. این امر تنها زمانی محقق می‌شود که حال خوب همسفر، اولویت نخست او باشد؛ در غیر این صورت، درمان صحیح امکان‌پذیر نخواهد بود. این اصل، همانند نقش پرستار است؛ پرستاری که خود از نظر روحی و عاطفی در تعادل نباشد، هرگز نمی‌تواند کمک مؤثری به بیمارش نماید.

شما به‌عنوان یک همسفر در کنگره60، تاکنون چه آموزش و درسی گرفته‌اید؟

برای من، بزرگترین درسی که زندگی به من آموخت، هنر جاری بودن است. در این مسیر، توانستم جایگاه‌های مختلف زندگی‌ام را از نزدیک حس کنم و درک عمیقی از نقش خود به عنوان دختر، خواهر، همسر، مادر و همسفر پیدا کنم. اکنون می‌دانم که در هر جایگاهی، چه مسئولیت مهمی بر دوش دارم. کنگره۶۰ و علم بی‌نظیر آن، مانند یک رودخانه خروشان و زنده در جریان است و کلام آقای مهندس ریشه در حقیقت و قرآن دارد. در این مکتب، من یاد گرفتم که در زندگی‌ام، نه مثل برکه؛ بلکه مثل رودخانه جاری باشم و هرگز متوقف نشوم. ما در عصر اطلاعات زندگی می‌کنیم و این فرصت فراهم شده تا از این علم بزرگ کنگره۶۰ استفاده کنم و آن را در زندگی خودم و خانواده‌ام جاری کنم. کنگره به من آموخت که چطور باید زندگی کنم و رسالت من در این جهان چیست. فهمیده‌ام که وظیفه دارم هر کار کوچکی که از دستم برمی‌آید را انجام دهم. زیرا وقتی بی‌هیچ انتظاری حال کسی را خوب می‌کنیم، آن انرژی خوب چندین برابر به زندگی خودمان برمی‌گردد.

از دیدگاه کنگره۶۰، مسئولیت اصلی یک همسفر در مقابل مسافر چیست؟

بهترین اقدام اولیه برای همسفر، عدم انجام هرگونه اقدام خودسرانه در ابتدای مسیر است. شرط اصلی این است که همسفر باید باور و ایمان قلبی به کنگره و راهنمای مسافر خود داشته باشد. دوربین باید بر روی خود همسفر متمرکز باشد و او باید برای خودش سفر کند (درمان خود). خطر اقدام بدون آموزش این است که اگر همسفر بدون آموزش و خودسرانه اقدامی انجام دهد، تنها کار او تخریب خواهد بود. بنابراین، اولویت‌بندی این است که همسفر ابتدا باید آموزش ببیند و سپس به مسافر خود کمک کند. در ابتدا، به دلیل از دست رفتن اعتماد در طول دوران مصرف و نگرانی، ممکن است همسفر این توصیه (رها کردن مسافر) را جدی نگیرد؛ اما پس از کسب آموزش، نگرش او تغییر می‌کند و همسفر به این نتیجه می‌رسد که من با مسافر کاری ندارم و باید خودم را درمان کنم.

قبل از کنگره، بین مسافر و همسفر، جنگ افکار، جنگ زبانی و گاهی جنگ فیزیکی وجود داشت؛ زیرا زبان یک‌دیگر را نمی‌فهمیدند و هر کدام به زبانی متفاوت سخن می‌گفتند. آموزش‌های کنگره اولین کاری که انجام می‌دهند، دادن یک زبان مشترک به مسافر و همسفر است. از طریق آموزش رها کردن، همسفر می‌آموزد که مسافرش را رها کند، یعنی پاپیچ او نشود و نقش پلیس را بازی نکند. با استفاده از این زبان مشترک، محبت و حرمت‌های از بین رفته مجدداً احیاء می‌شوند. این احیاء، یکی از بزرگترین دلایل حضور همسفر در کنار مسافر است و نتیجه زبان مشترک به وجود آمدن آرامش، احترام متقابل، اعتماد، مشورت، همکاری، عشق و محبت در خانواده خواهد بود.

حس خودتان را در مورد جشن همسفر بگویید.

در مورد جشن همسفر، ذوق و شوق و انرژی مضاعفی در من موج می‌زند؛ چراکه با «همسفر شدن»، توانستم گره‌های درونی و زندگی‌ام را باز کنم و به خودشناسی برسم. این سفر، آغاز تولد من است و خدارا شاکرم. هم‌چنین از دیدن این‌که همسفران کادو دریافت می‌کنند و از آن‌ها قدردانی می‌شود به وجد می‌آیم و لذت می‌برم و شاکر خداوند هستم بابت معجزه بزرگ کنگره۶۰؛ معجزه‌ای که طبق آیه قرآن کریم: «هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ» (اوست که زنده می‌کند و می‌میراند)، به مسافران و همسفران، حیات و زندگی دوباره بخشید.

اگر خاطره‌ای آموزنده در رابطه با هفته همسفر دارید لطفاً بفرمایید.

در سال‌های ابتدایی، تمام تمرکزم بر این بود که مسافرم برای «جشن همسفر» بیاید؛ اما در گذر زمان، حقیقتی بزرگ را آموختم‌. یاد گرفتم که تحت هر شرایطی، حس درونی خود را در بالاترین سطح حفظ کنم و آن‌قدر از درون قوی و بی‌نیاز شوم که هیچ عاملی نتواند آرامش مرا برهم زند؛ زیرا بزرگترین نعمت، انرژی و حس سالم است. این درک عمیق، باعث شد که حتی با وجود عدم حضور مسافرم در شعبه، در هفته همسفر هر سال، دریافت‌های بسیاری از قدرت مطلق داشته باشم و همواره شاکر خداوند باشم. بزرگترین هدیه این مسیر، رسیدن به آرامش حقیقی و خودشناسی است. از شما همسفران محترم تقاضا می‌کنم به مسافران سخت‌گیری نکنید؛ زیرا شما توان و ظرفیت واقعی آن‌ها را بهتر می‌دانید. شکرگزار سلامتی مسافران و آرامش زندگی‌تان باشید. به هیچ عنوان وارد داستان قیاس و مقایسه کردن نشوید؛ چراکه این کار، عامل اصلی حال خرابی و برهم خوردن تعادل است.

راهنمای گرامی، صحبت‌های شما در این مصاحبه نه تنها برای تیم ما؛ بلکه برای تمام خوانندگان و اعضاء کنگره۶۰، بسیار روشنگر و پربار بود. از این‌که با چنین صداقت و بینشی، دانش و تجربه‌تان را در اختیار ما قرار دادید، بی‌نهایت سپاسگزاریم.

طراح سؤالات: گروه مصاحبه‌کننده همسفران نمایندگی وحید
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون دوم)
مصاحبه کننده: همسفر رها رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وحید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .