English Version
This Site Is Available In English

مسئولیتی عظیم

مسئولیتی عظیم

سلام دوستان حدیث هستم همسفر

زمانی‌که مسیر زندگی‌ام با مسیر کنگره60 همسو شد، هرگز فکر نمی‌کردم روزی برای همسفر شدن و همسفر ماندن نیاز به تلاش داشته باشم. من از سن بسیار کم ناخواسته مسئول این نام شده بودم؛ اما غافل از همه‌ چیز زمان می‌گذشت و من با آسیب‌های بزرگ اعتیاد رشد می‌کردم. برای درمان اعتیاد کسانی که ذره‌ای از جانم بودند، وارد مکانی شدم که تا پیش از آن در هیچ جای این کره خاکی حضور خدا را به این زیبایی احساس نکرده بودم. اولین هدیه‌ای که آنجا به من داده شد، همان نامی بود که سال‌ها در جست‌وجویش بودم همسفر. چه مسئولیت عظیمی حالا آماده بودم برای کمک کردن؛ اما کمک به چه کسی؟ به همسفری پر از اضطراب، پر از استرس و حال بد. به همسفری با افکاری پوچ و آلوده، غرق در ناامیدی و ترس.

فهمیدم برای گرفتن دست کسانی که دوستشان دارم، ابتدا باید خودم سرپا بایستم. من همسفر حدیث هستم و برای مسافرانم بسیار خوشحالم؛ زیرا در کنگره ۶۰ برای آن‌ها همسفرانی آموزش دیده‌اند سرشار از دانایی. زمان ورودم به کنگره60 انگار همه منتظر من بودند؛ از مادرم با چشمانی غرق در اشک تا راهنمای توانمندی که برای آموزش من لحظه‌ شماری می‌کرد. همه این‌ها همسفر بودند؟ چه انسان‌های توانمندی با خودم گفتم: آیا من هم می‌توانم مثل آن‌ها باشم؟ چقدر سختی کشیده‌اند، چقدر تحمل کرده‌اند؛ اما در مقابل، چقدر استوار ایستاده‌اند.

انگار نه انگار که همه همسفران حاضر در شعبه روزی عزیزانشان در تاریکی اعتیاد دست‌وپنجه نرم می‌کردند. چه مادرانی که با اشک شوق از رهایی فرزندانشان می‌گفتند. همه این‌ها من بودم، منی که در جایگاه یک مادر برای فرزندم گریه کردم، در جایگاه یک خواهر برای اعتیاد برادرم سوختم و دختر‌ بچه‌ای که اعتیاد پدرش او را غصه‌دار کرده بود.

باید یاد می‌گرفتم عبور کنم و درس بزرگ اعتیاد را همین‌جا پاس کنم تا دیگر به این مرحله باز نگردم. پر از دل‌شوره وارد لژیون شدم. خانمی قد بلند و خندان با شالی نارنجی روبه‌رویم نشسته بود. راستش را بخواهم از شدت همهمه صدایش را نمی‌شنیدم. من را به آرامش دعوت کرد، دست‌هایم را گرفت و گفت: خوش آمدی حدیث جان از این لحظه به بعد تو همسفر هستی. مات چهره آرام، جوان و زیبایش شده بودم. بی‌هیچ قضاوتی به تمام دردهای دلم گوش داد. من همسفر شدن را از راهنمای توانمندم آموختم. یاد گرفتم هر جا خسته شدم، به مقصد فکر کنم. آموختم برای وجود خودم و همسفران دیگر احترام قائل باشم و هزاران نکته‌ای که هرگز حتی به فکرشان هم نکرده بودم.

سلام دوستان فاطمه هستم همسفر

«هفته همسفر پرشگون باد» قبل از کنگره60 واژه «همسفر» برای من فقط به معنای همراهی در یک مسیر بود؛ اما امروز که در آستانه هفته همسفر هستیم، معنای این واژه در قلب من دگرگون شده است. زمانی‌که با کوله‌باری از ترس و اضطراب وارد این مکان شدم، گمان نمی‌کردم روزی برسد که با افتخار این شال سفید را نماد عشق و صبوری بدانم. آن روز اول، دیدن پیراهن‌های سفید و لبخندهای رضایت بر لبانی که روزی مثل من لرزان بود به من جان دوباره داد.

من آموختم که همسفر یعنی گذشتن از خود برای رسیدن به ما و در لژیون و در کنار راهنمایم همسفر سهیلا. یاد گرفتم که من برای مسافرم فقط یک همراه ساده نیستم؛ من بال پروازی هستم که باید ابتدا پرواز کردن را خود بیاموزد. راهنما سهیلا با صمیمیتی بی‌نظیر به من آموخت که چگونه به خود واقعی‌ام نزدیک شوم و چگونه تاریکی‌های درونم را به نقاط قوت تبدیل کنم.

امروز در هفته همسفر خطاب به مسافرم می‌گویم: اگر روزی با گریه و ترس کنارت بودم، امروز با آگاهی و عشق ایستاده‌ام. کنگره60 به من آموخت که زخم‌های ما همان شکاف‌هایی هستند که نور از طریق آن‌ها وارد قلبمان می‌شود. خداوند را شاکرم که اجازه داد در این مسیر سخت اما شیرین، واژه زیبای «همسفر» را زندگی کنم. این هفته نه فقط جشن رهایی، بلکه جشن تولد دوباره من در سپیدی مطلق است.

حسین عزیزم همسفر زندگی‌ام؛ زمانی‌که با هم وارد این مسیر شدیم، من لبریز از ترس بودم، اما امروز در هفته همسفر، لبریز از شکوه و امید هستم. کنگره60 به من آموخت که من نه فقط شریک زندگی تو، بلکه بال پروازت هستم. شکرگزارم که در تقدیر من این سفر قرار گرفت تا در کنار تو از نو متولد شوم. ممنونم که بهانه‌ بیداری و رشد من شدی. نام من در کنگره «همسفر» است و این زیباترین عنوانی است که تا به حال داشته‌ام؛ چون به معنای ایستادن در کنار تو تا رسیدن به رهایی و روشنایی است. حسین جان، هفته همسفر بر هر دوی ما مبارک. تقدیم به مسافرم حسین، به پاس سفری که از ترس آغاز کردیم و به عشق رساندیم.

رابط خبری: راهنما همسفر سهیلا (لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون دهم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر هدی (لژیون پانزدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ایمان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .