English Version
This Site Is Available In English

نقش همسفر در قبال مسافرانش، بدون آموزش، بدون تعادل، زیاد مفید واقع نخواهد شد.

نقش همسفر در قبال مسافرانش، بدون آموزش، بدون تعادل، زیاد مفید واقع نخواهد شد.

جلسه ششم از دوره دوازدهم سری کارگاه‌های آموزشی، خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی صالحی۲ با استادی همسفر چنگیز، نگهبانی راهنما مسافر ذبیح اله و دبیری مسافر مجتبی، با دستور جلسه "هفته همسفر: نقش همسفران خانم و آقا، در درمان اعتیاد مسافران"، روز شنبه ۱۴۰۴/۱۰/۰۶ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان چنگیز هستم یک همسفر خیلی خوشحالم که در جمع شما عزیزان هستم، از حال خوب شما لذت می‌برم. هفته همسفر را در ابتدا به آقای مهندس و خانم آنی، بزرگترین همسفر کنگره ۶۰ چه در دوران مصرف آقای مهندس چه بعد از درمان ایشان تبریک می‌گویم. خانم آنی، همسفر همه ما کنگره‌ایها هست. افتخار میزبانی خانم آنی در شعبه پرستار به عنوان استاد جلسه در هفته همسفر را داشتیم؛ شخصی مشارکت کرد و گفت که همسفر ندارم و خیلی دوست دارم که همسفر داشته باشم، خانم آنی وسط صحبت او گفت من همسفر تمام مسافران کنگره هستم، هر کس هر مشکلی دارد به من مراجعه کند. این مادر یا این بانوی مهربان دریایی از عشق و عطوفت و محبت است. ما باید قدر این بانو را بدانیم.

اما دستور جلسه امروز که جشن همسفران است، خودِ من قبل از اینکه به کنگره بیایم، حالم بدتر از حال مسافرم بود. یعنی تمام راه‌ها برایم بسته و بدون نتیجه بود. مسافران من فرزندان دوقلویم بودند، در شهرستان قائمشهر زندگی می‌کردیم و مسافران من شهره خاص و عام شده بودند و همه آنها را می‌شناختند. همسرم گفت از اینجا برویم، من هم قبول کردم و آمدیم تهران. اولین باری که تلویزیون را بعد از چند روز روشن کردم، برنامه کنگره ۶۰ از تلویزیون در حال پخش بود. ما در شمال آن شبکه‌ را اصلا نداشتیم. من زیاد جدی نگرفتم ولی همسرم این راه را پیدا کرد و رفت.

برای من خیلی سخت بود تا وارد کنگره شوم. در واقع قبول نداشتم. چون سم زدایی و کمپ‌های مختلف را دیده بودم و از هیچکدام نتیجه نگرفته بودم. به هر حال قسمت شد تا بعد از دو سه ماه رفتن و آمدن همسرم به شعبه آکادمی، پای من هم به کنگره باز شد. یادی می‌کنم از راهنمای عزیزم آقای رضا قلی‌پور که به من گفت سی‌دی قیاس را گوش کن، حتما اینجا ماندگار خواهی شد. دقیقا همان اتفاق هم افتاد و من پس از گوش دادن آن سی‌دی کنجکاو شدم تا بقیه مسیر را هم طی کنم.

خب کم کم آموزش گرفتم و دانستم که سواد و دانش و دارایی خود را باید بیرون کنگره بگذارم و برای اینکه بخواهم همسفر خوبی باشم باید در داخل کنگره فقط گوش به فرمان راهنمای خودم باشم تا بتوانم بهتر آموزش ببینم. سختی‌های زیادی را در مسیر درمان و آموزش سپری کردیم، از جمله برگزاری جلسات آموزشی و لژیون در سرمای زمستان در پارک طالقانی، مثل الان نبود در سالن و روی صندلی و در مکان گرم بنشینیم. خدا را شکر الان راضی هستم و هر چقدر خدمت کنم باز هم کم است.

نقش همسفر در قبال مسافرانش، بدون آموزش، بدون تعادل، زیاد مفید واقع نخواهد شد. من نمی‌توانم همسفر خوبی باشم؛ اگر مواد را نشناسم، انسان را نشناسم، تاریکی‌ها را نشناسم، سیستم جسم و شهر وجودی را نشناسم. هر گاه که با این معانی آشنا شوم، می‌توانم برای مسافرم، همسفر خوبی باشم. همسفری که حالش خوب نباشد، متعادل نباشد و به عبارتی زبان کنگره را بلد نباشد، بهتر است که همسفر نباشد. همسفری که آموزش‌های کنگره را دریافت نکرده باشد، گویی در حال انداختن مسافرش به داخل چاه است.

زمانی بود قبل از ورود به کنگره به خاطر عدم شناخت از جسم انسان و مواد مخدر و اعتیاد، حتی با مسافرم درگیری فیزیکی هم انجام می‌دادم. اما به لطف خدا بعد از سه چهار سال یواش یواش به خودم آمدم و با مسافرم رفیق شدم و او را بخشیدم و آنچه در کنگره آموزش گرفته بودم را اجرا کردم. همسرم و دخترم که راهنما هم شده مدام در کنگره حضور دارند و به اتفاق همدیگر توانستیم یکی از مسافرانمان را به درمان برسانیم و این در پرتو عنایات خداوند و تعالیم کنگره امکان‌پذیر شد. به نظر من کنگره طبق فرمایش آقای مهندس مصداق همان آیه شریفه خارج می‌کند زنده را از درون مرده، است. شما اگر توانستید یک نفر را از تاریکی اعتیاد خارج کنید، گویی یک جامعه را نجات داده‌اید. ممنونم که به صحبت‌های من توجه کردید.

 

تهیه، تنظیم و بارگذاری: خدمت‌گزاران سایت نمایندگی صالحی۲

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .