همسفر مهین:
ای خدای مطلق از تو کمک میخواهم تا این راهی را که شروع کردهام با یاری تو به پایان برسانم، خدایا دروازهی وادیها را برایم باز کن تا بتوانم به راحتی وارد آن شوم و از تو کمک میخواهم که ریشهی خشکیدهام را با یاری تو دوباره زنده کنم و از نو متولد بشوم و دوباره زندگیام را شروع کنم.
من میخواهم کسی که بودهام دیگر نباشم و محبت را دوباره در دل من زنده کن تا نفرت و کینهای را که به خاطر زندگی کردن با یک مصرفکننده داشتهام را از خودم دور کنم و بال پرواز برای مسافرم باشم و بتوانم دوباره بال شکستهی او را احیاء کنم.
واژهی همسفر نیرویی را در دل من زنده کرد که هرگز از وجود آن در درونم خبر نداشتم؛ ولی با آموزشهایی که در کنگره فرا گرفتم، دریافتم که هم میتوانم به مسافرم کمک کنم و هم خودم نیاز به سفر دارم، سفری از تاریکی به روشنایی و من امروز از اینکه در این مکان مقدس هستم سپاسگزارم.
همسفر معصومه:
هرگز یادم نمیرود آن روزی را که بسیار دلخور و عصبانی وارد جمع مهربانتان شدم و تا به خود آمدم، دیدم که نام همسفر بر من گذاشتهاند، احساس میکردم مثل قبل باید خودم را فدای مسافرم کنم و اینجا هم شاهد دغدغههایش باشم؛ اما چندی که گذشت آموختم که خود نیز نیاز به آموزش دارم، نیاز به توجه، نیاز به دیده شدن، نیاز به محبتی هرچند اندک و آموختم من همسفر باید بال پرواز مسافرم باشم و در پی یافتن خویشتن خویش.
راهنمایان عزیز مانند خواهر و برادری مهربان دست من و مسافرم را گرفتند تا از اعماق تاریکی ما را به روشنایی روز هدایت کنند، انسانهایی توانا، فداکار و ایثارگر. آنها به من آموختند که محبت به کلام نیست بلکه به عمل است، به من آموختند که بخشنده باشم و ببخشم، کینه و نفرت را از دلم بزدایم و بذر محبت و نیکی بکارم، با خود و دیگران مهربان باشم؛ چون خودشان و آغوش پر مهرشان گرمابخش زندگیام شد.
از خداوند هزاران بار شاکرم که بندگانی مقرب را بر سر راهمان قرار داد تا هر روز از تاریکیها فاصله بگیریم و نور، روشنایی و گرما را تجربه کنیم. خدا را شکر اکنون مسافرم نزدیک به چهار ماه است که از دیو زشت و پلید اعتیاد رهایی یافته و به لطف بیکرانش باز دوشادوش هم سکّان زندگی را به دست گرفتهایم و حتماً اینبار با دیدی عميقتر به زندگی نگاه میکنیم و بیشتر مراقب زندگیمان هستیم.
خدا را بابت تمامی نعمتهایی که ارزانیمان داشت شکر میکنم و از آقای مهندس دژاکام و خانوادهی محترمشان و عزیزانی که در این سفر چراغ هدایتمان شدند و دستانمان را به گرمی فشردند و با رویی گشاده پذیرایمان شدند متشکرم و برای همه بهترینها را آرزو میکنم.
همسفر فضه:
انسان مانند خورشید است و مانند خورشید خاصیت تابش نور را دارد و از خود نور صاتع میکند و آن نور اثر حیاتی و سازنده دارد. اعتیاد نور و روشنایی این خورشید را صلب میکند و خورشید وجودی مصرف کننده را به مهتاب تبدیل میکند. ما به کنگره آمدیم که از راهنماها آموزش بگیریم تا بتوانیم به مسافر خود کمک کنیم که آنها را از این بیماری خانمانسوز نجات دهیم و به زندگی وخانوادهی خودمان امید، صفا و صمیمیت بدهیم.
مسافرها از روی جهل و ناآگاهی به این راه کشیده شدهاند. آقای مهندس در سیدی همسفر فرمودهاند که همسفران عزیز با صبر، تحمل و بردباری میتوانند به مسافرشان کمک کند، آنها میتواند با رفتار خوب و محبت کردن این راه سخت و دشوار را برای آنها آسان کنند تا آنها هم به تعادل روحی و روانی برسند.
ما همسفران هم در کنار مسافرها دچار ضدارزشیهایی شدهایم و به کنگره آمدهایم که اول حال خودمان را خوب کنیم و به آنها همراه شویم تا با موادمخدر مبارزه کنند تا به سلامتی جسم و تعادل روح برسند.
رابط خبری: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر نسرین(لژیون دوم)
ویرایش: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژزیون سوم) دبیر سایت
ارسال: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شیروان
- تعداد بازدید از این مطلب :
51