همسفر بودن: یعنی همراهی در مسیر بهبودی. این هفته به نام همسفر نامگذاری شده تا اهمیت وارزش همراهی صادقانه و پایدار در فرایند درمان و بازسازی برجسته گردد. همسفر بودن یعنی همراهی با صبر واخلاص، گوش دادن بدون قضاوت و حفظ حریم شخصی برای حفاظت از سلامت خانواده. زندگی سفری است پر از چالش، اضطراب و احساس گناه، پر از فشارهای اجتماعی و پر از ترس از آينده اي نامعلوم؛ خصوصا برای عزیزانی که به نوعی به آنها وابسته هستیم. آنچه باعث ميشود این مسیر پرچالش را به راحتی و با نقشهی راه طی كنيم آموزش و رسیدن به دانایی است. حضور در کلاسهای بسیار ارزندهی کنگره۶۰ و ارتباط صادقانه با اعضای خانواده و استفاده از خودمراقبتی گام موثری است که همسفر ميتواند همزمان به فرد درمانجو یا مسافر کمک کند تا به سلامت خود هم بیافزاید. در این مسیر همسفران نقش مهمی را ایفا ميكنند. آنها مسافر خود را در فرایند بهبودی حمایت، ترغیب وتشویق میکنند. با حضور خود در جلسات و فعالیتها نشان میدهند که بهبودی یک درمان جمعی است، نه فقط برای مسافر! همسفران نه تنها برای مسافران ایجاد امید میکنند بلکه برای دیگران هم الهام بخش هستند و با به اشتراک گذاشتن تجربیات و داستانهای خود باعث انگیزه و امید به دیگران مي شوند. مسافران با ادامه و همراهی همسفران دلگرم شده و دراین هفته با تشکر و قدردانی همسفر بودن همیاران خود را به رسمیت میشناسند و امیدواری پیدا میکنند برای رسیدن به زندگی بهتر و سالمتر.
نويسنده: همسفر معصومه رهجوي راهنما همسفر مبينا (لژيون سوم)
انتخاب واژه همسفر، از سوی آقای مهندس انتخاب سادهای نیست، بلکه بیان یک حقیقت عمیق از هستی انسان است. حقیقتی که از سفر آدم و حوا برای خلقت من رقم خورده است. حقیقتی که میگوید: ما همه در حال سفر هستیم؛ سفری پیوسته در مسیر زندگی رشد، آگاهی و تجربه. زندگی خود یک سفر است، سفری از تاریکیهای درون به روشنایی، در این سفر عظیم هر انسانی در بُعدی از وجودش یک مسافر است که با مشکلات خود دست و پنجه نرم میکند. در بعدی دیگر یک همسفر است که باید همراه و آینهای برای دیگران باشد. هیچکس در این جهان، جزیرهای تنها نیست. سعادت و آرامش من پیوندی ناگسستنی باحال خوبِ حتی فردی ناشناس در دورترین نقطه جهان دارد. همسفر بودن در مقیاس جهانی یعنی پذیرش این مسئولیت که ما باید به کل سیستم کمک کنیم تا به تعادل برسند. مبارزه با جهل ،ظلم و نادانی در کنگره۶۰ تعریف عمیق و مشخصی دارد. یعنی کسی که مسافرِ شخصِ ِدر حالِ درمان را در مسیرهایی از تاریکیِ اعتیاد با کسبِ دانایی و پایداری یاری میدهد. اما اگر فراتر از دیوارهای کنگره نگاه کنیم به حقیقتی بزرگتر میرسیم، اینکه در سیستم کل هستی ما همسفریم. هفتهی همسفر فرصتی برای تأمل عمیقتر در نقشی است که شاید در ابتدا تنها سایهای از یک همراهی اجباری به نظر میرسید اما در حریم کنگره۶۰ تبدیل به نور اصلی هدایت شد. منِ همسفر قبل از کنگره غرق در چرخهای از عشقُ آمیخته به ترس، کنترلگری و حسرت بودم و سعی داشتم با نیروی محبتِ محض حفرهای را که بیمارِیِ اعتیاد ایجاد کرده بود پر کنم، اما این تلاش نه تنها گودال را پر نمیکرد بلکه مرا در گرداب تاریکی و جهل ناشی از ناآگاهی نسبت به صورت مسئله ی اعتیاد فرو میبرد. همسفر آینهای بیطرف است؛ بدون قضاوت، رنگ آمیزی، کنترلگری و... همانند طنابیست که هر دو طرف رابطه را میفشارد. همسفر واقعی شاهدی است بر این حقیقت که درمان اعتیاد صرفاً قطع مصرف نیست بلکه بازسازی یک سیستم خانوادگی بر پایه اصول و دانایی است. همسفر بودن یعنی کنار هم حرکت کردن، نه جلوتر از دیگری ایستادن و نه عقبتر کشیدن او، یعنی هر کس مسئول مسیر و قدمهای خودش است. اما حضورش میتواند مسیر دیگری هموارتر یا سختتر کند. در کنگره۶۰، همسفر یک نقش ظاهری نیست، یک نوع نگاه به زندگی است. نگاهی که به ما میآموزد هر رفتار، هر کلام و هر انتخاب ما بر کیفیت سفر دیگران اثر میگذارد. اگر ناآگاهانه حرکت کنیم، ممکن است ناخواسته رنج بیآفرینیم و اگر آگاهانه عمل کنیم میتوانیم لذت، آرامش و امنیت بیشتری به مسیر زندگی اطرافیانمان اضافه کنیم. وقتی میپذیریم که همه ما همسفرِ هم هستیم مسئولیتپذیرتر میشویم. یاد میگیریم در مدتی که کنار خانواده زندگی میکنیم به جای توقع، فهم داشته باشیم؛ در هر رابطهای، به جای کنترل و قضاوت، همراهی آگاهانه را تمرین کنیم. همسفر خوب بودن یعنی حضور ما، مسیر زندگی دیگران را سنگینتر نکند، بلکه اگر ممکن است، اندکی هم آن را دلپذیرتر کند. شاید فلسفه عمیق واژه همسفر همین باشد: ما نجاتدهنده هم نیستیم، اما میتوانیم دلیل آرامش هم باشیم. کنگره ۶۰ با این واژه زیبا، به ما یادآوری میکند که زندگی سفری مشترک است و ارزش آن به این است که در کنار هم درست حرکت کنیم.
نويسنده: همسفر بتول رهجوي راهنما همسفر مبينا (لژيون سوم)
این ایام، فرصتی ارزشمند برای مکث، اندیشیدن و قدردانی از جایگاهی است که سالها در سکوت بار سنگینی را به دوش کشیده است؛ جایگاهی که رنج را زیسته، امید را حفظ کرده و با وجود خستگی، ایستادگی کرده است. خانواده نخستین و عمیقترین محیطی است که اعتیاد آن را متأثر میکند و در عین حال، میتواند بستری امن برای بازگشت به تعادل باشد. کنگره۶۰ با نگاهی علمی و ساختارمند نشان داد که درمان تنها به قطع مصرف ختم نمیشود، بلکه بازسازی یک سیستم آسیبدیده است. در این مسیر همراهی که سالها اضطراب، بیاعتمادی و آشفتگی را تجربه کرده نیازمند آموزش، آگاهی و ترمیم است؛ چرا که بدون بازسازی درونی، تعادل بیرونی شکل نخواهد گرفت. آموزشهای کنگره نگاهی تازه به نقش خانواده میبخشد؛ نگاهی که از احساس گناه، کنترل افراطی و واکنشهای هیجانی عبور میکند و به مسئولیتپذیری، صبوری و درک عمیق میرسد. این تغییر نگرش، نهتنها فضای خانه را آرامتر میکند، بلکه امید را به شکلی پایدار زنده نگه میدارد. در این مسیر آموخته میشود که عشق بدون آگاهی میتواند مخرب باشد و حمایت زمانی اثرگذار است که با شناخت همراه شود. رشد فردی اعضای خانواده سنگبنای سلامت جمعی است و هر گامی که در مسیر آموزش برداشته میشود، گامی است بهسوی آرامش واقعی. تجربهها نشان داده است زمانی که نگرشها اصلاح میشود، روابط نیز جان تازهای میگیرند. احترام جای ترس را میگیرد، گفتوگو جای تنش را و امید، جای ناامیدیهای کهنه را. این تغییرات آرام و تدریجی، اما عمیق و ماندگارند. این روزها یادآور ارزش صبرهایی است که دیده نشد، اشکهایی که پنهان ماند و تلاشهایی که بیادعا ادامه یافت. فرصتی برای قدردانی از رشد، آگاهی و انتخاب مسیر درست؛ مسیری که بهجای جنگیدن با تاریکی، چراغی برای روشنایی روشن میکند. در نهایت این ایام نمادی از بیداری و تولدی دوباره است. تولدی که نهفقط برای یک فرد، بلکه برای یک خانواده رقم میخورد. مسیری که کنگره۶۰ با دانش، نظم و عشق، آن را هموار کرده تا تعادل، جایگزین آشفتگی شود.
نويسنده: همسفر فاطمه رهجوي راهنما همسفر مبينا (لژيون سوم)
رابط خبري: همسفر نيلوفر رهجوي همسفر راهنما مبينا ( لژيون سوم)
ارسال: همسفر ملک رهجوی راهنما همسفر مبینا (لژیون سوم) دبیر سایت
نمایندگی همسفران پردیس
- تعداد بازدید از این مطلب :
74