English Version
This Site Is Available In English

برای تویی که قلبت منزلگه عشق است

برای تویی که قلبت منزلگه عشق است

همسفر
می خواهم از تو بگویم
و از تو بنویسم
برای تویی که قلبت منزلگه عشق است،
برای تویی که تمام هستی، در عشق تو غرق شد،
برای تویی که عشقت، معنای بودن میدهد.
تو را همسفر نام نهاده اند، چرا؟؟
چون تو همسفر روزهای سخت بوده ای،
چون تو همسفر روزهای درد بوده ای،
تو همسفر روزهای ناآرام بوده ای...

همسفر
تو خوب میدانی و خوب میفهمی که از چه سخن میگویم،
از صبر تو میگویم که همه را درمانده کرده!
از اشک هایی که در خلوتت ریخته‌ای، می گویم.
از دردهای پنهانت که هیچ گاه اجازه ندادی احدی از آنها باخبر شود، می گویم.
چه بگویم از این همه صبوری تو؟
هر چه بگویم از تو، لایق تو نیست!
نمیدانم چرا نمیتوانم حق مطلب را ادا کنم؟
دستهای تو لایق بوسیدن است...

همسفر
تو در تمام لحظه‌ها و روز‌ها و سال‌های تاریک زندگی، با مسافرت بودی و در کنارش ماندی و همچون همیشه، پرستاری دلسوز شدی بر بالینش.
نمیدانم چه بگویم از این همه مهر و مهربانی، از اینهمه پایداری و عشق تو!
که کس دیگری جز تو را یارای مقاومت با آن دوران نیست!
وقتی خداوند تو را آفرید در کوله بار سفرت، عشق نهاد تا همیشه مرهمی باشی برای زخم ها و درد های پنهانی،
صبر را بدرقه راهت کرد تا تو در دوران سخت سفرت اگر گاهی درمانده شدی، خسته شدی؛ صبر به یاری تو بیاید.

همسفر
می دانم که قلبت شکسته است،
میدانم که آینده مبهم به نظر می‌آید،
می‌دانم که اکنون بسیاری از سوال هایت پاسخی ندارند،
می دانم که در خود اشتیاقی احساس می کنی که حتی  نامی برایش نمی یابی،
اما این را بدان که افراد بسیاری، آنچه را که تو اکنون تجربه می کنی، تجربه نکرده‌اند و به یاد بسپار که آسمان پیش از سپیده‌ دم، بسیار تاریک به نظر می رسد!
به جای رد کردن تاریکی و اشتیاق به سپیده دم، بگذار که تاریک ترین قسمت ها را به مهربانی لمس کنیم و بر آن نور بتابانیم،
چرا که در عمق تاریکترین غارها، گنجی با ارزش نهفته است و حتی در شدیدترین و سخت ترین احساسات تو، با ارزش ترین درمان ها یافت می شود!
تو درمان همه دردهایی
تو صبور بودی و عاشق
خداوند با آفرینش تو غوغایی در عرش و در زمین به پا کرده...
تو را شاهکار خلقت خودش نامیده و برای آفرینش موجودی همچون تو که هم عاشق است و هم معشوق،
هم صبور است و هم صابر، هم قوی است و هم ظریف، هم قدرتمند است و هم همچون بلور شفاف، شکننده
برای آفرینش تو، برای آفرینش زیبایی‌های تو، خودش به خودش فتبارک الله احسن الخالقین گفته!
هرچه از تو بگویم گویی هیچ نگفته ام
قلمم یارایی من را نمیکند
واژه ها را گم کرده ام!
فقط میدانم که تو لایق ستایشی
به تو باید عشق ورزید
تو را می ستایم
تو را می ستایم...
«تقدیم به تمام همسفران و شیر زنان کنگره ۶۰»
 

نویسنده: همسفر فاطمه مرزبان خبری
تنظیم و ارسال: همسفر شیوا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زنجان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .