دلنوشته همسفر حسین از لژیون یکم به راهنمایی همسفر مصطفی در رابطه با دستور جلسه «هفته ی همسفر»
سلام دوستان حسین هستم یک همسفر. مسافر من احمد با بیش از ۱۵ سال تخریب وارد کنگره شد؛ آخرین آنتیایکس مصرفی شیره، تریاک و حشیش، مدت سفر اول 11 ماه و 21 روز، روش درمان DST، داروی درمان شربت OT، راهنمای خوبشون مهدی آقای سنچولی و راهنمای خوب خودم آقا مصطفی عظیمی زاده از لژیون یکم همسفران آقا نمایندگی شفا مشهد، رشته ورزشی خودم و مسافرم والیبال، رهایی هم با دستان پر مهر جناب مهندس بیش از ۷ سال.

جالب است وقتی به کنگره نگاه میکنیم همه به یک دلیل و بهانه مشترک به اسم اعتیاد به کنگره می آییم. وقتی وارد کنگره شدم خودم نمی دانستم واقعا اینجا کجاست. اما وقتی زمان گذشت و خداوند لیاقت ماندن در این اقیانوس محبت را به من داد فهمیدم که خواب بودم و هر لحظه در حال بیدارتر شدن هستم. هنوز هم خوابم، فقط دارم ندانی را فرا میگیرم. اینکه بفهمم چه قدر نمیدانم، اینکه چه چیزهایی را نمیدانم چون هنوز بی نهایت مسئله هست که اصلا نمیدانم هست. بگذریم.
کسی از یک بازیگر هالیوودی پرسید: مسیر مهم تر است یا هدف؟ و او گفت: همسفر. به عبارتی واقعا همین است. چند وقتی است که من مسافرم و کنگره همسفرم. وقتی مسیر خانه تا محل کارم را پیاده می روم، به عشق این قدم میزنم که یک سی دی از مهندس گوش کنم. حتی بعضی اوقات به محل کارم که می رسم انقدر این مسیر با صدای مهندس برایم دلنشین و زودگذر می شود که می گویم ای کاش یکم مسیر طولانی تر بود تا بیشتر صدای مهندس را گوش می کردم. یک همسفر فکر می کند که همسفر است بلکه او هم مسافری است در این حلقه از حیات! خداوندا ما در پی هم روان شده ایم تا بدانیم آنچه نمی دانیم. کنگره برای من تمثیلی است از یک مادر مهربان و من پسری شلخته که او هر روز که از خواب بلند میشوم موهای مرا شانه میزند، کنگره مرا صیقل میدهد، مرا پاک میکند تا زلال شوم تا قابل شرب شوم تا مست شوم، محبت را بیاموزم و خود مانند کنگره شعاع اضافه کنم و انسان باشم. من خود را گم کرده ام، یادم رفته است که جایگاه من کجاست و مانند نِی که از نیستان مرا بریدند به دنبال خودم می روم. پس باید سفر کنم، که این سفر سفری از ظلمت به نور، از نادانی به دانایی، از حقارت به سرافرازی، از ترس به شجاعت و در نهایت از قهر به طرف مهر. برای انجام این عمل عظیم شکر شکر شکر.
این هفته را به جناب مهندس، اولین همسفر کنگره خانوم آنی بزرگ، اولین همسفر آقا دکتر امین و خانوم کماندار و خانوم شانی تبریک می گویم که آنها هستند که من هستم و چه بهتر از این که در عصری زندگی میکنم که خانواده بنیان همگی حضور دارند. به امید اینکه همگی در کنار هم این لحظات را درک کنیم. از اقا مصطفی عزیز، راهنمای با محبتم که زندگیم را مدیون ایشان هستم تشکر میکنم و این هفته یعنی هفته همسفر بر تمامی همسفران و مسافران تبریک می گویم. از اینکه دلنوشته من را خواندید از شما ممنون و سپاسگذارم.
مرزبان خبری: همسفر معین
تایپ و ویراستاری: همسفر حسین
ارسال خبر: همسفر حسین (لژیون یکم)
سایت همسفران آقا نمایندگی شفا مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
39