English Version
This Site Is Available In English

دلنوشته

دلنوشته

به نام قدرت مطلق الله 

سلام دوستان احمد هستم یک مسافر

چقدر بعضی از کلمات در کنگره ۶۰زیبا،درست و بجا خلق شده اندمثل کلمه همسفر.
اوایل وقتی وارد کنگره شدم چون شناختی از آن نداشتم و علت دقیق حضور همسفر در کنگره را نمی دانستم،پسرم را به عنوان همسفر معرفی کردم،اما بعدازمدتی حضورمتوجه شدم اولآکنگره چقدرجای امنی برای همسفران است و دومآ ایشان هم بایدتحت  آموزش و درمان قرار بگیردبنابراین همسفرم رابا خود آوردم.و این آغاز راهی بود روشن به ژرفای افلاک و گرمای خورشید تابنده .


بله تحت درمان،،،،،چرا که بیشترین آسیب در خانواده مربوط به همسفر می باشد زیرا در لحظه لحظه خماری و نشئگی زمان مصرف در کنارم بود و مانند شمع ذره ذره همراه من آب شدوصد البته بیشتر از من تخریب شد.من در عمیق ترین تاریکی ها انرژی را جستجو می کردم و آتش این تخریب دامن همسفرم را می گرفت. دردناکتر این بود،خم شدن در این تاریکی را نمی‌دیدم.


واکنون، بابت همه ی سال ها و روزهای گذشته که مصرف کننده بودم ،از همسفرم عذر  می خواهم.در کنگره یاد گرفتم فقط عذرخواهی کافی نیست بلکه باید جبران خسارت نمود و هرکاری ازدستم بر بیاید،انجام می دهم تا ذره ای از آن را  جبران کنم .همین که می بینم چقدر ذوق و شوق وصف ناشدنی برای آمدن به کنگره دارد خیلی خوشحال می شوم و با خودم می گویم خدایایک بار هم شده  کاری کردم که همسفرم دوستش دارد و هم برایش مفید هست و همین که هر روز حالش بهتر می شود خیلی خوشحالم و همه ی این ها را مدیون جناب مهندس و خانواده ی محترمش و خدمتگزاران کنگره خصوصآ شعبه ی نیما یوشیج هستم.خدایا شکرشکرشکر. 

با سپاس از آقای احمد مسافری از کنگره ۶۰ که از احساس قشنگ خود نسبت به این روزهای قشنگ برای ما گفت

گروه سایت نمایندگی نیمایوشیج بهشهر 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .