English Version
This Site Is Available In English

در کنگره قرار است خودمان را بسازیم

در کنگره قرار است خودمان را بسازیم

روزی که برای اولین بار وارد کنگره۶۰ شدم، لبخند روی لبم بود اما دلم خسته بود؛ خسته‌ی خسته. خسته از سال‌ها نگرانی، از شب‌هایی که با اشک‌های بی‌صدا خوابیدم و صبح‌هایی که با دل‌لرزه و دعا بیدار شدم. آمده بودم قوی باشم، اما درونم پر از ترس، تنهایی و سؤال‌هایی بود که سال‌ها جوابشان را نشنیده بودم. در جمع زنانه نشسته بودم؛ جایی که صداها آرام بود اما دل‌ها پر فریاد. راهنمای عزیزم گفت: قرار نیست مسافرها را نجات بدهیم، قرار است خودمان را بسازیم. همان جمله انگار دستم را گرفت، از میان تاریکی رد کرد و روی زخم‌های کهنه دلم نشست. همان‌جا فهمیدم سال‌ها بود که خودم را فراموش کرده بودم. کم‌کم دیدم ما زن‌ها چقدر شبیه هم درد کشیده‌ایم؛ چقدر سوختیم اما نگفتیم، چقدر شکستیم اما ایستادیم، چقدر اشک ریختیم اما صبح دوباره لبخند زدیم.
اینجا یاد گرفتم گریه کردن ضعف نیست، اعتراف به خستگی شجاعت است و قدردانی، نوری‌ است که حتی تاریک‌ترین دل‌ها را روشن می‌کند. اینجا فهمیدم آرام شدن یعنی اعتماد کردن، یعنی سپردن دل، یعنی باور اینکه تغییر از خودِ من شروع می‌شود. امروز وقتی به گذشته نگاه می‌کنم، می‌بینم همسفر بودن یعنی کنار هم، آرام‌آرام دوباره زن بودن را یاد گرفتن. زن بودن با صبر، با حرمت، با خودباوری، با ایمان و با دلِ آرام. سپاسگزار این جمع زنانه‌ام؛ جمعی که به من یاد داد گاهی فقط شنیده شدن، دیده شدن و در آغوش امن فهم و همدلی قرار گرفتن، خودِ درمان است.

 

نویسنده: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر زینب(لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر زینب(لژیون چهارم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر زینب(لژیون چهارم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی دکتر مسعود

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .