پنجمین جلسه از دوره چهل و هشتم جلسات آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی اسیستانتدیدهبان محترم مسافر بهرام نگهبانی مسافر مرتضی و دبیری مسافر مصطفی با دستور جلسه "وادی یازدهم و تأثیر آن روی من؛ چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند" در روز پنجشنبه ۴ دیماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.

سلام دوستان بهرام هستم یک مسافر؛
سپاسگزار خداوند بزرگ هستم که توفیق داد یک بار دیگر در کنگره ۶۰ باشم و از آموزشهای کنگره استفاده کنم و سپاسگزار آقای مهندس و خانواده محترمشان هستم که این بستر را برای آموزش گرفتن ما فراهم نمودند. در ابتدا رهایی شعبه را تبریک عرض میکنم دیروز رهاییهای زیادی داشتیم، تاسیس لژیونهای جدید را در قسمت مسافران و همسفران تبریک عرض میکنم. همچنین تبریک میگویم میلاد حضرت مسیح و پیشاپیش هفته همسفر را تبریک میگویم. انشاالله که بتوانیم از همسفران خود به نحو احسن تقدیر کنیم.
دستور جلسه وادی یازدهم چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه بحر و اقیانوس میرسند، چشمه تمثیل انسان است و برای خروشان بودن آن به منابع آب و انرژی نیاز است و انسان احتیاج به منابع اطلاعاتی دارد، مهمترین مطلبی که انسان باید به آن دست پیدا کند منابع اطلاعات و آگاهی است، در هستی وقتی که مراتبی از دانش و آگاهی را به دست آورد و خودش را شناخت کم کم راه برای حرکت او باز میشود. وقتی انسان به مراتبی از دانش و آگاهی دست پیدا کرد دیگر نمیتواند آرام بنشیند و خود به خود شروع به جوشش میکند و با تغییر جایگاه به این امر دست مییابد و خود را به بحر و اقیانوس میرساند همانطور که در کتاب ۶۰ درجه هم داریم که خودشناسی و به تبع آن خداشناسی هسته حرکتی است که در فطرت انسان کار گذاشته شده است. اما این رسیدن به اقیانوس فیزیکی نیست، در زمان و مکان نیست، رسیدن در آگاهی است و باید آن را درک کنیم یعنی همان دانش و آگاهی و دانستن. انسان اول باید هم خودش را بشناسد و هم خدا را بشناسد تا این رسیدن اتفاق بیفتد تا زمانی که چشمه دریا را نشناسد حتی اگر به دریا هم برسد درکی از آن ندارد. شروع این شناخت با حس است دیدن نوعی آگاهی است شنیدن آگاهی است ولی ما باید به عقل برسیم و وقتی ما در این مسیر قرار میگیریم نیروهای عشق، عقل و ایمان و خمر به کمک ما میآیند تا بتوانیم به راحتی مسیرمان را طی کنیم. ما بهترین چشمههای خمر را داشتیم ولی از آنها سوء استفاده کردیم و آنها را به بیراهه کشاندیم و با دستکاری کردن چشمههای خمر به خودمان آسیب زدیم. مادیات را در مسیر ما قرار داد تا به راحتی مسیر را طی کنیم ولی ما اجازه دادیم مادیات بر ما سوار شود پس از مسیر خارج شدیم. ایمان را سر راه ما قرار داد که بدانیم با ایمان هیچ کاری سخت و انجام ناپذیر نیست تا وقتی با موانع برخورد کردیم ناامید نشویم اما با مواجه شدن با موانع سریع عقب نشینی کردیم. خیلی از مسائل که قرار بود ما را به بحر و اقیانوس برساند ولی ما ضد آن را استفاده کردیم. در زندگی بیرون از کنگره علم مقدمه عمل است مثلا ما ریاضی و فیزیک آموزش میگیریم تا بتوانیم یک پل بسازیم ولی در سیر و سلوک عمل مقدمه علم است مثلاً ما نماز میخوانیم، عبادت میکنیم تا به معرفت برسیم. در کنگره هر دو حالت آن صادق است هم علم زندگی کردن را میآموزیم که در زندگی خود عملیاتی کنیم و هم با انجام عمل در جایگاههای خدمتی کنگره آموزش میگیریم و به معرفت و شناخت میرسیم. میخواهم بگویم اگر انسان میخواهد به بحر و اقیانوس برسد باید اول به معرفت و شناخت برسد. عشق واقعی یعنی همین که ما همه چیز را برای خودمان نخواهیم کسانی که آنچه را که دریافت نمودهاند بازپرداخت میکنند چه مادی و چه معنوی همیشه مانند چشمهای جوشان و زلال هستند. گاهی ما دیگران را بخاطر خودمان دوست میداریم حتی فرزند و همسرمان را، ولی در عشق واقعی به این صورت نیست در عشق سالم انسانها با همدیگر فرق نمیکنند و انسان همه چیز و همه کس را دوست دارد. رودخروشان از مراتع و چمنزارها و جنگلها عبور میکند گلها و درختان زیادی را در سر راهش میبیند ولی حتی لحظهای از حرکت نمیایستد چون میداند که اگر به آنها دل خوش کند و در کنار آنها بماند به گنداب تبدیل میشود پس برایش فرقی نمیکند که در جنگل باشد یا کویر فقط عبور میکند. البته رود خروشان می داند که مسیر هموار نیست و وجود همین موانع است که باعث میشود صدای زیبای حرکت آب شنیده شود.
ما چشمههای خمر خود را خراب کردهایم دوباره باید آن را درست کنیم، راه به تعادل رسیدن آن را راهنما به ما نشان میدهد پس باید گوش به فرمان باشیم تا به حال خوش برسیم و در ادامه بهترین فرصت را کنگره برای کاشتن بذرهای جدید و استفاده درست از مادیات را در اختیار ما میگذارد و سیستم عشق و عقل و ایمان و خمر دوباره بازسازی و راهاندازی میشود. حال وقتی که به بحر و اقیانوس میرسیم دیگر حس به کار نمیآید چون حس پایینترین و اولین مرحله آگاهی است پس دیگر دیدن و شنیدن لازم نیست و آنجا فقط دریافت است زمانی که انسان با عقل سالم و عشق سالم به بحر و اقیانوس رسید با اقیانوس همجنس شده است آن وقت خودش را به اقیانوس و حرکت موجهای آن میسپارد و با حرکت موجها به پرواز در میآید و اینجاست که آقای مهندس در سی دی کشش میگویند: جسم شاید حرکت نکند ولی روح انسان به پرواز در میآید و این خصوصیت انسانهایی است که به عرش الهی میاندیشند و درصدد صعود هستند.
ممنون از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.

تایپ مطلب: مسافر میلاد
ویرایش مطلب: مسافر میلاد
عکاس: مسافر میلاد
- تعداد بازدید از این مطلب :
159