گاهی در مسیر زندگی، انسان با افرادی روبهرو میشود که حضورشان نه فقط آرامشبخش، بلکه یادآور روشناییِ یک مسیر است. کسانی که کلامشان نهتنها راه را نشان میدهد، بلکه نفسِ گفتوگو با آنان خود نوعی حرکت است؛ حرکتی به سمت فهم عمیقتر، نگاه مهربانتر و زیست مسئولانهتر. امروز افتخار داریم در کنار یکی از همین انسانهای ارزشمند ایجنت شعبه همسفر پروین گفتوگویی داشته باشیم؛ گفتوگویی که بیش از آنکه پرسش و پاسخ باشد فرصتی است برای دیدن، شنیدن و لمس کردن بخشی از تجربیات و دانشی که از مسیر خدمت تهذیب شده و به دست آمده است.»
(2).gif)
همسفر پروین و مسافر ایشان با آنتیایکس شیره و تریاک وارد کنگره۶۰، شدند. به روش DST و با داروی OT به مدت ۱۰ ماه و ۴ روز با راهنمایی مسافر مجید و همسفر نسیم و راهنمای سفر دوم همسفر معصومه سفر کردند. مسافر ایشان به مدت ۵ سال و یک ماه و همسفر پروین به مدت ۹ سال و دو ماه است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها شدند. همسفر پروین به مدت ۱۰ ماه و ۵ روز سفر جونز داشتند و مدت رهایی ایشان به مدت ۴ ماه و ۱۵ روز با ۲۰ کیلو کاهش وزن به روش دژاکام و با راهنمایی اسیسانت محترم همسفر منیره میباشد. ایشان در جایگاههای راهنمای تازه واردین، راهنمای DST ، راهنمای جونز، ورزشبان، نگهبان، دبیر، نگهبان سایت، نگهبان لژیون سردار و ایجنتی خدمت نمودهاند. ورزش ایشان در کنگره والیبال و شطرنج میباشد. به مناسبت «تجلیل» گفتوگویی با ایشان داشتیم که توجه شما را به آن جلب مینماییم.
به نظر شما تدبیر و حکمت آقای مهندس در پشت مراسمهای تجلیل چیست؟
تمام برنامههای آقای مهندس بر مبنای تفکر و تعقل صورت میگیرد و به نظر من تجلیل چند علت دارد. هر جایگاه خدمتی تا زمانی که به من آموزش میدهد و باعث تغییر من میشود، دارای انرژی و شور و شعفی است که سختیهای خاص خودش را هم دارد و من کمکم در این جایگاه تبدیل و در نهایت ترخیص میشوم و تجلیل زمانی رخ میدهد که من از جایگاهی ترخیص شوم و نیازمند جایگاه جدید خدمتی برای آموزش گرفتن باشم؛ اگر خرما بیش از حد روی درخت بماند، تکلیف معلوم است. راهنمایان بعد تجلیل آماده مراحل آموزشی جدید میشوند و زمینه را برای خدمت رهجوهای جدید فراهم میکنند.
با توجه به سابقهای که دارید برای تربیت یک رهجوی موفق چه نظر و پیشنهادی برای بقیه راهنمایان دارید؟
الگوی ما آقای مهندس، که یک مجری کامل هستند میباشد. یعنی ابتدا خود حرفی را که میزنند و کاری را که از ما میخواهند را اجرا و کاربردی میکنند و بعد از ما میخواهند که اجرا کنیم و به همین علت کلام ایشان به قلب تک تک ما نفوذ میکند. رهجو بیشتر از اینکه از کلام راهنما چیزی یاد بگیرد، رفتار و کردار راهنما را زیر نظر دارد و از رفتار راهنما یاد میگیرد. به همین علت میگویند که یک رهجوی فرمانبردار شبیه راهنمای خود میشود. برای تربیت و پرورش یک رهجوی موفق ابتدا باید خودمان را اصلاح کنیم، در غیر اینصورت کلام ما غیر قابل نفوذ میباشد. همچنین باید مطابق با استاندارهای کنگره حرکت کنیم، یعنی هم مهر مادری و هم قهر پدری داشته باشیم تا رهجو بتواند در تعادل رشد کند. تمامی راهنمایان، خود رهجو و در حال آموزش دیدن هستند و هیچ انسانی مبرا از ضدارزش نیست؛ ولی یک راهنما باید تمام سعی خود را بکند که در حین آموزش بتواند الگوی مناسبی برای ساختن خشت آهنی باشد.
برای قدردانی کردن از کنگره۶۰، چه کاری باید انجام دهیم؟
برای قدردانی از کنگره کارهای زیادی میتوانیم انجام دهیم، ولی آسانترین و در حین حال سختترین کار این است که بتوانیم روی اصول کنگره پیش برویم و؛ اگر خیری نداشته باشیم لااقل به کنگره صدمه وارد نکنیم.
شما به عنوان یک راهنمای با سابقه که تمام آموزشهای لازم را دیدهاید چه توصیهای برای رهجوها مخصوصاً سفر اولیها دارید؟
کلید موفقیت یک رهجوی سفر اولی فرمانبرداری از راهنما و اصول کنگره۶۰، است و اینکه هر چقدر توشه و کولهبار خود را از آموزشها، کتابها، جزوات و سیدیها پر کند، هم در سفر اول و هم سفر دوم و در ادامه طنابی برای خود میسازد که در هنگام برخورد با نیروهای منفی و مشکلات میتواند خود را از تاریکیها نجات دهد. خواندن یک بار کتاب ۶۰ درجه یا سایر منابع برای رهجو کفایت نمیکند. با توجه به سیدی جمعکنندگان استاد امین، رهجو باید بارها و بارها حتی ۵۰ بار یا ۶۰ بار و بیشتر کتاب ۶۰ درجه را بخواند و استفاده ببرد.
شما در جایگاهی که قرار داشتید و با توجه به اینکه چند سال در کنگره خدمت کردهاید به خود چه نمرهای میدهید؟
من در جایگاهی نیستم که بتوانم به خودم نمره بدهم. نمره من را عملکرد من و تلاشهای من مشخص میکند و این را خداوند و رنج دست میداند، ولی به قدری از خود و عملکرد خود خبر دارم که توانستم موقع تجلیل به راحتی آن را بپذیرم و بدون کوچکترین عذاب وجدانی با سبکبالی جایگاه خود را تحویل دادم و در سایر جایگاههای خدمتی هم تمام تلاشم بر این است که روی اصول و قوانین کنگره حرکت کنم تا شرمنده خداوند و حق الناس نباشم، زیرا اعمال من جلودار من خواهند بود.
از نظر شما راهنما باید چه عملکرد و رفتاری داشته باشد تا یک رهجو بهتر آموزش ببیند و بتواند آموزشها را با امید بیشتر در زندگی خود عملی کند؟
رهجویان وقتی الگوها را در کنگره میبینند، از اینکه افرادی هم درد خودشان توانستند از مشکلات اعتیاد و ناامیدی بیرون آیند و خود شفیع دردمندان شوند، موج امیدواری آنها را مجذوب کنگره میکند. یک راهنما هم باید امید دهد و هم رهجو را با حقایق علوم به آگاهی برساند؛ اگر رهجو ایمان به سیستم و راهنما داشته باشد میتواند با بالا رفتن آگاهی، ضدارزشها را از خود دور کند و وارد روشنایی شود، البته اگر راهنما با تمام وجود عشق خود را نثار رهجو کند میتواند رهجویان را به مسیر درستی هدایت کند.
از نظر شما یک راهنمای ماهر باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟
تمامی راهنمایان در جایگاه خود ماهر هستند، منتهی یک راهنمای ماهر باید بتواند تاریکیهای درون تکتک رهجویان خود را تشخیص دهد و بتواند کمک کند تا آنها از تاریکی بیرون آیند و بذر وجودی رهجو را پرورش دهد. راهنمایانی که میتوانند از یک فرد مصرفکننده ۷ خط همه فن حریف یا همسفری که در اوج ناامیدی و بیماری روانی و تاریکیهای عمیقی که است، یک خدمتگذار و دردمند درماندگان بسازد، خود یک راهنمای قهار هستند.
با توجه به اینکه شما راهنما بودید آیا توانستهاید تمام آموزشها را در زندگی خود پیاده کنید و یک زندگی ایدهآل برای خود درست کنید؟
داشتن یک زندگی ایدهآل از نظر هر فردی متفاوت است و بستگی به دیدگاه هر شخص دارد و راهنما با شروع خدمت در بازه آموزش قرار میگیرد تا هم بتواند خود را اصلاح کند و هم تاریکی درون رهجو را به روشنایی برساند. بیشترین آموزشها برای من در جایگاه راهنمایی بود و در زندگی من تأثیر زیادی داشت؛ اگر این چهار سال دوره خدمت را بیرون از کنگره بودم زندگی الان را نداشتم. من از زندگی خود راضی هستم و هرچه دارم از پرتو آموزش و خدمت در کنگره کسب کردهام که تأثیر بسزایی داشته است. تغییر، هم ظاهری و هم درونی است و قطعاً تغییرات درونی زیادی دارم که خودم در مواجه با شرایط احساس میکنم. کنگره با من کاری کرده است که آن پروین سابق نیستم قبلاً خیلی زود ناامید میشدم و برای خود حصاری از غم و اندوه درست میکردم، به طوری که کل زندگی من را تحت تأثیر قرار میداد؛ ولی الان در مواجه با مشکلات اولین چیزی که در ذهن و قلب من جرقه میزند نور خداوندی است که هر ناممکنی را ممکن میکند و نمیتوانم با زبان بگویم که چه قدر آموزشهای کنگره تأثیرگذار هستند.
از تجربیات خود قبل از کنگره۶۰، و بعد از آمدن به کنگره۶۰، چه توضیحی دارید؟
قطعاً مانند هر کسی تجربیات متعدد زیادی دارم و زندگی من به دو بخش تقسیم شده است. زندگی قبل از کنگره و زندگی بعد کنگره که همین تجربیات در کنار آموزش درست و تفکر، دانایی من را شکل میدهد. کنگره نقطه تحمل من را خیلی بالا برد و باعث شد بتوانم با انسانهای زیاد و متعددی که هر کدام خصوصیتهای بهخصوصی دارند برخورد کنم و دیدگاه من در مورد انسانها به وفور متفاوتتر از قبل کنگره شده است. کمتر ناراحت میشوم، کمتر اعتماد میکنم، بیشتر از قبل میبخشم و بهتر از قبل میتوانم ارتباط بگیرم. هیچ انسانی کامل نیست و هر انسانی با خصوصیات خود و در جایگاه خود قابل احترام است.
از حس و حالتان و از اینکه ۴ سال در جایگاه راهنمایی خدمت کردهاید و امروز تجلیل شدهاید و در جایگاه ایجنتی مشغول هستید برایمان بگویید؟
من قبل از آشنایی با کنگره عاشق خدمت کردن بودم و همیشه یک سوالی من را آزار میداد، بهطوری که روزهای اخیر سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ آنقدر این سوال را از خود میپرسیدم که هدف از خلقت من چیست؟ آمدهام که فقط بشورم و بسابم و بچهها را بزرگ کنم؟ نمیتوانستم هیچگونه جوابی برای سوالم پیدا کنم و خود را راضی کنم و احساس میکردم این سوالها کمکم من را دیوانه میکند. همیشه وقتی اتفاقی مثل زلزله یا سایر حوادث برای هموطنان میافتاد، قلبم شدیداً غمگین و دلم پر میکشید که کاش میتوانستم و شرایط کمک کردن را داشتم که بروم و کمک کنم؛ ولی شرایط برای من محیا نمیشد. خودم غرق مشکلات بودم و باید کسی پیدا میشد من را از منجلاب تاریکی و ناامیدی نجات دهد؛ ولی در همین احوال تشنه خدمت برای انسانها بودم. همیشه دعای من این بود که خداوندا راهی جلوی ما بگذار تا بتوانیم از این تاریکی که در زندگی رخنه کرده بیرون آییم و به یقین نمیدانستم که مسافرم اعتیاد دارد، وقتی وارد کنگره شدم همان روز اول فهمیدم که خواسته من این مسیر را برای من باز کرده و دعای من مستجاب شده است. جایی را پیدا کردم که میتوانستم با خدمت بلاعوض خود را آرام و راضی از بیهوده نبودنم کنم.
از کنگره چه دریافتهایی داشتهاید که با این همه سختی و سه بچه کوچک همیشه حضور فعال داشتهاید و الان هم مسئولیت سنگینی مثل ایجنتی شعبه را دارید؟
در این مسیر سختیهای زیادی کشیدم که البته ساختن بدون سختی امکانپذیر نیست و این را میدانستم. عشق خدمت و آگاهی، مسیر را برای من آسان و شیرین میکند. هنگامی که پسر دوم خود را باردار بودم برای امتحان راهنمایی میخواندم و اواخر بارداری امتحان دادم و پسرم سه روزه بود که شیرینی تولدش با شیرینی قبولی من و مسافرم یکی شد و سال ۱۴۰۰ از بهترین و ماندگارترین سالهای عمر من است. با پسرم که هنوز چهل روزه نشده بود برای کارورزی به هیدج و زنجان و مصاحبه و گرفتن شال به تهران میرفتیم. با هم لژیون را شروع کردیم، حتی یادم است پسرم دو ماهه نشده بود برای بستن پیمان وادی هشتم با خودم به صحرا بردم و در کنار او پیمان بستم و خاطرات و مسائل زیادی داشتم تا اینکه خداوند عنایت نمود و دختری را به ما عطا کرد؛ اما باز با وجود بچهها از خدمت دست نکشیدم و در حق رهجوها و همچنین در حق خانواده و فرزندانم کوتاهی نکردم. سعی کردم همانطور که باید راهنمای خوبی برای کنگره باشم، مادر و همسر خوبی هم برای خانوادهام باشم. من خیلی مورد قضاوت قرار گرفتم، ولی هدف داشتم و عاشق خدمت بودم و هستم. با حس آرامش خاصی که وجودم را فرا گرفت راهنمایی را تحویل دادم و برای لژیون جونز تلاش و انرژی میگذارم. من عاشق تدریس هستم و سعی و تلاشم این است که نمایندگی به بهترین شکل ممکن و با عدالت اداره شود. باشد که مورد قبول خداوند قرار بگیرد. از خانواده آقای مهندس، اساتید بزرگوار، راهنمایان و مسافرم که در این مسیر پشتوانه محکمی هستند، رهجوهایم که همیشه کمک حالم بودند. همچنین پدر و مادرم که همیشه شفیق من بودند و هستند تشکر میکنم و سپاسگزار خالق خود هستم.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ضمن عرض خدا قوت و خسته نباشید خدمت ایجنت نمایندگی راهنما همسفر پروین بابت چهار سال خدمت صادقانهای که برای شعبه قیدار انجام دادند و از ایشان بابت انجام این عمل عظیم کمال تشکر و قدرانی و آرزوی توفیق و سلامتی را خواستاریم.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
عکاس: همسفر نسرین رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون هشتم)
تایپیست و مصاحبهکننده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون سوم)
طراحان سوال: همسفر رقیه و همسفر نسرین رهجویان راهنما همسفر سپیده (لژیون هشتم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی قیدار
- تعداد بازدید از این مطلب :
203