سلام دوستان رسول هستم یک مسافر
این چند خط را مینویسم فقط برای دل خودم… برای روزهایی که یادم نرود از کجا شروع کردم و امروز کجا ایستادم.
من رسول، یک روزهایی بود که واقعاً حال و روز خوبی نداشتم، انگار همه چیز در زندگیام سنگین شده بود، نه امید داشتم، نه انرژی. فقط میگذشت و من هم با آنها میرفتم. تا اینکه خدا خواست و قدمم به کنگره باز شد، از همان روز کمکم یک چیزهایی در دلم روشن شد.
اینجا یاد گرفتم اگه حتی یه قدم کوچک بردارم، همین یک قدم من را از آن حال خراب فاصله میدهد. فهمیدم لازم نیست یک دفعه عوض شوم، فقط باید حرکت کنم، همین. حرفها و راهنماییهای آقا منصور هم همیشه برایم مثل یک تکیهگاه قرص بود؛ آرام، روشن، بدون زور حرف های آقا منصور ساده و دل نشین است.

کمکم خودم را جمع کردم. کمی امید آمد، کمی هم آرامش… بعدش هم تغییرهای خوب یکییکی خودشان را نشان دادند.
الان که به قبل نگاه میکنم، میبینم چقدر عوض شدم. نه اینکه آدم کاملی باشم، نه! ولی حال دلم بهتر است، نگاهم بهتر است، زندگیام بهتر است، الان هم آقا مهدی در قسمت سایت راهنمایی و آموزش میدهد،از ایشان تشکر میکنم.
این نوشته فقط برای دل خودم است که یادم نرود، وقتی حرکت کردم اول خدا
و بعد همسفرم کنارم و امیدم بودند.
از همه کسانی که در این راه ما همراهی میکنند سپاسگزارم.

عکاس و ثبت: مسافر مهدی
مسافران نمایندگی حکیم هیدجی
- تعداد بازدید از این مطلب :
213