جلسه هشتم از دوره چهاردهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، در نمایندگی شهباز، با استادی راهنما مسافر اکبر، نگهبانی مسافر صمد و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه: (وادی یازدهم وتاثیرآن روی من وجشن اولین سال رهایی مسافراصغر) در روز پنجشنبه تاریخ ۱۴۰۴/۱۰/۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان اکبرهستم مسافر
خدا رو شکر می کنم بابت اینکه توی کنگره حضور دارم تشکر می کنم از آقای مهندس و خانواده محترمشون که چنین بستری رو فراهم کردند امروز بتونیم به اون آرامش وحال خوب برسیم. در مورد دستور جلسه وادی یازدهم چشمه های جوشان ورودهای خروشان به بحرو اقیانوس می رسند؛ خب توی وادی هایی که آقای مهندس برای ما طراحی کردن این وادی ها تمام موضوعاتی هست که قوانین زندگی دارند به ما یاد می دهد چرا که توی مراحل زندگی اگر به مشکلی بخوریم از طریق اینها می تونیم مشکلاتمون رو حل کنیم. از وادی هشتم، بعد آقای مهندس اومدن در مورد خلقت انسان صحبت کردند در مورد اینکه صور پنهان انسان صحبت کرد در وادی توی تمام تیتر وادی ها وقتی که مشاهده می کنم می خونم در مورد صور پنهان انسان صحبت می کند.حالا هم زمانی که خودم تازه وارد کنگره شده بودم وقتی که با این دستور جلسه برخورد کردم پیش خودم گفتم که این دستور جلسه یا حالا این صحبت ها چه ربطی به درمان اعتیاد داره آیا می تونه به من مصرف کننده کمکی بکنه یا نه به قول مهندس فرمودند که انسان اگه بخواد یه ماشین رو تعمیر کنه باید اجزای اون و تمام اطلاعات رو بدونه تا بتونه ماشین رو تعمیر کنه انسان هم دقیقا همینجوریه ما اگر بخواهیم یک انسان را چه از لحاظ روحی روانی یا اینکه جسمی بخواهیم درمان کنیم باید از تمام اجزای انسان باخبر باشید و می دانیم که کجای انسان مشکل وارد شده، به خاطر همین موضوع هست که توی کنگره پرونده اعتیاد الان سال ها بسته شده و تمام بیماری های لاعلاج و بیماری هایی که حالا از نظر علم پزشکی حالا همه می گن درمان ندارد توی کنگره به راحتی دارند درمان می شوند. تو قسمت وادی یازدهم یه قسمتی در مورد ناسپاسی صحبت می کنه اینکه انسان اگه رب خودش رو فراموش کنه یا اینکه ناسپاس باشه خیلی راحت سقوط می کنه به خاطر همین موضوع تو اکثر سی دی ها آقا مهندس می گوید؛ در مورد ایاز صحبت می کنه که من بدونم چه روزی کجا بودم و به کجا رسیدم روزی که وارد کنگره شدم روز اول خودمو یادم نره با چه حالی وارد کنگره شدم چه کسانی به من خدمت کردند بدون چشم داش و من باید شکرگزار اون افراد باشم تا اینکه این نعمت از من گرفته نشه و چون چشمه های جوشان و رودهای خروشان به بحر و اقیانوس برسد. خب این تمثیلی که از طبیعت گرفته شده یه چشمه اگه بخواد تبدیل به رود بشه نیازمند یه منبع انرژی هست نیازمند ذخایر آبی هست که اون چشمه تبدیل به رود تبدیل بشه و وقتی که یه اختلاف پتانسیلی هم نیاز داره و زمانی که چشمه ها رو تبدیل به رود می شه اون رود نمی ایسته اون رود یعنی زمانی که افراد از چشمه که تبدیل به رود شدند بخواد به بحر و اقیانوس برسه تمام سعی و تلاشش رو می کنه که به اون دریا برسه اگه مانعی جلوش باشه سنگلاخی باشه چیزی جلوش باشه مسیرش رو ادامه می ده یا سعی می کنه از اون مسیر عبور کنه تا نهایتا به بحر و اقیانوس برسد.این تمثیلیه برا من به عنوان فردی که حالا وارد کنگره می شم توی سفر اول اینه که وقتی وارد کنگره می شم هیچ مشکلی نباید جلودار حرکت من باشه توی سفر اول باید تمام اولویت من اولویت اولم درمان اعتیاد باشه اولویت اول من کنگره باشه اگه اومدم وارد کنگره شدم با سعی و تلاش و کوشش تمام سختی ها و تمام مشکلات اومدن جلو می تونم تبدیل بشم به بحرواقیانوس مشکلاتم همیشه هست و هیچ موقع تموم نمی شه فقط شکل ظاهریشون عوض می شه توی تمام قسمت ها چه سفر دوم چه سفر اول هیچ فرقی نبود همیشه مشکلات وجود داره اگه من تونستم که به هر طریقی که حالا با این مشکلات دست و پنجه نرم کردم مشکلات رو حل کردم و اومدم جلو می تونم به اون بحر و اقیانوس برسم.

قسمت دوم دستور جلسه تولد اولین سال رهایی آقای اصغراست تشویق کنید خب من این تولد را تبریک می گم خدمت آقای اصغر خدمت همسفر ش،راهنمای همسفرشون خانم اعظم خدمت آقای مهندس تمام دیده بان و تمام خدمتگزاران که توی کنگره خدمت می کنن تا یه فردی بتونه درمان بشه. اصغر اوایل سفرش یکی دو ماه اوایل سفرش تو لژیون آقای رضا طالب بیگی بود بهشون هم تبریک می گم آقای رضا لژیون را تغییر دادند وارد لژیون ما شد و تو لژیون چهارم وقتی که وارد شد مثل تمام سفر اولی که حالا وارد می شونداز حال خوبی برخوردار نبود و خیلی حالش بد بود و خیلی ناامید بود و خیلی سوالات توی ذهنش می رسید چیزی که حالا کمکش کرد تو این سفر تونست نتیجه بگیره فرمانبرداری بود اینکه همیشه توی جلسات حضور داشت سیدی می نوشت

توی پارک حضور داشت و فرمانی که راهنماش صادر می کرد اون همه رو انجام می داد و مهم تر از اون وجود همسفری بود که در کنارش داشت و تلاش کرد تا بتونه درمان بشه و به سفر دوم برسه و اینکه حالا در ادامه اومد حالا بعد از یک سال رهایی این جایگاه خدمتی نداشت که حالا این تولد باعث شد که اون اختلاف پتانسیلی در او ایجاد بشه و بشه دبیر ان شالله براشون خدمت باز شه و اون مسیر راه بازبشه بتونه خدمت کند.
ممنون که به صحبتهای من گوش دادید.

تایپ:مسافرابوالفضل
- تعداد بازدید از این مطلب :
170