English Version
This Site Is Available In English

آغوش اقیانوس

آغوش اقیانوس

امروز که نشسته بودم به یاد چشمه‌های طبیعت افتادم، آرام و ساده هیچ‌کس فکر نمی‌کند همین چشمه‌های کوچک روزی راه بیفتند و رود شوند؛ اما چشمه کم‌کم راه می‌افتد، جلو می‌رود و از بین سنگ‌ها عبور می‌کند، به ریشه درختان مسیر آبی می‌رساند و خسته نمی‌شود، نمی‌ایستد او دلش می‌خواهد رود شود. یک چشمه وقتی رود می‌شود، صدایش بلندتر می‌شود؛ یعنی زنده است و با حرکت ادامه می‌دهد .

یک رود هم در مسیر خود سختی‌های زیادی می‌بیند؛ به سنگلاخ و تپه می‌خورد، به زمین می‌افتد؛ گاهی آرام است و گاهی خروشان اما باز به حرکت خود ادامه می‌دهد و نمی‌ایستد؛ چون می‌داند اگر بایستد دیگر رود نیست و تبدیل به گنداب می‌شود.

امید روشنی دارد؛ می‌داند مقصد این مسیر، جای بزرگی به نام دریا یا اقیانوس است. رود با استقامت و صبوری پیش می‌رود و هر چه جلوتر می‌رود، آب‌های دیگر هم به او می‌پیوندند و در این راه او را همراهی می‌کنند؛ از بین کوه‌های سخت می‌گذرند و راه خود را گم نمی‌کنند، می‌دانند مقصد همه یکی است و آغوش بزرگ دریا یا اقیانوس منتظر آمدنشان است.
این تمثیل طبیعت، دقیقاً در مورد فرزندم یا زندگی انسان هم صدق می‌کند؛ از جای کوچک شروع می‌شود، کم‌کم جلو می‌رود سختی می‌بیند، زمین می‌خورد و گریه می‌کند؛ اما اگر ادامه بدهد و ناامید نشود، بالاخره بزرگ و مثل همان چشمه می‌شود.

فرزندم، من تو را همین‌طور می‌بینم؛ مثل یک رود باید حرکت کنی، سختی راه را متحمل شوی تا بتوانی به مقصد نهایی خود که درمان و آرامش است برسی! مادر یقین دارد که تو هم به اقیانوس خودت، جایی که دلت در آرامش باشد، خواهی رسید. مادر همیشه با همین دل‌ساده‌اش پشتت خواهد بود.

چشمه وقتی رود می‌شود گویی تازه خودش را باور می‌کند و می‌فهمد که توان رفتن دارد، می‌داند زندگی یعنی؛ حرکت و ادامه‌دادن. باورداشتن به مقصدی که هنوز معلوم نیست. هر قدر راه سخت‌تر می‌شود، رود بیشتر خودش را ثابت می‌کند. هیچ چشمه‌ای برای همیشه سرگردان نمی‌ماند و به آغوش بزرگ اقیانوس در نهایت می‌رسد.

اکنون ما انسان‌ها هم اگر رفتارهای درست و کوچک خودمان را ادامه بدهیم؛ قطعاً به نتیجه خواهیم رسید، مانند بیداری صبح از خواب، وقتی هر روز سعی کنیم زودتر از خواب بیدار شویم، کم‌کم عادت می‌کنیم و فرد سحرخیزی می‌شویم. اگر هر روز ورزش کنیم؛ حتی برای چند دقیقه، ورزش جزئی از زندگی‌مان می‌شود یا ذره‌ذره از مواد مخدری که استفاده می‌کردیم، کم کنیم می‌توانیم به‌سلامتی و رهایی می‌رسیم.

یک مثال دیگر هم همین خواندن و نوشتن من بی‌سواد بود با تلاش فراوان و سختی به نهضت سوادآموزی رفتم و در حد خودم خواندن و نوشتن آموختم و امروز به‌راحتی به‌عنوان یک رهجو در انجام تکالیفم انجام‌وظیفه می‌کنم؛ بنابراین هر انسانی می‌تواند برای رسیدن به خواسته‌های قلبی‌اش همانند یک چشمه جوشان و رود خروشان حرکت کند تا در نهایت به تمام خواسته‌های خود جامه عمل بپوشاند.

نویسنده: همسفر عشرت رهجوی راهنما همسفر پروانه (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر پروانه رهجوی راهنما همسفر پروانه (لژیون دوم)
ارسال: راهنما همسفر پروانه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی آبیک

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .