چهاردهمین جلسه از دوره نود و یکم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی آکادمی با استادی راهنمای محترم مسافر بهزاد، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه "وادی یازدهم؛ چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند"چهارشنبه 3 دی ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان بهزاد هستم یک مسافر. از ایجنت محترم شعبه آکادمی، مرزبانان عزیز و راهنمای بزرگوارم تشکر میکنم که توفیق و فرصت خدمت در این جایگاه را برای من فراهم کردند. خداوند را شاکرم که امروز میتوانم خدمتگزار باشم.
با نگاهی به موضوع جلسه، به یاد دوران مصرف افتادم. آن زمان وقتی راهی محل کار میشدم، دغدغهام زمان یا مسیر رسیدن نبود؛ تمام فکرم این بود که از کدام مسیر بروم تا راحتتر بتوانم مصرف کنم. بعد از رسیدن به مقصد، مدام نقشه میکشیدم که چگونه در محل کار مصرف کنم تا برای مسیر برگشت نیازی نداشته باشم، اما در مسیر بازگشت دوباره تمام فکرم مشغول این بود که چطور مصرف کنم که در خانه نیازی به مصرف نباشد. این رویه همیشه ادامه داشت. من به یک «مصرفکنندهی بیمصرف» و موجودی تکبعدی تبدیل شده بودم؛ درست مانند حکایتی که جناب مهندس درباره میمونی فرمودند که برای برداشتن موز از سوراخ درخت، مشت خود را باز نمیکرد و همانجا گرفتار میشد. من هم در گرهِ مصرفِ خود گیر کرده بودم.
با تامل در تیتر وادی یازدهم، متوجه شدم که از واژههای «رودهای خروشان» و «چشمههای جوشان» استفاده شده است (به صورت جمع و نه مفرد). این یعنی: «بهزاد! اگر تو فقط یک رود خروشان باشی و تکبعدی عمل کنی، به نتیجه نمیرسی.» دریافتم که در کنگره ۶۰ نیز اگر فقط سیدی بنویسم اما در جلسات حضور نداشته باشم، فایدهای ندارد. یا اگر در لژیون باشم اما به صحبتهای راهنما عمل نکنم، به مقصد نمیرسم. انجامِ تنها یک گوشه از کار، خروجی مطلوبی نخواهد داشت. این وادی پیوند عمیقی با جزوه جهانبینی دارد. در آنجا اشاره شده که نیروهای بازدارنده نیز دارای «ساختار» هستند و تکبعدی عمل نمیکنند. دکتر امین با مثال «مافیا» توضیح میدهند که این نیروها با ساختاری عظیم به کسی که بخواهد مقابل آنها بایستد، حمله میکنند. پس من هم اگر تکبعدی باشم، توان مقابله نخواهم داشت و باید به «رودهای خروشان و چشمههای جوشان» تبدیل شوم.
رمز موفقیت در این است که هر کاری را بهموقع و دقیق انجام دهیم؛ اگر سیدی مینویسیم، منظم و کامل باشد و اگر خدمتی میگیریم، با انضباط همراه باشد؛ چراکه اولین آموزش کنگره ۶۰، نظم و انضباط است. امروز که در جایگاه خدمتگزار بودم، شاهد رهایی حدود ۱۴۰ نفر بودم. حس و حال وصفناپذیری در فضا جاری بود. تماشای هر اتوبوس یا خودرویی که میرسید، لذتبخش بود؛ چرا که یک «ساختار» از آن پیاده میشد: مسافر، همسفر و فرزند؛ خانوادهای که برای گرفتن رهایی آمده بودند. امروز رهاییِ «آقا رضا»، یکی از اعضای لژیون ما، چنان حس و حال متفاوتی ایجاد کرد که از شدت شوق، شب خواب به چشمانم نیامد.
در کنگره60، رهایی یک نفر، حسِ همه را تغییر میدهد. همهی ما به رودهای خروشان تبدیل میشویم تا در نهایت به بحر و اقیانوس، به رهایی، به آرامش و به آن هدف والایی که تعادل است، برسیم. آرزوی قلبی من این است که تکتک اعضای کنگره۶0 به اهداف ارزشمند خود دست یابند.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید، از همه شما سپاسگزارم.
تایپ: مسافر امید لژیون دوم
عکس: مسافر مهدی لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
135