اولین جلسه از دوره هشتم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی الیگودرز با استادی راهنما مسافر مصطفی و نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر فاضل با دستور جلسه «وادی یازدهم و تاثیر آن روی من » روز یکشنبه ۱۴۰۴/۹/۳۰ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان مصطفی هستم یک مسافر
خداوند بزرگ را شاکرم که امروز هم اذن و اجازه بهم داده شد تا به کنگره حضور داشته باشم تا از شما دوستان آموزش بگیرم، از راهنمای بزرگوارم آقای وحید تشکر میکنم بابت اینکه مسئولیت اداره این جلسه را به من واگذار کردند، جلسه را با یک شعر شروع میکنم《شکر نعمت، نعمتت افزون کند
کفر، نعمت از کفت بیرون کند》منظورم از این شعر این است که الان نزدیک به ۱۰ ماه است که به ساختمان جدید نقل مکان کردیم، چند بار دوستان محبت داشتند و به من گفتند برای استادی جلسه، ولی هر بار من یک بهانهای میآوردم که نمیتوانم استاد جلسه باشم و هر دلیلی که میشد میآوردم که استادی جلسه را نگیرم، این کفر نعمت بود و باعث شد که من ۱۰ ماه آرزوی نشستن روی این صندلی و جایگاه را داشته باشم و امروز این اتفاق برای من افتاد.
امروز شاهد آن هستیم که تعداد اعضای نمایندگی الیگودرز زیاد شده و این نشان دهنده این است که ما به چشمه جوشان تبدیل شدهایم و بابت این قضیه خداوند را هزاران بار شکر میگویم، هر بار که به جلسه میآییم یک استاد جدید از بچههای صفر دوم را میبینیم و این جای شکر دارد، چند باری که عزیزان به من لطف داشتند و قبول نمیکردم و بهانه میآوردم در حال وارد شدن به یک مسیر و یک دنیای دیگری میشدم، وارد منیت میشدم، جناب مهندس میفرمایند هرجا که احساس منیت کردی همان جا نقطه سقوط شما است، من در حال سقوط بودم و یک ترسی وجود من را گرفته بود که نمیتوانستم صحبت یا مشارکت کنم، منیت فقط قیاس کردن خودت با دیگران نیست بعضی وقتها وارد یک دنیای دیگری میشوی که آن هم منیت حساب میشود.
«« دستور جلسه وادی یازدهم چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند»»از وادی اول که با تفکر ساختارها آغاز میشود و بدون تفکر هرچه هست رو به زوال میرود تا وادی دهم که صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است رسیدیم به وادی یازدهم که به من میگوید چند سال است دیگر از مصرف مواد دور شدم یعنی صفت گذشته را در وادی دهم تغییر دادم و رسیدم به وادی یازدهم که تبدیل به یک چشمه جوشان شدم، چشمه جوشان یک خاصیت است، یک خاصیت را برای چشمه تعریف میکند ولی نه هر چشمهای و نه هر رودی، رودی که خروشان باشد قطعاً به بحر و اقیانوس میرسد ما چشمههای زیادی داریم که اکثر آنها فصلی هستند که در فصل بهار میجوشند و در فصل پاییز خشک میشوند، چشمههایی که جوشان هستند با هم یکی میشوند و به رود تبدیل میشوند و رود خروشان هم در نهایت به بحر و اقیانوس میرسد، هیچ چشمهای هم به تنهایی با اقیانوس نمیرسد باید چند چشمه در یک جایی به هم برسند و رود را تشکیل دهند و رود هم به اقیانوس برسد هر کدام از بچههایی که در لژیونها هستند خودشان به تنهایی یک چشمه هستند وقتی که با هم هستند به رود تبدیل میشوند، هیچ لژیونی هم به تنهایی کاری از دستش بر نمیآید.
اگر مسافر سیدی بنویسد و گوش به فرمان راهنما باشد و داروی خود را هم سر موقع بخورد اما اگر در جلسه کارگاهی نباشد به رهایی و حال خوش نمیرسد، یک لژیون به تنهایی در شعبه کاری نمیتواند انجام دهد باید همه ما دست به دست همدیگر بدهیم همانطور که در گذشته یک لژیون در پارک داشتیم ولی الان به ۷ لژیون رسیدهایم تا کم کم به دو تا شعبه برسیم و این میشود همان چشمههای جوشان و رودهای خروشان، رود خروشان رودی است که هیچ چیزی جلودارش نیست یعنی حتی اگر بزرگترین سدها و صخرهها و سنگها در سر راهش قرار بگیرند باز هم راه خودش را باز میکند و به اقیانوس میرسد، هر کدام از ما باید یکی از این چشمههای جوشان باشیم.
باید راه خودمان را در کنگره پیدا کنیم من توصیه میکنم به همه سفر اولی ها که درمان سیگار را دست کم نگیرید شخص اگر سیگار را درمان نکند حتی جایگاه نگهبان نظم هم به او نمیدهند، وقتی یک راهنما از زندگی و خانوادهاش میگذرد و وقتش را برای ما میگذارد ما هم نباید بیاهمیت باشیم و باید نسبت به درمان سیگار اقدام نماییم،از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.

آغاز به کار کردن لژیون هفتم نمایندگی الیگودرز:


تایپ: مسافر حمید
ویرایش: مسافر مهدی
عکس: مسافر امین
تنظیم و ارائه: مسافر حجت
مسافران نمایندگی الیگودرز
- تعداد بازدید از این مطلب :
85