English Version
This Site Is Available In English

مشکل همیشه هست مهم ادامه دادن مسیر است

مشکل همیشه هست مهم ادامه دادن مسیر است

دهمین جلسه از دوره دوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰، ویژه مسافران نمایندگی میلاجرد با استادی راهنمای محترم همسفر یاسین ، نگهبانی مسافر غلامرضا و دبیری مسافر قیس با دستور جلسه" وادی یازدهم، چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می‌رسند " دوشنبه یکم دی ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد؛
سلام دوستان یاسین هستم یک همسفر،
تشکر می‌کنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان، از راهنمای خوب خودم آقا منصور غفاری، آقا حبیب و آقا غلامرضا تشکر می‌کنم و از آقا محسن سپاسگزارم که اجازه دادند امروز در جمع دوستان باشم و آموزش بگیرم. یک خسته‌نباشید هم به تمام عزیزانی که خدمت می‌کنند تا این شعبه راه بیفتد می‌گویم؛ چرا که راه‌اندازی یک شعبه کار بسیار سختی است.
اما در مورد دستور جلسه: یکی از خوبی‌های کنگره این است که برای همه چیز از تمثیل استفاده کرده است تا همه، در هر سنی، بتوانند آموزش بگیرند. مثل کتاب شریف که خیلی از مطالب را با تمثیل بیان کرده است. خیلی از ما قبل از کنگره هیچ اطلاعی از معنی و مفهوم خمر، نهر عسل یا شیر نداشتیم، ولی در کنگره فهمیدیم که نهر عسل، شیر یا شراب تمثیل است. یاد گرفتیم که نهر شیر تمثیل عقل ماست و عسل نماد ایمان ماست. همه این‌ها به صورت تمثیل آمده‌اند تا ما بتوانیم آن‌ها را درک کنیم.
در کنگره هم برای همه وادی‌ها مثال آمده است. وادی یازدهم با مثال «چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان که همه به بحر و اقیانوس می‌رسند» بیان شده است. متن این وادی می‌گوید که چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان نماد زندگی ما، نماد سفر ما، نماد خانواده ما یا هر چیزی در زندگی ماست که قرار است به یک هدف برسد.
در ابتدای وادی، سرچشمه را برای ما توضیح می‌دهد. اگر این وادی را درست بخوانیم، قرار است تقابل روشنایی و تاریکی را به ما یاد بدهد؛ اینکه مشکل وجود دارد و خواسته در برابر مشکل قرار می‌گیرد، تاریکی در برابر روشنایی، اعتیاد در برابر سلامتی. این وادی می‌خواهد این مفاهیم را به ما آموزش بدهد.
در این وادی یاد می‌گیریم که یک چشمه برای جوشش باید دو ویژگی داشته باشد: یکی منبع آب، و دیگری اختلاف ارتفاع یا پتانسیل. شاید در ابتدا من متوجه این موضوع نمی‌شدم، اما وقتی برای خودم تمثیل کردم، فهمیدم که منِ یاسین اگر پایم به کنگره باز شده، حتماً یک عقبه و یک منبع داشته‌ام که باعث شده به اینجا بیایم. وقتی هم به کنگره می‌آیم، قرار است به جوشش برسم، هدفی را دنبال کنم؛ می‌آیم که درمان شوم و به اقیانوس برسم.
برای جوشش باید اختلاف سطح وجود داشته باشد و برای این اختلاف سطح باید قبول کنم که راهنما از من بالاتر است و خیلی چیزها را بیشتر از من می‌داند. پس هرچه او می‌گوید درست است و من باید به آن عمل کنم. اگر بگویم «نه، من خودم می‌دانم»، منیت به سراغم آمده و آن اختلاف پتانسیل از بین می‌رود و دیگر نمی‌توانم تغییر جایگاه بدهم؛ در حالی که وادی می‌گوید تغییر جایگاه انرژی به وجود می‌آورد.
اگر این‌ها را انجام بدهم، به جوشش می‌رسم. اما برای تبدیل شدن به رود خروشان باید استمرار، تلاش، کوشش و پشتکار را سرلوحه کار خودم قرار بدهم. برای رسیدن به اقیانوس، اگر یک چشمه جوشان باشد ولی میل به حرکت نداشته باشد و پشت یک سد بماند، هیچ‌وقت به اقیانوس نمی‌رسد. همان‌جا می‌ماند و آب اگر یک‌جا بماند، می‌گندد یا خشک می‌شود و از بین می‌رود.
این سد می‌تواند نماد مشکلات زندگی ما باشد. همه ما در زندگی مشکل داریم، اما گاهی فکر می‌کنیم فقط ما مشکل داریم و دیگران ندارند. این تفکر غلط مثل یک سد عمل می‌کند و نمی‌گذارد مسیرمان را ادامه بدهیم. من اول باید بدانم اولویتم چیست؛ اولویت من درمان است، حال خوب است یا کار؟ این طرز تفکر من است که تعیین می‌کند مسیر را چگونه ببینم. همین طرز تفکر می‌تواند سنگی را که در مسیر است بشکافد؛ وگرنه به اقیانوس نمی‌توان رسید.
یک رود در مسیر، سنگ‌ها را می‌شکافد و می‌رود، چون خواسته دارد و می‌خواهد به اقیانوس که هدفش است برسد. اما رودی که خروشان نباشد و منبع خوبی نداشته باشد، پشت سنگ می‌ماند و تبدیل به گنداب می‌شود. در ما هم همین‌طور است. اگر خواسته داشته باشیم، خواسته رهایی یا خواسته خدمت، چه در کنگره و چه در زندگی شخصی، می‌توانیم حرکت کنیم.
مثلاً اگر من بیرون از کنگره بخواهم ماشینی بخرم، آیا منبعی دارم؟ پولی کنار گذاشته‌ام یا تلاشی می‌کنم برای رسیدن به خواسته‌ام؟ یا نه؟ ما قبل از کنگره در مسیر ضد ارزش‌ها جوشان و خروشان بودیم؛ حالا باید این جوشش و خروش را برای درمانمان به مسیر ارزش‌ها بیاوریم.
برای رهایی باید خواسته قوی داشته باشم. اگر بگویم «ولش کن، امروز نمی‌روم» یا «یک ساعت دیرتر می‌روم»، این خواسته، خواسته قوی نیست و پشت سنگ می‌ماند. خواسته باید آن‌قدر قوی باشد که بتواند سنگ را کنار بزند و به درمان و حال خوب برسد.
در کنگره نمونه‌های زیادی از این موضوع داریم، مثل بیشتر سفر دومی‌ها و راهنماها. آقا رضا، سرلژیون، هر وقت بحث این وادی پیش می‌آید، همیشه آقا مهدی را مثال می‌زنند؛ اینکه یک بار برای رفتن به تهران، نزدیک قم ماشینشان خراب می‌شود، ماشین را کنار جاده می‌گذارند، در را می‌بندند و می‌روند تهران کارهایشان را انجام می‌دهند و برمی‌گردند.

این یعنی خواسته قوی.
حالا من از خودم می‌پرسم: آیا می‌توانم این کار را انجام بدهم؟ آیا می‌توانم ماشینم را رها کنم و بروم؟ کسانی که قدرتمندند و خواسته دارند، این‌گونه عبور می‌کنند و به مسیرشان ادامه می‌دهند. این‌ها می‌شوند رود خروشان.
در طبیعت، رودی که در حال حرکت است و با محیط اطراف تبادل انرژی دارد، اطرافش همیشه سرسبز و پر از زندگی است و حتی می‌تواند آب‌وهوای منطقه را تغییر بدهد. این تبادل انرژی باعث می‌شود همیشه خروشان بماند. در کنگره هم کسانی که به رهایی می‌رسند و در سفر دوم شروع به خدمت می‌کنند، می‌بخشند تا حال دیگران هم خوب شود و همیشه در حرکت‌اند و حالشان خوب است.
ما باید یاد بگیریم اگر مشکلی سر راهمان قرار گرفت، سریع جا نزنیم. این مشکلات، همان‌طور که آقای مهندس می‌گویند، برای تکامل ماست و ما را قوی‌تر می‌کند. مشکلات باید باشند تا انسان به تکامل برسد. اینجاست که خواسته ما سنجیده می‌شود: آیا آن‌قدر قوی هست که مشکلات را کنار بزند، یا آن‌قدر ضعیف است که خودش اجازه می‌دهد موانع سر راهش قرار بگیرند؟
امیدوارم خواسته قوی داشته باشیم و تمام انرژی‌مان را برای درمان خودمان بگذاریم. اگر الان اوتی کم شده یا نیست، انرژی‌مان را بگذاریم برای درمان، برای تهیه داروی خودمان و برای حرکت در مسیر درست. تمام این وادی می‌خواهد به ما بگوید: به مسیرت ادامه بده، نترس؛ مشکل همیشه هست، تو ادامه بده. هیچ مانعی نمی‌تواند جلوی ادامه مسیرت را بگیرد.
امیدوارم بتوانیم این وادی را در زندگی عملی کنیم.
ممنون که به صحبت‌های من گوش کردید.
تایپ: مسافر قیس
عکس:مسافرمهدی
تنظیم: مسافر علی
(مسافران نمایندگی میلاجرد اراک)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .