جلسه چهاردهم از دوره هفتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی دماوند با استادی راهنما حبیب و نگهبانی مسافر محمد و دبیری موقت مسافر جمشید با دستور جلسه (( وادی یازدهم : چشمه های جوشان و رود های خروشان همه به بحر و اقیانوس می رسند )) در تاریخ 1دی ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که لیاقت خدمت گزاری رو به بنده عطا کردند و از نگهبان که مسئولیت اداره جلسه را به من سپردند سپاسگزارم .امروز درساعت مشخصی در مسیر آمدن به اینجا بودم که به لباسم نگاه کردم و متوجه شدم که لباس رنگی پوشیده ام و در طول مسیر به خودم گفتم یا به جلسه میرسم یا نمیرسم ،از رودهن با سرعت زیاد در حرکت بودم و برنامه مسیریابی مشخص کرد که ۴۰ دقیقه فاصله من تا شعبه است ولی من این مسافت را ظرف ۲۰ دقیقه طی کردم و قبل تر اتفاقی مشابه در مسیر رفتن به رشت برایم افتاده بود که برخلاف قوانین کار کرده بودم و با برنامه مسیریابی دیدم ۷ ساعت تا پایان راه زمان دارم و اما باز هم مسیر را ۴ ساعته به پایان رساندم و در طول مسیر به یک ماشین مدل بالا برخوردم و با خودم گفتم خوشبحالشان، حتما زود تر از من می رسند، در صورتی که وارد گیلان شدیم توی عوارضی دوباره آن ماشین را دیدم و می خواهم این موضوع را ربط بدهم به دستور جلسه: همچین آدمایی که با این تفکر در جامعه زندگی میکنند، مثل من هیچ موقع به بحر و اقیانوس نمی رسند، من ۴ ساعته رفتم اگر خدای نکرده در مسیر اتفاقی میافتاد به خاطر چی بود؟ به خاطر زیر پا گذاشتن قوانین بود و هیچ و جالب هست که در وادی یازدهم از چشمه شروع میکند یک سری خصوصیات چشمه را بیان می کند و میگوید که چشمه باید ابتدا اختلاف پتانسیل داشته باشد حالا اگر همین ظاهر یک چیزی را تصور کنیم شما در نظر بگیرید منبع آبی اگر در ابتدای دامنه کوه باشه و چشمه توی قله باشد و خودش را بالاتر از همه ببیند، آب هست و چشمه هم هست آیا این ارتباط برقرار می شود؟ شعری هست که میگوید ( افتادگی آموز اگر طالب فیضی، هرگز نخورد آب زمینی که بلند است )، ابتدا من باید از آن جایگاهی که برای خود درست کرده ام ساختارها و فکرات و منیت هایی که برای خودم درست کردم خود را پایین بیاورم،هر که هستم اول باید خود را پایین بیاورم تا منبع اصلی آب در من جاری بشود.
دومین مسئله ای در مورد آن صحبت شده وصل بودن می باشد . منبع آبی هست، چشمه هم هست ولی ارتباط نیست و منیت و غرور است که هیچ موقع نمیگذارد، همانطور که جهان بینی هست ولی چیزی باعث جلوگیری از آموزش می شود و آن منیت است که نمی گذارد ارتباط برقرار شود تا من از منابع ناب اطلاعاتی و آموزشی استفاده کنم و بهره ببرم و تا وقتی که من خودمو عاقل و فاضل بدانم بی معرفتی ندارم و این یک نصیحت هست همینطور که باید دارای منیت نباشم غرور نداشته باشم و هرچه هستم و جایگاه بالای اجتماعی دارم و اگر دکتراهم دارم یا اگر قاضی هم هستم اگر مصرف کننده مواد مخدر باشم پس پایین تر از شخصی هستم که مصرف کننده نیست و هر موقع من این منیت رو کنار گذاشتم رها می شوم که آخر سفر اول و ورود به سفر دوم، سفر رهایی و رستگاری و آزادی است و چشمه ای به بحر میرسد که آب آن در جریان باشد یعنی همه از آن آب استفاده کنند مثلا شما اگر بخواهید با خانواده به طبیعت بروید، جایی می روید که سر سبز است و آب دارد، این آب دریافتی چشمه است که در اختیار من و شما می گذارد و اگر من بخواهم به بحر و اقیانوس برسم که همون نشانه انسانیت می باشد و شایدهم نزدیک شدن به خداوند هست باید هر آن چیزی که دریافت کرده ام را دراختیار دیگران بگذارم اگر پول ،دانش ،حس خوب، انرژی، خنده و هر آن چیزی هست باید در اختیاردیگران بگذارم کسانی که این موارد را در اختیار بقیه می گذارند همیشه مثل آب زلال شفاف و گوارا هستند و یک نقطه مقابل هم دارد میگوید فاضلابهای جوشان به مرداب می رسند.

و در ادامه گزارش انتخابات نگهبانی روز های دوشنبه:


تنظیم و ارسال : گروه سایت نمایندگی دماوند
- تعداد بازدید از این مطلب :
141