جلسه دوم از دوره پنجاه و ششم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰؛ نمایندگی البرز (کرج)؛ با استادی مسافر میلاد نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر علیرضا، با دستور جلسه " وادی یازدهم چشمه های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند" در روز یکشنبه سی ام آذرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان میلاد هستم یک مسافر،خدا را هزاران بار شاکر و سپاسگزارم که امروز توفیق حضور در این جایگاه نصیبم شد، جایگاهی که هم در آن آموزش میگیرم و هم میتوانم خدمت کنم.
صمیمانه از جناب آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان تشکر میکنم که این بستر ارزشمند را فراهم کردند تا ما یاد بگیریم چگونه بهتر زندگی کنیم و زندگی سالمتری داشته باشیم .
دستور جلسه این هفته وادی یازدهم است، وادیای که میگوید: چشمههای جوشان و رودهای خروشان، در نهایت به بحر و اقیانوس میرسند . برداشت من این است که کسانی که پس از سفر اول در کنگره میمانند و وارد مسیر خدمت میشوند، در واقع در حال درک عمیق این وادی هستند. ماندن و خدمت کردن در کنگره اتفاقی ساده نیست، انتخابی آگاهانه و برآمده از فهم و معرفت است.
برای توضیح بهتر این موضوع، همیشه داستانی از افلاطون در ذهنم تداعی میشود، داستان غار. انسانها در غاری تاریک زندگی میکنند و سایهها را حقیقت میپندارند. اما برخی در دل این تاریکی به فکر فرو میروند که شاید حقیقتی فراتر نیز وجود داشته باشد. این تفکر آغاز بیداری است. آنها با گوش سپردن به ندای درون و یافتن راهنمای راستین، مسیر خروج از تاریکی را پیدا میکنند . کسی که از غار بیرون میآید و نور را میبیند، حقیقت و زیبایی واقعی را درک میکند؛ اما پس از مدتی، با معرفتی که به دست آورده، دوباره به غار بازمیگردد تا دست دیگران را بگیرد . میدانند که بازگشت آسان نیست، ممکن است قضاوت شوند، متهم شوند یا حتی طرد شوند، اما عشق و معرفت آنها را وادار به بازگشت میکند.
کنگره ۶۰ برای من دقیقاً همین معنا را دارد. بسیاری از ما بهواسطه تاریکی اعتیاد، به ضعفها و ضد ارزشهای درون خود پی بردیم. شاید اگر اعتیاد نبود، هرگز این تاریکیها را در خود نمیدیدیم. همین شناخت، ما را برای تغییر حرکت داد و به این مسیر هدایت کرد. به همین دلیل است که در کنگره میگویند: بلیط ورود ما، اعتیاد بود.
در ده وادی اول، به ما ابزار تفکر داده میشود، ده ابزار که اگر با راهنمایی راهنما درست و بهموقع استفاده شوند، انسان را به رهایی میرسانند. شرط اصلی این مسیر، دست در دست راهنما گذاشتن و حرکت در همان راهی است که او پیشتر پیموده است.
وادی یازدهم آغاز مرحلهای جدید است، مرحلهای که انسان میآموزد اگر میخواهد چشمهای جوشان و رودی خروشان باشد، باید حرکت کند و خدمت را ادامه دهد. آنچه به او آموزش داده شده و خدمتی که دریافت کرده است، اکنون باید به دیگران منتقل کند. اینگونه است که چشمه به رود و رود به اقیانوس میرسد.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.
.jpg)
تایپ و ویرایش متن: مسافر محمد لژیون ۷
عکس: مسافر جواد
بارگزاری: مسافر علی
- تعداد بازدید از این مطلب :
170