English Version
This Site Is Available In English

تولد عشق در نگاه انسان

تولد عشق در نگاه انسان

همسفر مرجان برداشتی از سی‌دی «وادی چهاردهم بخش ۶» ارائه کردند که در ادامه می‌خوانیم:

آنچه باور است، محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است. من از وادی اول تا وادی چهاردهم بسیار آموزش گرفتم و از هر وادی چیزی آموختم. از وادی اول آموختم که قبل از هر کاری ابتدا تفکر کنم و سپس آن کار را انجام دهم و یا پیش از صحبت کردن، ابتدا فکر کنم، زمان و مکان را بسنجم و بعد سخن بگویم.

وادی دوم مطرح می‌کند: «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد؛ هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.» از این وادی آموختم که هیچ انسانی بیهوده پا به حیات نگذاشته است و همه انسان‌ها مأموریتی دارند که باید آن را به انجام برسانند؛ بنابراین همه وادی‌ها درسی را در زندگی به ما می‌آموزند.

وادی چهاردهم را نیز به عنوان وادی عشق می‌شناسیم. این وادی به ما عشق و محبت را می‌آموزد و این‌که عاشق دیدگاه دیگری دارد. زمانی‌که صحبت از عشق می‌شود، بلافاصله در ذهن ما عشق یک انسان به انسان دیگری متجلی می‌گردد؛ اما در وادی چهاردهم به عشق بسیار فراتر نگاه می‌کنیم؛ عشق به کل هستی و عشق به حیات.

عشق به زندگی، آن چیزی است که دارای آرامش ابدی است و برای انسان آسایش به همراه می‌آورد. انسان عاشق، اگر حساب خود را در عشق ببیند، کارهای دیگران به نظرش عیب‌جویانه، منفی یا کینه‌توزانه نمی‌آید. اگر عاشق انسان‌ها نباشیم، هر کس که کاری انجام می‌دهد به نظرمان بسیار کج و ناپسند می‌آید و لبه تیز خنجر انتقادی ما باعث آسیب به دیگران می‌گردد و زبانمان زبانی تلخ می‌شود. در کل، برایمان فرقی نمی‌کند که با چه کسی و چگونه سخن می‌گوییم.

عاشق واقعی، زبانش همچون حریر نرم و لطیف است و هیچ‌گاه عصبانی نمی‌شود؛ زیرا در جوهره او عصبانیت و خشم معنایی ندارد. عاشق واقعی به خود اجازه نمی‌دهد پشت سر دیگران صحبت کند یا بخواهد از دیگران ایراد بگیرد؛ زیرا می‌داند ایرادهای آن‌ها بر مبنای جهل و ناآگاهی‌ است. اگر انسان می‌دانست که نفرت از دیگران چقدر به خودش آسیب می‌زند، هیچ‌گاه از کسی متنفر نمی‌شد.

من از این وادی آموختم که اگر زمانی کسی به من بدی کرد، سعی کنم آن را به دل نگیرم و کینه نکنم؛ بلکه با محبت کردن به او کمک کنم تا دید او نسبت به من تغییر کند. همان‌طور که مولانا می‌فرماید:
از محبت خارها گل می‌شود
بی‌محبت موم، آهن می‌شود

انسان‌ها دارای دو چهره هستند؛ یک چهره منفی و یک چهره مثبت. ما با رفتار خود با دیگران باعث می‌شویم که آن‌ها چهره خوب یا چهره بدشان را به ما نشان دهند. نمی‌توان گفت در هیچ انسانی چهره منفی وجود ندارد؛ زیرا این جوهره انسان است و هر دو چهره در انسان وجود دارد؛ اما در یکی بیشتر و در دیگری کمتر. بنابراین، تعیین‌کننده خود ما هستیم که انسان‌ها کدام چهره‌شان را به ما نشان دهند. اگر کسی چهره منفی خود را دائماً به ما نشان می‌دهد، باید بدانیم که در کار ما خلئی وجود دارد و با رفتار خود می‌توانیم کاری کنیم که دیگران به ما احترام بگذارند یا بی‌احترامی کنند.

عشق قراردادی نیست که ما یک‌باره تصمیم بگیریم دیگران را دوست داشته باشیم؛ بلکه باید ذره‌ذره از وادی چهاردهم آموزش بگیریم و آن را در زندگی خود اجرایی کنیم تا بتوانیم از دیگران تنفر نداشته باشیم، پشت سرشان نقل نکنیم و آن‌ها را سرزنش نکنیم و به این مرحله برسیم. ما با رفتارمان می‌توانیم نرم‌ترین انسان‌ها را به خشمگین‌ترین انسان‌ها تبدیل کنیم؛ بنابراین باید بر مبنای دانایی و آگاهی خود با دیگران برخورد کنیم. اگر عشق عام ما قوی و مستحکم شود، عشق خاص ما نیز قوی و مستحکم می‌گردد.

زمانی زنجیره‌های محبت روزبه‌روز محکم‌تر می‌شود که آگاهی‌های ما گسترده گردد. پایه عشق و محبت، دانایی، آگاهی و دانش است. من نیز آموختم که امواج عشق از جهان‌های دیگر به جهان ما می‌آیند تا بر انسان‌ها اثر بگذارند و آن‌ها را نیرومند سازند تا بتوانند تاریکی‌ها را به روشنایی تبدیل کنند.

برداشت من از وادی چهاردهم در کنگره‌۶۰ این است که این وادی به‌صورت عمیق به نقش ایمان در حرکت و حیات انسان می‌پردازد. در این وادی، ایمان نه به عنوان یک مفهوم انتزاعی یا صرفاً مذهبی؛ بلکه به عنوان نیرویی سازنده و هدایت‌گر معرفی می‌شود که می‌تواند مسیر زندگی انسان را تغییر دهد. ایمان نیرویی است که به انسان امید می‌دهد و او را در شرایط سخت از ناامیدی و تسلیم نجات می‌دهد.

منبع: سی‌دی وادی چهاردهم بخش ۶
نویسنده: همسفر مرجان رهجوی راهنما همسفر پرنیان (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر پرنیان (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چالوس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .