اولین جلسه حضورم در کنگره۶۰ را به خاطر میآورم که چطور همه چیز برایم تازه و ناشناخته بود و چقدر حالم بد بود، ناخودآگاه در تمام جلسه اشک میریختم. وقتی جلسه عمومی به پایان رسید با راهنمای تازهواردین صحبت کردم و چقدر با حوصله به حرفهایم گوش دادند و من را راهنمایی کردند. گویی شخصی همانند خودم در مقابلم نشسته بود که تمام مشکلات من را از سر گذرانده بود و برای آنها راهحل داشت.
تصمیم گرفتم برای اینکه حال مسافرم خوب شود خودم نیز این مسیر را شروع نمایم. اکنون سه ماه از سفر من در کنگره۶۰ میگذرد و مسافرم نیز در حال سفر است. هر چه جلوتر میروم، در جلسات حضور پیدا میکنم و سیدیها را مینویسم میبینم چقدر راحتتر میتوانم برای مشکلاتی که شاید مدت زیادی درگیر بودهام راهحل پیدا نمایم. آموزشهای کنگره۶۰ برای من همانند پنجرهای است که درونم را بیشتر به من نشان میدهد، گویی یک جعبه جادویی پیدا کردهام که هر چقدر بیشتر باز میکنم آگاهتر، هوشیارتر و امیدوارتر میشوم. همانند یک دفترچه راهنما که راهحل مسائل را داخل آن میتوان پیدا کرد.
من به این باور رسیدهام اگر خداوند مقدر کرده که در این مسیر باشم، حتماً به این دلیل است که بتوانم انسان مفیدتری برای خودم و نیز اطرافیانم باشم. ایمان دارم با توکل بر خدا و راهنماییهای دلسوزانه آقای مهندس و خانواده محترمشان، من و مسافرم نیز میتوانیم در این سفر پیشرو ضد ارزشها را کنار بگذاریم و به سوی نور و درستی حرکت کنیم تا در بهبودی به مقصد برسیم.
نویسنده: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر زکیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون نهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بنیان مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
82