English Version
This Site Is Available In English

قبل از عمل سپاسگذاری، عمل دیدن است، نه فقط با چشم سر

قبل از عمل سپاسگذاری، عمل دیدن است، نه فقط با چشم سر

جلسه‌ی چهاردهم از دوره‌ی چهل‌ و‌ چهارم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی کاسپین، با دستور جلسه‌ی «چگونه در کنگره ۶۰ قدردانی کنیم؟» با استادی راهنما مسافر حمید، نگهبانی مسافر میثم و دبیری مسافر عباسعلی، روز پنجشنبه مورخ ۲۷/۰۹/۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۶:۴۵ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:
از نگهبان جلسه تشکر می‌کنم که اجازه‌ی خدمت در این جایگاه را به من دادند. خدا را شکر بابت امروز و بارانی که چند روزی است در حال باریدن است، و امیدوارم امشب بارش برف نیز داشته باشیم. خدا را شکر که راه کنگره پیدا شد و من در این مسیر قرار گرفتم. در ادامه برادرم و خواهرزاده‌ام و همسفرانم آمدند. خدا را شکر که در استان قزوین شعبه داریم که کسانی که راهشان را گم می‌کنند، جایی هست که راهشان را پیدا کنند.

خدا را شکر بابت آموزش‌های ناب آقای مهندس و بابت این همه حس خوب که در کنگره ۶۰ است. یک وقت‌هایی من به واسطه‌ی ناسپاسی و قدرنشناسی آنقدر از خود دور می‌شوم که نه خود را می‌بینم و نه صدای خود را می‌شنوم و شروع خیلی از ضد ارزش‌ها شاید از داستان ناسپاسی باشد. شاید شروع بودن ما هم در کره‌ی زمین از ناسپاسی است و آمده‌ایم یاد بگیریم که سپاس‌گذار باشیم. این صفت به قدری می‌تواند در من رشد کند که هیچ چیزی را نبینم و درک نکنم.

در تعریف جهان‌بینی داریم: آنچه من نسبت به محیط اطرافم برداشت، ادراک، دریافت و احساس می‌کنم. بعد از اینکه وارد کنگره شدم، چه برداشتی از کنگره دارم؟ بعد از اینکه موادم گرفته شد و به جای آن شربت اوتی گرفتم و رهایی‌ام آمد، بعد از آنکه یک چایی به دستم دادند، بعد از اینکه راهنما به من محبت کرد و در دفترچه‌ام نوشت چگونه سفر کنم، بعد از اینکه مرزبان زحمت کشید و اولین نفر آمد و این در را باز کرد و آخرین نفر رفت، چقدر من این اتفاقات را دیدم.

در قبل از عمل سپاسگذاری، عمل دیدن است، نه فقط با چشم سر؛ دیدن همراه با تفکر است. هر چقدر تفکر کردیم و درک نمودیم، به همان اندازه احساس بهتری داریم. یکی از کلیدهای حال خوب، سپاسگذاری است. هنگامی که شخصی سپاسگذاری می‌کند، در لحظه جایزه‌اش را دریافت می‌کند. در کنگره ۶۰ ما در سیستم الگویی قرار داریم و هر عملی را ابتدا از مهندس می‌آموزیم، مانند قدردانی از همسفر یا خدمت‌گذاران سایت و…

خداوند در کلام‌الله می‌فرماید: «وقتی خلقی صورت می‌گیرد، نشانه‌ای است برای آن‌ها که می‌بینند»؛ یعنی آن‌هایی که می‌اندیشند، برای اندیشمندان و خردمندان و برای شخصی که به رهایی‌اش فکر می‌کند. من همیشه سرلژیون می‌گویم که گل رهایی من بو می‌دهد؛ مال بعضی‌ها یک ماه بو می‌دهد، بعضی‌ها شش ماه و بعضی‌ها بیشتر. احساس باید تازه نگه داشته شود. استاد امین گفتند: از عقل تا قلب یک وجب فاصله است، ولی تفکر اگر بخواهد بر قلب جاری شود، سال‌ها زمان می‌برد. کلام از قلب نفوذ می‌کند و کلام باید بار داشته باشد و آن موقع است که تاثیر خود را می‌گذارد. دو صد گفته چون نیم‌کردار نیست.

دوهفته‌ی دیگر هفته‌ی همسفرها است و باید یاد بگیریم به آن‌هایی که حتی تخریب‌شان از مسافرها هم گاه بیشتر است، تشکر و قدردانی کنیم. امیدوارم در همه‌ی لحظات زندگی، قدردانی را مورد نظر قرار بدهیم.

قسمت دوم دستور جلسه:

تولد یک‌سال رهایی احمد عزیز را تبریک می‌گویم. همچنین تبریک ویژه به جناب آقای مهندس، آقای کوروش آذرپور، آقای تراب خانی، گروه مرزبانی، ایجنت، مسافران، همسفران، مادر احمد عزیز و محمد آقا علمشاهی که زحمت زیادی کشیدند.

در مورد احمد عزیز، در اواسط سفر اول خواسته‌ی بسیار محکمی داشت و در دور اول امتحان راهنمایی قبول شد و رابطه‌اش با خانواده بهبود یافت. در قسمت پورتال خدمت‌گذار است و عملکرد بسیار خوبی داشته است. متشکرم.

اعلام سفر مسافر احمد:

سلام دوستان احمدم یک مسافر.
آخرین آنتی ایکس:هروئین شیشه متادون گل
روش درمان :DST
دارو: شربت اوتی
راهنما :حمید آقا
ورزش: فوتبال
رهایی از مواد ۱۷ماه
رهایی از سیگار به راهنمایی محمد اقا مجید بیست ماه


خواسته:
خواسته ای که اینجا دارم خواسته ی قلبیم هست و از خدا می خواهم کمکم کنه به این خواستم برسم و انشالله بتونم بعد از اتمام تحصیلم در رشته ی روانشناسی بتونم یکی از اعضای هیئت علمی کنگره 60 باشم.

سخنان مسافر احمد:

سلام، احمد هستم، یک مسافر. عرض ادب و ارادت دارم خدمت مسافرین و همسفران. امیدوارم حال همگی دوستان خوب باشد. خدا را شاکرم که این جایگاه را تجربه کنم. برای رسیدن به این جایگاه خیلی تلاش کردم. شاید این تجربه را در اختیار سه دسته قرار بدهم:
• دسته اول: افرادی که می‌خواهند شروع کنند.
• دسته دوم: کسانی که انضباطی هستند.
• دسته سوم: افرادی که فکر می‌کنند موادشان با بقیه فرق می‌کند.

من هر سه وضعیت را تجربه کرده‌ام. وقتی وارد کنگره شدم، بالای نود دانه قرص مصرف می‌کردم و با انواع مواد درگیر بودم. وقتی وارد کنگره ۶۰ شدم، سه الی چهار ماه اول چیزی حالیم نبود، اما به کمک راهنما، آقای عرب شاهی، کم‌کم در پنج الی شش ماه تازه متوجه شدم کجا قرار دارم و تازه کنگره را دریافت کردم.

کارم طوری است که باید ساعت سه الی چهار صبح بیدار شوم. الان سطح انرژی من خیلی بالاست و هیچ ماده‌ای قابل مقایسه با این انرژی من نمی‌باشد. وقتی کسی قصد درمان دارد، باید راهنمای خود را عقل کل بداند و سر خود را با راهنما عوض کند تا بتواند سفر عالی داشته باشد.

من از همه عوامل تشکر می‌کنم: از همه راهنماها، بچه‌های کنگره، ایجنت، همه عوامل اوتی، از راهنمای سفر قبل، آقای عرب شاهی که نقطه رهایی را در من زنده کردند، مخصوصاً تیپر کردن قرص‌ها که دید من به کنگره باز شد. همچنین از راهنمای تازه‌واردین، آقای رحیم احمدوند، تشکر می‌کنم که فقط در مشاوره‌ی تازه‌واردین اینقدر در اعتیاد بودم که بعدها فقط صدای ایشان را به یاد می‌آوردم. از راهنمای سیگارم، آقای مجیدی، متشکرم. از آقای مهندس و خانواده ایشان هم خیلی ممنونم.

و در نهایت از گل سرسبد این شعبه، حمید آقا، که راهنمایی با دانش، بسیار قوی و دوست‌داشتنی هستند، خیلی تشکر می‌کنم. امیدوارم رهجویی عالی برای حمید آقا محبی و کنگره ۶۰ باشم. مادرم هم خیلی حمید آقا را دعا کردند و گفتند: «خدا پشت و پناهت باشد» و از شما تشکر کردند که احمد پسرم را به خانواده بازگرداندید. خانواده من از شما خیلی ممنون هستند.

با این آموزش‌های ناب و عالی به اینجا رسیدم. من حدود هفت الی هشت سال کارتن‌خواب بودم و مدتها بود خانواده‌ام را ندیده بودم. حالا که به منزل می‌روم، خدا را شکر همه خانواده، مادرم و خواهرهایم شاد و خوشحال هستند.

یک پیشنهاد برای سفر اولی‌ها دارم: مدت ده ماه سفر را یک‌بار که شده با درستی و به بهترین شکل اجرا کنید. این انرژی که من دارم، فقط با سفر کردن قابل درک است. از همه خانواده‌ام، خواهرها و برادرهایم خیلی ممنونم و امیدوارم با آموزش‌هایی که می‌گیرم، رهجویی عالی و مفید برای کنگره ۶۰ باشم.

مرزبان کشیک: مسافر مرتضی
عکاس: مسافر امیر
تایپ: مسافر رسول
تنظیم: مسافر سعید

تهیه شده در سایت مسافران کاسپین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .