English Version
This Site Is Available In English

قدردان بودن در کنگره یعنی هر کسی کار خودش را درست انجام بدهد

قدردان بودن در کنگره یعنی هر کسی کار خودش را درست انجام بدهد

یازدهمین جلسه از دوره یازدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی خیام نیشابوری در روزهای پنجشنبه به استادی مسافرایجنت ابولفضل و نگهبانی مسافرمجید و دبیری مسافرمحمد با دستورجلسه چگونه در کنگره قدردانی کنیم و همچنین تولد یک سال رهایی مسافرمرزبان محسن در تاریخ 28 آذر ماه 1404 رأس ساعت 17 آغاز به کارکرد.

 

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان ابولفضل هستم یک مسافر:

حمد بی حد آن خدای پاک را

آنکه ایمان داد مشتی خاک را

اول از همه خداوند رو شکر میکنم که این فرصت را در اختیار بنده قرار داد که بتوانم از شما دوستان آموزش بگیرم‌ و انشاالله که جلسه خوبی در کنار همدیگر داشته باشیم . دستور جلسه امروز شامل ۲ بخش هست که در کنگره چگونه قدردانی کنیم و بخش دوم مربوط به جشن یک سال رهایی مرزبان محترم آقا محسن هست..

قسمت اول دستور جلسه می‌گوید در کنگره ۶۰ چگونه قدر دانی کنیم؟ دستور جلسه در مورد قدر دانی هست . قدر دانی یک قانون هست برای اینکه انسان به آرامش برسد جهت اینکه بتواند زندگی کند ،برای اینکه صفت کفر ازش دور بشود وازکفر بیرون بیاید. کفر یعنی پنهان کردن، و دقیقا قدر دانی می‌آید و در مقابلش قرار می‌گیرد. فکر نمی‌کنم کسی باشد که بگوید قدر دانی چیز خوبی نیست! اگر برای خودش باشد خوب است ،مثلا اگر بگوید من قدر دانی کنم خوب نیست ولی اگر کاری برای کسی انجام دهد و قدر دان باشد مطمئنا خوشحالی وحس خوبی به او دست می‌دهد. حالا اگر بخواهم بگویم در کنگره چگونه قدر دانی کنیم بهتر است مثال بیرون از کنگره و خداوند را بگویم که در  کتاب مقدس اولین آیه میگوید؛((الحمدلله رب العالمین )) آیا خداوند نیاز دارد که من همیشه از آن  تشکر کنم؟ و آیا همین تشکر کردن کافی هست که من فقط با زبان حمد خداوند را به زبان بیاورم؟ اینها کافی نیست و خداوند هم نیاز ندارد به قدر دانی من یا تشکر من. یاکنگره نیازی به قدر دانی ندارد. یک راهنما نیازی ندارد که یک رهجو از اوتشکر کند، اگر بخواهیم حساب و کتاب کنیم یک راهنما ۱۰ الی ۱۱وماه برای رهجو زحمت می‌کشد حالا سالی یک بار یا دوبار مثلا یک رهایی و هفته راهنما مثلا رهجو یک پاکتی می‌دهد و اگر بخواهیم حساب کنیم واقعا قابل قیاس نیست و به خاطر آن قدر دانی نیست که راهنما خدمت می‌کند .این قدر دانی فقط برای خود من هست که یاد بگیرم که هر کس برای من کاری انجام می‌دهد وظیفه اش نیست ،و یاد بگیرم که هر کس خوبی کرد من پنهانش نکنم.درمورد خداوند هم همین است ،خداوند هم دقیقا مثل انسانها هست !مثلا اگر یکی از بچه‌های خودتان قدر دانی باشد مطمئنا دوست داری به آن بیشتر برسی .حالا در منزل هم همین هست ،من از موقعی که وارد کنگره شدم بیشتر ولی قبلا هم همین طور بودم تقریبا،دیگر الان تقویت شده و بهتر هست.مثلا من الان همسفرم که یک لیوان چای برایم می‌آورد از او تشکر میکنم یا برایم نهار و شام که میاورد از او تشکر میکنم خوب این باعث شده است که این آرامش در زندگی باشد و خدای ناکرده اگر بحثی چیزی البته در همه زندگی ها هست اگر درحد کم باشد خیلی کمرنگ می‌شود و خيلی زود از آن عبور می‌کنی چون قدردانی هست. و در کنگره قدر دانی به سه مدل انجام می‌شود که یکی زبانی و یکی قلبی و دیگری عملی. من زمانی که خودم مواد مصرف می‌کردم چون این قدردانی را زبانی و کلامی انجام می‌دادم همسفرم به پای من ایستاد .یعنی ما مسافر ها همین را هم گاهی دریغ میکنیم که مثلاهمسفرم  برایم از صبح تا ظهر زحمت کشیده داخل آشپزخانه ناهار درست کرده موقع غذا خوردن ناسپاسی میکنیم که اینها را جناب آقای مهندس هم گفتند برعکس آن هم هست.اول از خودمان بگویم؛مثلا میوه خریداری می‌کنی و میبری منزل بعد همسفر می‌گوید این چه میوه ای آوردی؟ بعد باعث می‌شود که دیگر میوه خرید نکنی! پس برای همه صادق هست و آن قدر دانی واقعا باعث می‌شود که انسان انرژی بگیرد و تلاش کند که از آن چیزی که هست هم بهتر باشد. مساله مهم این هست که این قدر دانی و این دستور جلسه ها که آقای مهندس برای من گذاشته به خاطر این هست که دیدگاه من عوض بشود و از آن حس طلبکار بودن بیرون بیایم و انسانی که از همه هستی طلبکار باشد شک نکنید که حالش خراب است و اگر یک نفر خوبی در حقت انجام داد همیشه قدر آن خوبی را بدانيد .من اگر هزار سال هم عمر کنم و حتی اگر راهنمای من برود و مواد مصرف کند من پای او را هم میبوسم چون حداقل کاری که انجام داد من رااز دام اعتیاد نجات داد و بقیه اش برایم مهم نیست .به من کمک کرده و وقت گذاشته و من را به رهایی رسانده این چقدر می‌تواند ارزشمند باشد.یا یک مرزبان یا یک خدمت گذار دیگر فرقی نمی‌کند من راهنما را مثال زدم .پس باید ما قدر این عزيزان را بدانیم و اگر بخواهیم حالمان بهتر باشد و خداوند بهترین حال را به ما بدهد بهترین کار و قدم اول این هست که ما قدر داشته هایمان را بدانیم .کسی که یک نعمت دارد و ازدست می‌دهد آن متوجه می‌شود که چه چیزی داشته! بیایم قبل از اینکه آن داشته ها را از دست بدهیم قدرشان را بدانیم تاخداوند بیشتر به ما بدهد .دقیقا مثل بنده هایش.از اینکه سکوت کردین  به صحبت های من گوش دادین از همه شما ممنونم.

در ادامه تولد یکسال رهایی مسافر مرزبان محسن برگزار گردید.

سلام دوستان محسن هستم یک مسافر:

با پانزده سال تخریب آخرین آنتی ایکس اپیوم خوراکی یازده ماه و هفت روز سفر کردم به روش دی اس تی داروی درمان شربت اوتی به راهنمای خوبم آقاابولفضل ورزش در کنگره دوچرخه سواری الان هم با اندیشه پاک مهندس و کمک راهنمای عزیزم مدت یکسال و هفت ماه آزاد و رها هستم.

خلاصه سخنان راهنمای مسافر:

سلام دوستان ابوالفضل هستم یک مسافر :

خیلی خوشحالم که اینجا هستم و اول تبریک می گویم به آقای ابوالفضل زکی بابت پرورش این چنین رهجویی تبریک می گویم به آقا محسن و همسفرش به خانم فاطمه راهنمای همسفرش هر کس که در این مسیر کمک کردند آقا محسن بتواند این جایگاه را تجربه کند.اگر بخواهم از  آقا محسن بگویم مرزبان ها خیلی خوب توصیف اش کردند که دوستان گفتند آقا محسن به وقتش هم خون گرم و هم خون سرد هست واقعا این چنین شخصی ساخته شده برای مرزبانی خوب همه مرزبانان زحمت می کشند ولی آقا محسن همیشه از روی آرامش صحبت می کند حرفی که میزند از روی احساس نیست و اینها همه باعث داشتن راهنمای خوبی چون آقا ابوالفضل زکی بوده که به خوبی آموزش داده است . من خوشحالم اینجا هستم خدا را شکر می کنم امیدوارم در این مسیر باشه و جایگاه های بالاتری را تجربه کند و انشاالله آزاد مردیش را جشن بگیریم آقا محسن زیاد حرف نمی‌زند و چیزی که لازم باشد را می گوید در مورد مرزبانی می گویند خدمت مرزبانی مثله راه رفتن روی گداخته های آتش هست من خودم تجربه کردم اگه آقا محسن الان با یکی بشینه صحبت کنه و بگوید من زمانی مصرف کننده بودم باور نمی کند و این همان معجزه کنگره 60 است این همان احیایی است که آقای مهندس حسین دژاکام همیشه در رابطه اش صحبت می کند انشاالله در این مسیر بماند و هر خواسته ای که دارد برسد و در پایان برای خودش و خانواده محترمش آرزوی موفقیت دارم.

خلاصه سخنان مسافر مرزبان محسن


سلام دوستان، محسن هستم مسافر:

 خدا را شکر که یک سال و هفت ماه از رهایم گذشت .اول از همه از آقای مهندس تشکر می کنم که این بستر امن را فراهم کردند تا من به درمان برسم و از راهنمای خوبم آقای ابوالفضل زکی ممنون و سپاسگزارم و همچنین از آقا ابوالفضل ایجنت محترم کمال تشکر را دارم از همسفرخودم که خیلی اذیتش کردم قبل از آمدنم به کنگره تشکر می کنم که به پای من ماند و به من کمک کرد و بال پرواز من شد و از راهنمای همسفرم تشکر می کنم آرزوی بهترین  ها را دارم برای همسفرم که با ایستادگی در کنار من باعث شد حال خرابی های من هم تمام شود  و من به حال خوب برسم . اولین تولدی است که به من خیلی لذت و حال خوب می دهد چون بدون مواد دارم زندگی می‌کنم و در این جایگاه نشسته ام و از حال خوب لذت می برم من چند ماهی که از سفر اولم گذشته بود تولد یکی از دوستان بود که به من خیلی انگیزه داد و من خودم را در این جایگاه تصور کردم و با خودم گفتم خدایا من هم میرسم به این جا که یک سال تولدم را جشن بگیریم و با خودم عهد کردم روزی که تولد من هم برسد چیز های که تا حالا نگفته ام را می گویم من هر موادی که بگوید مصرف کردم با  حال خیلی بدی وارد کنگره شدم عکسی که اول کلیپم گذاشتم برای این است که یادم نرود من محسن با چه حالی وارد کنگره شدم و حالا منیت در من غلبه نکند و گوش به فرمان باشم و با خانواده عزیزم از زندگی لذت ببرم .

خلاصه سخنان همسفر راهنما فاطمه


سلام دوستان فاطمه هستم همسفر مهران:

 خداراشاکرم وسپاس گذارم که دوباره توفیق داد این جایگاه را تجربه کنم تبریک میگویم به آقای محسن عزیز به راهنمای محترمشون آقای ابولفضل تبریک مخصوص میگم به سمیه جان این تولد یک سال رهایی را و امیدوارم که خودشون همیشه در سلامتی وشادی قوطه ور باشند از سمیه جان بخواهم بگویم از وقتی وارد لژیون من شد و دبیر لژیون بودن یکی از منظم ترین ومرتب ترین رهجوهام هستند از نظر نوشتن سی دی خوش خط خانا بدون این که بگم چکار بکن کارهاشو قشنگ انجام می داد دبیر سایت بودند وخیلی برای ما زحمت کشیدن سایت واقعآ چراغ خاموش خدمت کرد وخیلی خدمت قشنگی را ارائه داد خیلی سختی کشید ولی خیلی زیباخدمت کرد ما باید بدونیم کجا بودیم وبه کجا رسیدیم ما فقط زنده بودیم ولی زندگی نمی کردیم ما ازحرف بقیه زود ناراحت می شدیم می رنجیدیم توی حال وهوای خودمان نبودیم همش شب وروز طوری سپری می کردیم که فقط امروز تمام بشود همه ما چه مسافر چه همسفر هیچ فرقی نمی کند مسافر به اون مصرفش وهمسفر بدتر از مسافر چون در کنار کسی زندگی می کردکه تخریب‌هایش را احساس می کرد دوستش داشت باهاش داشت توی آن خانه نفس می کشید ولی نمی توانست براش کاری بکنه واقعآ اگه بخواهیم از معجزات کنگره بگیم یکی دوتا نیست خیلی ساده است وقتی که من یک مشگلی برام پیش می آیدو نمیگویم. خدایا شکرت قطعآ می دونم این مشگل را دادی که بهترین را بعدآ به من بدی چون هواست به من هست دچار این مشگل شدم ولی قبلا اینجوری نبودیم همش طلب کار بودیم الان من فاطمه بعد ۸سال رهایی هیچ وقت نمیگویم زندگی من با اعتیادگذشت میگویم خداراشاکر که این اعتیاد باعث شد بهترین دانشگاه مملکت خودم دارم آموزش می بینم وچیزهایی رو که توی کل زندگیم کسی نمی توانست به من آموزش بدهد دارم آموزش می بینم امیدوارم قدر دانان کنگره باشیم بازهم تبریک میگویم به سمیه جان واقا محسن عزیزخیلی دوستش دارم عصای دستم هست واقعآ وبرای من رهجوی خوب بودن حتی خودشون می دانند امیدوارم که ثابت قدم باشند ودر آزمون راهنمایی قبول بشوندوثابت قدم باشندمرسی.

خلاصه سخنان همسفر سمیه


سلام دوستان سمیه هستم همسفر محسن:

 من وقتی واردکنگره شدم تولدها همیشه می گفتم یعنی میشه منم آن جایگاه را داشته باشم چون واقعآ دوران اعتیاد مسافرم خیلی اذیت شدیم از راهنمای خوبم خانم طیبه عزیز توی سفر اول که الان هم جاشون خالیه توی جلسه خیلی خیلی ممنون هستم  من تخریب‌هام بی نهایت زیاد بود ولی خانم طیبه باصبوری شون کنارم بودند یک سال خورده توی لژیون خانم فاطمه هستم خیلی ازشون ممنون هستم واقعآ الان لیاقت من این همه تعریف رو شاید نداشته باشم خانم فاطمه لطف داشتن در حق من من وظیفه مو انجام دادم از راهنمای تازه واردین هم خانم ساناز که اولین روزی که وارد کنگره شدم چهره خندان با روی باز از من استقبال کردند ازشون خیلی ممنونم از مسافرم همین جور که مرزبانان ازشون تعريف کردند واقعآ همیشه صبرش ستودنی است همیشه من حصرت می خورم که همچین صبری داره ومن ندارم به خاطر اون کوتاهی هایی هم که توی زندگیم داشتم کنارش ازش معذرت میخواهم معرکه گیری زیاد داشتم کنارش البته به نفع خودش بود هرچی هم که گفتم به خاطر خودش گفتم چون باتخریب هایی که مسافرم داشت. ولی همه تلاشم را می کنم که جبران کنم براش ممنونم که به صحبت های من گوش کردید.

ضبط صدا:مسافر رضا( لژیون پنجم)

تایپ: مسافر مسلم(لژیون نهم) مسافر حسین (لژیون سوم) مسافر ابوطالب (لژیون هفتم)

عکاس:مسافر هادی (لژیون چهارم)

بارگذاری: گروه خبری و سایت شعبه خیام نیشابوری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .