هفتمین جلسه از دور بیست و پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی، کنگره ۶۰ نمایندگی اسلامشهر با استادی مسافر محسن، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه "در کنگره۶۰ چگونه قدر دانی میکنیم" روز چهارشنبه ۲۶ آذر ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر، خداوند را شاکرم که امروز اجازه دارم در این جایگاه قرار بگیرم تا خدمت کنم بعد شما عزیزان آموزش بگیرم، از ایجنت محترم و گروه مرزبانی سپاسگزارم که به بنده اجازه خدمت در این جایگاه را دادند و از راهنمای خود برای این فرصت سپاسگزارم. دستور جلسه در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی میکنیم میباشد، پس از مدتی که از ورود بنده به کنگره میگذشت، متوجه شدم که در جلسات مختلف و در لژیون از قدردانی صحبت میشود و مدام آن را گوشزد میکنند، برای بنده بسیار عجیب بود که در ازای درمان تا این حد روی قدردانی پافشاری میشود و تصور میکردم که قدردانی بیشتر یعنی پرداخت پول بیشتر؛ اما پس از مدتی متوجه شدم که اشتباه میکردم. زمانی که با تلاش فراوان، برای افراد خانواده یا فرزندان خود هدیهای تهیه میکنیم یا چیزی را میبخشیم، یک سپاسگزاری ساده میتواند حس خوبی به ما ببخشد و خستگی ما را بگیرد، حتی زمانی که آب یا غذا به حیوانات میدهیم، به صورت رفتاری و حسی قدردانی خود را نشان میدهند و این یعنی قدردانی حتی در حیوانات وجود دارد، بنابراین من بعنوان یک انسان چگونه میتوانم به کنگره۶۰ و محبتهای آن بیتفاوت باشم!
کنگره۶۰ من را از اعماق تاریکی بیرون آورده و به من نظم، احترام و زندگی دوباره بخشیده است، کنگره سفرهای است که سفرهدار آن آقای مهندس میباشد و همه ما که به دور این سفره مینشینیم، خود به حد توانمان برای این سفره چیزی فراهم میکنیم. البته تفاوتی میان آوردههای ما وجود ندارد و هر قدمی که در این راه برمیداریم ارزشمند است اما باید همه توان خود را بگذارم و بدون کم و کاست قدردانی کنم؛ مقدس بودن کنگره اینجا بیشتر حس میشود که هر کس میتواند مهمان این سفره باشد و زمانی که به توان لازم رسید،میزبان باشد. ما برای کوچکترین چیزی که دریافت میکنیم، قصد قدردانی و جبران بابت آن را داریم، حال در ازای دریافت زندگی دوباره چگونه میتوان قدر دانی و جبران نمود؟ چقدر میتوان از جان و مال و زمان خود بخشید تا قطرهای از این دریای محبت را جبران کنم؟ من از عمق وجود خوشحالم که در کنگره۶۰ حضور دارم و خداوند را برای این اتفاق ارزشمند هزاران بار شاکرم.
چند روز قبل از ورود به کنگره، قصد داشتم به زندگی خود پایان دهم تا شاید بار اشتباهاتم را از دوش خانواده بردارم، اما قسمت براین بود که خطر از سرم بگذرد و به دنبال راه حل برای خلاصی از اعتیاد باشم، به هر یک از مراکز ترک اعتیاد که روشهای گوناگونی داشتند مراجعه کردم و اولویت در تمام آنها پول بود؛ در بدو ورود باید مبلغی پرداخت میکردم تا بتوانم اقدام به ترک کنم، اما اتفاقی به یاد آوردم که عموی من مسافر کنگره۶۰ بوده است و در دوران نوجوانی در تولد رهایی او شرکت کرده و از حال خوبی که پس از تخریب بالا به دست آورده بود مطلع بودم. در اپلیکیشن مسیریاب نام کنگره را جستجو کردم و سر از شعبه اسلامشهر درآوردم، در واقع همه چیز دست به دست هم داد تا به این نقطه برسم و از دام اعتیاد رها شوم و خانوادهام طعم آرامش را بچشند، برای این حال خوش و رهایی ارزشمند خداوند را شاکرم و از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان سپاسگزاری میکنم، از این که به صحبتهای بنده توجه کردید از شما سپاسگزارم.

عکس مسافر سعید
متن و ارسال مسافر محسن
- تعداد بازدید از این مطلب :
96