پنجمین جلسه از دوره دوازدهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی رضا مشهد، به استادی راهنمای تازه واردین مسافر محسن نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی کنیم در روز پنج شنبه مورخ 27 اذر ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم، مسافر.
خدا را شاکرم بابت این که امروز در شعبه رضا حضور دارم. از ایجنت محترم گروه مرزبانی، محسنآقا راهنمای عزیزم، صمیمانه تشکر میکنم که این فرصت را برای من فراهم کردند تا در این جایگاه خدمت کنم و در کنار شما آموزش بگیرم.
دستور جلسه امروز در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی کنیم است.
همیشه گفته میشود که دستور جلسه با موقعیتی که برای یک نفر پیش میآید، هماهنگ است . به نظر میرسد این دستور جلسه مرتبط با وضعیت من باشد. منِ محسن که امروز در این جایگاه نشسته ام، یک جلسه قبل توسط محسن آقا دعوت شدم، اما قسمت نشد و امروز قسمت شد که در این جایگاه قرار بگیرم.
شاید من قدردان نبودم؛ نه از سیستم تشکر کردم و نه از راهنمای خوب خودم. در طول سفر، خدمات متعددی به من ارائه شد و لازم میدانم از آنان قدردانی نمایم. بزرگترین خدمتی که به من ارائه شد این بود که لذت خدمت را به من فهماندند. دلگرمی که از ایشان دیدم باعث شد خدمتگزار باشم و در کنگره ماندگار شوم، از آموزشهای آن استفاده کنم، مرزبانی را تجربه کنم و راهنمای تازه واردین باشم.
از ایشان بابت تمام زحماتشان تشکر میکنم و همچنین از خانواده محترمشان که همسفرشان نیز کمکهای زیادی به من کردند؛ بهویژه در بحث آزمون و نمونه سؤالاتی که مرا راهنمایی کردند.
بسیار خوشحالم که امروز این فرصت فراهم شد تا در شعبه رضا، در جایگاه راهنمای تازهواردین، در یک شعبه جدید خدمت کنم. من با تمام تجربیاتی که در سفر اول داشتم، میگویم که سفر اول برای من، بهخاطر بسته بودن حس هایم، چندان جذاب نبود و قدرشناس هم نبودم؛ اما در شعبه عصارزاده و در کنگره، مسئله قدردانی برایم معنا پیدا کرد.
دستور جلسه بسیار زیبایی است. در بیرون از کنگره، افرادی که برای ما کاری انجام میدهند، در مقابل آن مزدی طلب میکنند؛ اما در کنگره، همه خدمتگزاران با عشق و بدون هیچگونه چشمداشت و مزدی خدمت میکنند و هیچ منتی هم بر کسی ندارند. بالاتر از همه خدمتگزاران، آقای مهندس دژاکام میفرمایند: حساب من با کنگره هنوز صفر نشده است. با وجود تمام زحماتی که کشیدهاند، خود را همچنان بدهکار کنگره میدانند.
من از آقای سلامی که بیش از بیست و پنج سال در کنگره حضور دارند و دیدهبان هستند، در پایان سفر اولم پرسیدم: چه شد که بعد از بیست و چند سال، هنوز در کنگره ماندگار ماندهاید؟
ایشان فرمودند: «بهخاطر زکات رهایی، یک سال خدمت کردم، اما هرچه بیشتر خدمت کردم، بیشتر به کنگره بدهکار شدم و این را سال به سال تمدید کردم تا امروز.
بحث قدردانی دقیقاً همینجاست؛ اینکه من بدانم کجای کار قرار گرفتهام. منِ رهجو و مسافر نباید فراموش کنم روز اول با چه حالی وارد کنگره شدم. در قرآن هم آمده است که انسان نسبت به پروردگار خود ناسپاس و لکنود است. من درباره خودم میگویم؛ حرفهایی که سر لژیون میزدم نباید فراموش کنم. اگر آن حال خرابیهایی که در خانوادهام داشتم را به یاد بیاورم، مطمئناً قدردان کنگره خواهم بود و لکنود نخواهم شد.
«قدر» همان بزرگی و عظمت را دارد؛ همانطور که خداوند میفرماید: تو چه میدانی شب قدر چیست. من باید بدانم قدر کنگره ۶۰ چیست، قدر راهنما چیست و قدر کسی که در کنگره خدمت میکند چیست. آیا به آن آگاهی و درک رسیدهام؟
سبدی از جلوی من رد میشود. منی که قبلاً روزی دو پاکت سیگار میکشیدم و امروز هزینه آن حدوداً ۱۵۰ هزار تومان است، میتوانم ۵۰ هزار تومان آن را در سبد بیندازم. آقای مهندس میفرمایند: تشکر و قدردانی سه مرحله دارد؛ ذهنی، زبانی و عملی. اگر در ذهنم قدردان نباشم و بگویم وظیفهشان است، نمیتوانم به زبان تشکر کنم و وقتی به زبان نیاوردم، نمیتوانم در عمل هم قدردانی کنم.
خیلی مهم است که من در ذهنم قدردان باشم. نسبت به سبد یا کارتخوان بیتفاوت نباشم. هرکس در حد وسع خودش؛ دنوری، پهلوانی، سرداری، نشان بینشانی.
هفتههای آینده جشن همسفر است. اگر در ذهنم قدردان همسفرم نباشم و بگویم وظیفهاش است، نه میتوانم به زبان قدردانی کنم و نه میتوانم در جشن، پاکتی در شأن همسفرم بدهم. باید در ذهن خودم بسازم که خدمات همسفرم از گذشت و فداکاری اوست و نباید نسبت به آن بیتفاوت باشم. نباید لکنود و ناشکر باشم.
از اینکه با سکوت زیبایتان به صحبت های من گوش کردید ممنونم.

تایپ: مسافر محمد لژیون پنجم
ویرایش: مسافر علی لژیون پنجم
عکاس: مسافر اسماعیل لژیون ششم
ارسال خبر: مسافر محمد لژیون پانزدهم
تایید خبر: مسافر محمد لژیون پانزدهم
مرزبان خبری: مسافر مصطفی
- تعداد بازدید از این مطلب :
148