جلسه نهم از دوره سی و نهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی صالحی به استادی راهنما همسفر لیلا، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر سمیه با دستور جلسه «در کنگره60 چگونه قدردانی میکنیم؟» روز سهشنبه 25 آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:٠٠ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکرم که امروز برای اولین بار به من اجازه داده شد که با شال راهنمایی در این جایگاه خدمت کنم و در خدمت شما عزیزان باشم. از تمامی عزیزان و خدمتگزارانی که قبل از من زحمت کشیدند صمیمانه تشکر میکنم و امیدوارم که بتوانم در این جایگاه امانتدار خوبی باشم و آموزشهای کنگره را بهدرستی عملی کنم. همچنین از گروه مرزبانی، ایجنت محترم، نگهبان و دبیر جلسه سپاسگزاری میکنم.
دستور جلسه این هفته در مورد قدردانی است. امروز نمیخواهم توضیح دهم که کلمه قدردانی به چه معنا است. میخواهم آن چیزی را که خودم دریافت کردم، برای شما بیان کنم و در مورد موضوعی صحبت کنم که از عمق وجود من میگذرد. موضوعی که نمیتوان آنرا تنها در چند جمله خلاصه و بیان کرد. این به همان موضوع قدردانی برمیگردد. چه شبهایی را با گریه سپری کردم و بهدنبال راهی میگشتم. چه روزهایی بلند میشدم و این ناامیدی برای من پررنگتر میشد؛ اما به مرور زمان و کمکم راه کنگره برای من باز شد.
قدردانی، یعنی اینکه من اینجا تنها نبودم. اشخاصی دست من و مسافرم را گرفتند و در تمام این اوضاع و شرایط، بدون هیچ چشمداشتی به ما کمک کردند. مانند راهنمایان، مرزبانان، راهنمایان تازه وارد و همه خدمتگزارانی که شاید ما به چشم نبینیم؛ اما از هر جهت به ما خدمت کردند تا این مسیر را طی کنیم. آرامش را در وجود خودم و مسافرم میببینم و در زندگی ما آرامش جریان دارد.
در کنگره قدردانی یک تشکر خالی نیست یک حس عمیق است حس احترام و محبت، فهمیدن آن ارزش یا آن چیزی که من دارم. حالا در کنگره میگویند که قدردانی به سه شکل زبانی، قلبی و عملی صورت میگیرد. قدردانی زبانی همان تشکر کردن است که من میآیم، اینجا مینشینم از راهنمایم و از بقیه عزیزان تشکر میکنم، قدردانی قلبی یعنی آن حس ارزشگذاری و احترام درونی و قدردانی عملی یعنی نشان دادن سپاس در رفتار؛ یعنی اینکه من بیایم مشارکت بکنم، بهموقع درشعبه حاضر بشوم، امتحان بدهم، حفظ حرمتها را انجام بدهم و با هر خدمت کوچک و بزرگی باعث شوم که انرژی بگیرم. گاهی همین قدمهای کوچک زیباترین شکل سپاسگزاری است.
قدردانی؛ یعنی اینکه یادم نرود کجا بودم و الان کجا قرار دارم؛ یعنی حال خوبم را فقط برای خودم نخواهم. اگر یک حس و حال خوبی دریافت کردم آن را در خانواده، با فرزندم، با همسرم و با بقیه عزیزانم انتقال بدهم؛ یعنی آن آرامشی که اینجا گرفتم را در زندگی روزمرهام جاری بکنم. کنگره به من یاد داد هرچه بیشتر شکرگزاری انجام دهم زیباییهای بیشتری وارد جریان زندگی من میشود. وقتی میبخشم در واقع حال من بهتر میشود.
این چرخه محبت و بخشش من را آرامآرام از تاریکی ترس و ناامیدی به سمت روشنایی امید و آرامش میبرد. امروز من لیلا اگر اینجا هستم، با تمام وجودم قدردان این مسیر هستم، قدردان آموزشی که قلبم را آرام کرد، قدردان راهنمایی که چراغ مسیرم شد و قدردان فضایی که دوباره به من امنیت، قدرت و امید داد. اگر امروز دارم صافتر قدم برمیدارم و روشنتر نگاه میکنم فقط و فقط به خاطر همین آموزشهای کنگره است. از همه شما همسفران عزیز که امروز شنونده بودید، بسیار ممنون و سپاسگزارم.
رهایی 40 سیدی همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر فائزه لژیون ششم

ورود به مرحله30 سیدی همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر فائزه لژیون ششم

اهدا لوح تقدیر و کسب مقام اول همسفران رشته ورزشی دارت


مرزبانان کشیک: همسفر مرضیه و مسافر سعید
عکاس: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر فائزه (لژیون ششم)
تایپیست: همسفر لیلا و همسفر کبری رهجویان راهنما همسر فروغ (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پانزدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
228