جلسه سیزدهم از دوره دهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی شهباز با استادی مسافر محمد،نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه《در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی میکنیم》سه شنبه 1404/09/25 ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر
در ابتدا خدا را شکر میکنم که امروز اینجا هستم و دوباره توانستم در این فضا حضور داشته باشم. از محمد آقا، راهنمای محترم، تشکر میکنم که اجازه دادند امروز در جایگاه استاد بنشینم. واقعاً خوشحالم که این جایگاه را تجربه میکنم.
دستور جلسه امروز «قدردانی و چگونه در کنگره قدردانی کنیم» است.
اصلاً بیایید ببینیم قدردانی یعنی چه؟ قدردانی نشانهای از محبت و سپاسگزاری است؛ نشانهای برای دیدنِ تأثیر مثبت دیگران در زندگیمان. یعنی بتوانیم خدمت، محبت و لطف دیگران را ببینیم و قدر بدانیم.
بارها این جمله را شنیدهایم که:
«شکر نعمت، نعمتت افزون کند؛ کفر نعمت، نعمت از کف بیرون کند.»
این یعنی اگر شاکر باشیم، درهای رحمت الهی به روی ما بازتر میشود؛ اما اگر شاکی باشیم و فقط نق بزنیم، کمکم همان نعمتها را هم از دست میدهیم. شاید خداوند نعمتی را کاملاً قطع نکند، اما برکتش را میگیرد. در مقابل، کسی که شاکر است، برکت را در زندگیاش حس میکند.
آقای مهندس در یکی از سیدیها میفرمودند که انسانهای صبور و شاکر، در درگاه خداوند پذیرفته میشوند و انسانهای ناسپاس رد میشوند. شکرگزاری آنقدر مهم است که انسان را به «شاگرد اول» درگاه الهی تبدیل میکند.
وقتی انسان با خدا قهر میکند و ناسپاسی میکند، در واقع خودش را از نعمتها محروم میسازد. ما باید بابت داشتههایمان شکرگزار باشیم و نگاهمان را عوض کنیم. محبت دیگران را ببینیم.
گاهی آنقدر نعمتها به ما نزدیک هستند که دیگر آنها را نمیبینیم. مثل کسی که وارد جنگل میشود و چون درختها خیلی نزدیکاند، خود جنگل را نمیبیند. خیلی چیزها داریم، اما چون عادت کردهایم، قدرشان را نمیدانیم.
من خودم سردی و تاریکی اعتیاد را تجربه کردهام. وقتی خداوند این مسیر را برایم روشن کرد و وارد کنگره شدم، فهمیدم قدردانی از مخلوق خدا، نوعی قدردانی از خود خداوند است. نعمت کنگره را باید شکر کرد و قدردان کسانی بود که این مسیر را برای ما باز کردند. اگر قدرش را ندانیم، نمیتوانیم از آن درست استفاده کنیم.
در کنگره چند جشن داریم؛ مثل جشن همسفر، جشن دیدهبان، جشن مرزبان، جشن راهنما و…
اما قبل از هر چیز، باید در قلبمان قدردان باشیم. اگر تشکر فقط زبانی باشد و از دل نباشد، بیشتر شبیه تعارف و ظاهرسازی است. حرفی که از دل بیرون نیاید، به دل هم نمینشیند. دوست داشتن باید واقعی باشد، بعد به زبان بیاید.
اگر به کسی نگوییم دوستت دارم و قدردانت هستم، هیچوقت متوجه نمیشود. رهایی گرفتن نوش جانمان؛ اما بعد از آن وظیفه داریم پیام کنگره را به دیگران برسانیم. خیلیها هنوز در تاریکی مصرف هستند و حتی نمیدانند کنگره چیست.
در مورد هدیه دادن هم آقای مهندس میفرمایند که در کنگره رسم خرید لباس و وسایل نیست. شاید آن هدیه به درد طرف نخورد. بهترین کار، تهیه یک پاکت و گذاشتن مبلغی در حد توان است؛ پول تمیز، با نیت پاک. چون طرف مقابل میتواند چیزی را که واقعاً نیاز دارد، تهیه کند.
من خودم حتی بیرون از کنگره هم یاد گرفتهام وقتی به عیادت یا مهمانی میروم، بهجای چیزهای اضافی، پول داخل پاکت بگذارم؛ چون واقعاً کاربردیتر است.
باید یاد بگیریم آموزشهایی که اینجا میگیریم، در زندگی بیرون هم اجرا کنیم. هر کسی برای ما زحمتی میکشد، حتی اگر یک لیوان چای بیاورد، باید قدردانش باشیم. آقای مهندس میگفتند بعضیها بهجای تشکر، ایراد میگیرند که چای کمرنگ است یا پررنگ! این یعنی ناسپاسی.
اگر قدردان باشیم، نعمتها بیشتر میشوند؛ اما اگر نق بزنیم و شاکی باشیم، نعمتها را از دست میدهیم. کنگره هم همینطور است؛ قدرش را بدانیم، قدر راهنما، لژیون، رفقا و کسانی که کنارمان هستند.
بعضیها رفتهاند و شاید دیگر هیچوقت برنگردند. آقا مسعود نوری میفرمایند: «معلوم نیست دوباره کی نوبت من شود که پشت میکروفن بیایم.» پس حالا که هستیم، باید بچسبیم به سفرمان، مخصوصاً سفر اول که از همه واجبتر است.
بهترین تشکر از راهنما، درست سفر کردن است. وقتی راهنما میبیند مسافرش حالش خوب است، درست سفر میکند و به رهایی نزدیک میشود، این بهترین هدیه و بهترین حال خوش برای راهنماست.

انشاءالله همه با هم دست به دست هم بدهیم، قدر بدانیم، دوست داشته باشیم و شروعی بهتر و پرقدرتتر داشته باشیم.
بیش از این صحبت نمیکنم.
تایپ و تنظیم :مسافر ابولفضل
- تعداد بازدید از این مطلب :
170