سلام دوستان من محمد هستم یک مسافر:
وقتی به کنگره60 آمدم، هیچ آگاهی از آن نداشتم و اوضاع بسیار بدی داشتم، نه به لحاظ مالی، بلکه به لحاظ خانوادگی و اجتماعی. پس از ورود به کنگره60 و شرکت در سه جلسه به عنوان مهمان، متوجه شدم که نوع برخورد خدمتگزاران و راهنماها چقدر صمیمانه و دلگرمکننده است. اینجا جای خوبی است و آدمهای خوبی وجود دارند. به عقیده من، معتادان بد نیستند و باید به آنها کمک کرد تا از تاریکی و بدبختی رهایی یابند. آقای مهندس دژاکام، بنیانگذار این کنگره60، خود نیز معتاد بوده و به همین دلیل توانسته چنین بستری را برای کمک به دیگران فراهم کند. در کنگره60، به من گفتند که لژیونها را بررسی کنم. من گشتم و در نهایت به لژیون پنجم پیوستم. در اینجا، با راهنمایانی چون آقای سلیمانی و آقای فلاح آشنا شدم و تصمیم گرفتم تا پایان این مسیر را ادامه دهم. خدا را شکر که بعد از مدتی، پسرم نیز موفق به ترک شد و من از تغییرات مثبتی که در زندگیام ایجاد شده، بسیار خوشحالم. این سه ماه سفر من به کنگره60، زندگیام را به طرز چشمگیری تغییر داده است. من از خودم و از خدا راضیام و از جهل و نادانیام عذرخواهی میکنم. اینجا عشق و محبت را به وضوح حس میکنم و از اینکه در چنین محیطی هستم، بسیار خوشحالم. امیدوارم همه شما نیز از این شرایط بهرهمند شوید.من لژیون پنجم را به راهنمایی آقای حمید زمانی انتخاب کردم. ایشان با من طوری رفتار کردند که احساس راحتی کنم. نوشتن سیدی برایم بسیار سخت بود، زیرا پنجاه سال بود که دست به کاغذ و قلم نبرده بودم. حتی یک برگ بانکی هم خودم پر نمیکردم. اما یکی از شرایط مهم این بود که در ماه اول راهنمای بنده به من فشاری نیاوردند، اما در ماه دوم گفتند که باید سیدی را بنویسیم. در ابتدا فکر کردم که چه کار کنم، اما تصمیم گرفتم حداقل سیدی را گوش دهم. اولین سیدی که گوش دادم، سیدی رهجو بود و صحبتهای آقای مهندس به قدری متین و دلنشین بود که مرا مجاب کرد بنویسم. این مطالب چیزهایی بودند که در طول پنجاه یا شصت سال از خدا آموخته بودم و خوشحالم که توانستم بنویسم و رضایت راهنمایم را جلب کنم. از خداوند میخواهم که کمکم کند تا این مسیر را تا پایان ادامه دهم. ممنون از اینکه به حرفهای من گوش دادید.
- تعداد بازدید از این مطلب :
68