جلسه ششم از دوره چهل و یکم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی عمان سامانی شهرکرد به استادی راهنما همسفر آسیه، نگهبانی همسفر سمیه و دبیری همسفر ژاله با دستور جلسه «در کنگره چگونه قدردانی میکنیم؟» روز يکشنبه ۲۳ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا، هفته بنیان را خدمت آقای مهندس حسین دژاکام، خانوادهشان و تمام عزیزانی که در این مسیر همراه ایشان، بودند که این فضا و مکان مهیا شود تا من بتوانم به حال خوش و درمان برسم، بسیار تبریک میگویم؛ چرا که این دستور جلسه، دستور جلسه قدردانی است و وظیفه خود میدانم از ایشان تشکر کنم که این بستر را فراهم کردند و در ادامه، بستر خدمتکردن را فراهم کردند تا بتوانم گرههای وجودی خود را بشناسم و بعد شروع به باز کردن آنها کنم و در ادامه به دیگران خدمت کنم.
دستور جلسه در مورد: «در کنگره چگونه قدردانی میکنیم؟» است. هر دستور جلسهای که در کنگره۶۰ قرار داده شده از یک اهمیت ویژهای برخوردار است. این دستور جلسه هم مثل دستور جلسههای دیگر خیلی مهم است، چرا؟ زیرا ممکن است، انسان فراموشکار شود و باید یک سری مطالب برای من یادآوری شود؛ اگر من فراموش کنم که روز اول با چه حال و شرایطی وارد کنگره شدم؛ دچار نسیان شدهام، نسیان یکی از اضلاع مثلث تاریکی است و من دوباره به آن تاریکی برمیگردم؛ پس هر دستور جلسهای که قرار داده میشود، برای یادآوری به من آسیه است. من باید بدانم چرا تشکر و قدردانی کنم؟ اگر برای من باز شد و متوجه شدم که چرا باید این کار را انجام دهم! قطعا اتفاقی که برای من میافتد، این است که من شروع میکنم به یادآوری و قدردانی کردن از تکتک افرادی که در این مسیر به من کمک میکنند، از آن کفرو پنهانکاری فاصله میگیرم و سعی میکنم ازآن مسیری که درآن هستم خارج شوم. وقتیکه یک انسانی به درجه آگاهی و پختگی رسید چه اتفاقی میافتد؟ همه چیز را خوب میبیند.
کنگره60، دید ونگاه من را به هستی کاملا تغییر داد؛ قبل از ورود به کنگره همیشه دید طلبکارانه به انسانها داشتم و هرکس هرکاری برای من انجام میداد به چشم وظیفه میدیدم که وظیفه همسرم، پدر یا مادرم است. تمام دستور جلسات به من یاد میدهند که من عینکم، دید و نگاهم را نسبت به اطرافیانم، هستی و خودم عوض کنم. شرط اصلی که بتوانم خوبی دیگران را ببینم این است که دوستشان داشته باشم؛ وقتی دیگران را دوست داشته باشم، میتوانم خوبیهایشان را ببینم؛ شروع میکنم به دیدن خوبیهایشان. با دیدن خوبی دیگران چه اتفاقی میافتد؟ وقتی خوبی دیگران را میبینم، خوبی آنها به من منتقل میشود؛ مثل محبت، ازخودگذشتگی و خوبیهایی که دیگران دارند، وقتی آنها را میبینم، ناخودآگاه آن خوبیها به من منتقل میشود. پس من باید بدانم که با این عینک چهطور رفتار کنم و میتوانم دیگران را چگونه ببینم؟ دیگران هم من را با همان چشم میبینند. آقای مهندس حسین دژاکام همیشه در صحبتهایشان میفرمایند: «من تعیین میکنم که دیگران با من چگونه برخورد کنند.» اگر من همیشه طلبکار باشم و از شرایطی که در آن هستم ناراضی باشم، قطعا رفتار دیگران هم با من بد میشود.
در مورد قدردانی کردن؛ من چگونه میتوانم قدردان باشم؟ اینکه کافر نباشم. کنگره۶۰، معنی واژهها را برای من عوض کرد. من همیشه فکر میکردم؛ کافر بودن یعنی آدم بیایمان، ولی متوجه شدم که کافر یا کفر ورزیدن یعنی پنهانکردن و نادیدهگرفتن خوبیهای دیگران، حال ممکن است این ندیدن از روی حسادت باشد و به روی خودم نیاورم که چه پیشرفتی کردند؛ دلیل این کار اصلا مهم نیست، مهم این است که من پنهانکاری میکنم. وقتی من دچار کفر و پنهانکاری میشوم، راه چارهایی که از این کفر بیرون بیایم، چیست؟ راهش این است که از آن عبور کنم. عبور کردن برای من آسیه چهطور اتفاق میافتد؟ شروع کنم به دیدن خوبیهای دیگران، حتی اگر خیلی کوچک باشد. آقای مهندس حسین دژاکام به من یاد دادند، حتی در صحبتهای روز چهارشنبه هم بیان کردند که یک نفر که ده تا خوبی کرده است، حالا یک بدی کرده است، باید خوبیهایش را برای خودم یادآوری کنم؛ فراموش نکنم که قبلا طرف مقابل چهقدر به من خوبی کرده است.
اگر من دچار کفر شوم، نتیجه کفر چیست؟ من خوبی دیگران را به رویشان نمیآورم، از آنها قدردانی و تشکر نمیکنم و در ادامه خوبیهای من هم دیده نمیشود. هرکاری که انجام دهم، اصلا متوجه آن کار من نمیشوند. استاد امین میفرمایند: در آیههای قرآن نوشته «لااکفرن عنهم سیئاتهم» ازهمان کفر اگر که من شروع کنم خوبیهای دیگران را ببینم و از آنها تشکر و قدردانی کنم، ناخودآگاه باعث میشود که آن سیئات، گناهان و عیبهای من پوشیده شود؛ خیلی مهم است در برخورد با افراد بدیهای من رو باشد، یا خوبیهای من؟ در حالیکه مسبب آن خودم، هستم.
چیزی که من در کنگره یاد گرفتم این است که توقع و انتظار از هیچ کسی نداشته باشم. آقای حکیمی یک جملهای گفتند که من همیشه به خودم یادآوری میکنم و همیشه ملکه ذهنم کردم که «کارهایی که خودم انجام میدهم را وظیفه خودم بدانم و کارهایی که دیگران برای من انجام میدهند را از سر لطف و محبت آنها بدانم.» طلبکار نباشم، توقع و انتظار از دیگران نداشته باشم و نگویم وظیفهشان است.
در کنگره قدردانی به سه شکل؛ پندار، گفتار و در رفتار است یا همان که به صورت قلبی، زبانی و عملی است. عملی به این صورت که وقتی جایگاهی به ما داده میشود، وقتی آن جایگاه به یک نفر دیگر تحویل داده میشود به صورت پاکت قدردانی میکنیم. در کنگره۶۰ چهار جشن داریم که میتوانیم از جایگاههای خدمتی با پاکت تشکر میکنیم. به صورت زبانی، باید به زبان هم بگوییم؛ تشکر، ممنون که زحمت میکشید؛ یک وقتهای من باید از مرزبان، ایجنت و تمام خدمتگزاران، زبانی تشکر و قدردانی کنم. قدردانی به صورت قلبی هم همان که در قلبم و واقعا از صمیم قلبم تشکر کنم. من در کنگره، تمرین میکنم که بعد انشاءالله بیرون از کنگره آن چیزی را که در کنگره یاد گرفتم، کاربردی کنم.
در فایل صوتی «پیامآور» آقای مهندس حسین دژاکام میفرمایند: «هر کسی در هرجائی قرار میگیرد، اصلا تصادفی نیست و یک حساب و کتابی دارد.» یک وقتهایی من به طرف مقابل که در کاری پیشرفت کرده از روی حسادت به رویش نمیآورم که پیشرفت کرده یا اتفاق خوبی برایش افتاده ولی میدانم که او تلاش خودش را انجام داده که به این جایگاه رسیده است. همچنین در فایلصوتی «مثال» هم آقای مهندس حسین دژاکام میفرمایند: «اگر میخواهم زندگی خوبی داشته باشم، باید شکرگزار باشم.» شکرگزار از خدا، بنده خدا و حتی فرمودند که از خودم هم تشکر کنم. یک وقتهائی من خودم را به عنوان یک همسفر فراموش کردم و همیشه به دیگران خدمت میکنم؛ پس خودم حواسم به خودم باشد، از خودم راضی باشم و سپاسگزاری کنم. در سوره بقره آیه ۷ خداوند میفرماید: «کسانی که پنهانکاری میکنند؛ یک پرده و حجابی روی دلها، گوشها و چشمهایشان کشیده میشود که همان خمر حساب میشود و باعث میشود که خوبیهای دیگران را نبینم وخیلی چیزهائی که باید از اطرافم دریافت کنم را نتوانم دریافت کنم.»
خیلی خدا را شکر میکنم که در کنگره هستم و آموزش میگیرم؛ از خدا بینهایت سپاسگزارم که اجازه میدهد در کنگره آموزش بگیرم و این عینک بدبینی، توقع و انتظار را از چشم خود بردارم و سعی کنم که نگاهم را عوض کنم.
.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر زری و مسافر امین
تایپیست: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر مهشید رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر پرتو رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی عمان سامانی شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
141