همسفر زهرا✍
قدردانی فقط گفتن ممنونم نیست؛ بلکه فهمیدن ارزش مسیر و تغییر است. قدردانی یعنی: دیدن نوری که در تاریکی زندگی ما روشن شد، دیدن آرامش و امیدی که آموزشها به ما هدیه کردند. آقای مهندس همیشه میگویند: «تغییر با دانایی آغاز میشود» این جمله عمق مسیر را به ما نشان میدهد. من یاد گرفتم که؛ اگر میخواهم زندگیام درست شود، باید از خودم شروع کنم و دانستههایم را به عمل تبدیل کنم. قدردانی یعنی: حرمت نگه داشتن، نه فقط برای خودم، بلکه برای مسافرم، برای خانواده و برای مسیرم. قدردانی یعنی: صبر کردن حتی وقتی سخت است، یاد گرفتن عشق و خدمت بدون چشمداشت و آموزشها را در زندگی روزمره به کار گرفتن.
《تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز》 این شعر یادآور بزرگی از خدمت و بخشش است و بهترین راه نشان دادن قدردانی همین است. کنگره۶۰ فقط مسیر ترک اعتیاد نبود، بلکه مسیر درست زندگی کردن را به ما آموخت. به من عشق و خدمت کردن را آموخت. من زهرا، به عنوان یک همسفر، با تغییر رفتارم، با صبر، آموزشها و خدمت، قدردانی خود را نشان میدهم.خدمت مالی هم جزئی از قدردانی است. من باید بتوانم برای ادامه راه کنگره و نجات انسانهای دیگر هم تأثیرگذار باشم؛ اگر الان کنگره امکانات آموزشی و خدمات بهتری دارد، این به خاطر تلاش گذشتگانی است که قدردانی را آموختند و کمک کردند که امروز حال من خوب باشد. من هم باید جبران کنم و کمکی باشم برای حال خوب آیندگان. این چرخه فقط با خدمت کردن و جبران من نوعی ادامهدار است. من یاد گرفتم ناسپاسی راه را برای من میبندد. چه پولهایی که مسافر من برای مصرف مواد و سیگار پرداخت میکرد! و امروز که هیچ اثری از مواد مخدر در زندگی من نیست، من نباید حسابگرانه عمل کنم. کنگره امروز گوشهای از زندگی من است و من باید با تمام وجودم برای رسیدن به هدفش کمکرسان باشم، نه یک تماشاگر.
همسفر فاطمه ✍
من در وهلهی اول باید یاد بگیرم که، از خدای خودم که این همه نعمت را در اختیار من گذاشته است، قدردانی و تشکر کنم که با شکرگذاری از ته دل، این کار امکانپذیر است. اگر من نتوانم در زندگیام از خالق خود تشکر کنم و شکرگذاری را بهجا آورم، قطعاً نمیتوانم از مخلوق خداوند که بدون هیچ چشمداشتی به من خدمت میکند، تشکر و قدردانی کنم. من به کنگره۶۰ آمدهام و درمان شدهام و توانستم با کمک افرادی که در کنگره۶۰ خدمت میکنند، مشکلات روحی، روانی و جسمی خود را بشناسم و در رفع آنها تلاش کنم؛ پس باید از آنها قدردانی کنم.
من باید قدردان بنیان کنگره۶۰ و خانواده محترم ایشان باشم که مرا از روزهای سخت و طاقتفرسا زندگی نجات دادند. از نظر من، ماندن در کنگره و خدمت کردن به خلق خدا میتواند گوشهای از محبتهای آقای مهندس دژاکام را جبران کند یا بتوانم در امور مالی به کنگره۶۰ خدمت کنم تا چراغش برای آیندگان روشن بماند. همانطور که آقای مهندس میفرمایند: دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما میکاریم تا دیگران بخورند. من باید از افرادی که در کنگره۶۰ بدون هیچ چشمداشتی خدمت میکنند؛ مانند ایجنت، مرزبانان، کمک راهنماهای محترم و دیگر افراد، قدردانی کنم، مثلاً در روزهایی که تعیین شده است، من باید پاکت و دلنوشته مناسب را تهیه کنم و در کمال احترام، قدردان و سپاسگذار خدمتگذاران کنگره۶۰ باشم.
همسفر شکوفه ✍
در کنگره یاد گرفتم که قدردانی فقط یک کلمه نیست؛ نوعی نگرش به زندگی است. قبل از ورود به کنگره فکر میکردم قدردانی یعنی چند بار گفتن ممنونم؛ اما اینجا فهمیدم قدردانی زمانی معنا پیدا میکند که، آن را در رفتار نشان بدهم، نه فقط در حرف. وقتی به حال و روز گذشتهام نگاه میکنم متوجه میشوم؛ اگر امروز آرامش و حال بهتری دارم، نتیجه زحمات بسیاری از افراد است راهنما که با صبر و عشق آموزش داد، مرزبان و ایجنت که نظم جلسه را حفظ کردند، بنیان کنگره که این ساختار را بنا کرد.
قدردانی یعنی این زحمات را ببینم و برای این ارزش قائل شوم؛ اما مهمتر از دیدن، عمل کردن است: بهموقع رسیدن به جلسه، مطالعه نوشتارهای کنگره، رعایت حرمتها و احترام. خدمت کردن در هر جایگاهی که هستم و ادامه دادن مسیر درمان بدون بهانه قدردانی یعنی: اگر چیزی دریافت کردهام، بخشی از آن را به دیگران برسانم. یعنی به جای گلایه از مشکلات، به داشتههایم نگاه کنم و برای بهتر شدن قدم بردارم. یعنی شکر نعمت را با استفاده درست از نعمت انجام دهم. امروز قدردانی برای من یک حس لحظهای نیست، یک نوع شیوه زندگی است. یعنی هر روز تلاش کنم نسخه بهتری از خودم باشم. با آرامتر شدن، منظمتر شدن، محترمتر شدن و انسانیتر شدن، قدردانیام را نشان دهم و امیدوارم بتوانم قدردانیام را با خدمت در کنگره ایفا کنم.
همسفر طاهره ✍
قدردانی باید در سه مرحله صورت بگیرد: در پندار، گفتار و کردار. آقای مهندس میگویند: کتاب خداوند مثل یک نسخه است، فقط نخوانیم و بگذاریم کنار، باید به آن عمل کنیم. ما باید قدردانی از کتاب آسمانی متن که قرآن است را یاد بگیریم. شما وقتی به قرآن نگاه میکنید، سوره حمد میآید که بعد از بسمالله الرحمنالرحیم، الحمدلله ربالعالمین است؛ حمد و ستایش میکنند، تشکر و سپاسگذاری میکنند. انسانهایی هستند که وارد بهشت میشوند و شکرگذار هستند.
خداوند متعال وقتی میبیند که بندگانش از صراط مستقیم خارج میشوند، انسانهایی از جنس خود مردم میفرستد که آنها را راهنمایی کنند، مثل زمان پیامبران و امامان و بزرگان علم و ادب جایی مثل کنگره۶۰ که ما را از تاریکی نجات میدهند. اگر در زمان نهچندان دور مثل دوره پدر و مادران ما جایی مثل کنگره۶۰ بود، شاید آنها زندگی بهتری داشتند و مشکلات کمتری داشتند، زندگی آسودهتری داشتند. من هیچوقت نمیتوانم آموزشهای کنگره را جبران کنم و باید با خدمت کردن، کمی از این آموزشها و محبتها را جبران کنم و قدردان باشم.من ۲۵ سال با یک مصرفکننده زندگی کردم و هیچچیز از زندگی نفهمیدم. الان ۹ ماه است که در کنگره هستم و زندگی بسیار زیبا و آسودهای دارم، حال خوبی دارم و اینها همه را مدیون کنگره هستم. چیزی که کنگره به من داد، هیچجا پیدا نمیکنم. من قدردان کنگره هستم، خواهم ماند به لطف خداوند متعال.
نویسندگان: همسفران زهرا، فاطمه، شکوفه و طاهره رهجویان راهنما همسفر سمیه ( لژیون دوازدهم)
رابط خبری: همسفر مریم رهجو راهنما همسفر سمیه (لژیون دوازدهم)
تنظیم و ارسال: همسفر معصومه دبیر سایت
همسفران نمایندگی پروین اعتصامی اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
41