سپاس خدای را که نعمت زندگی را به ما بخشید چرا که زندگی علی رغم تمامی پستی و بلندی ها و خوشی ها یا مشکلات در مجموع بسیار زیباست.
اما کنگره و من و ماها. آیا تاکنون از خود پرسیده ایم چه شد که مردی ۲۸ سال پیش تصمیمی به ظاهر ساده ولی بسیار حیاتی بگیرد و راهی در پیش بگیرد که اینک حاصل آن بیش از ۱۵۰ مجموعه با ده ها هزار انسان رها شده از بند -بدترین بیماری که تاکنون بشریت آنرا به چشم دیده و میلیونها تن را درگیر خود ساخته و خسارتهایش خارج از حد محاسبه میباشد و این خسارتهای وحشتناک تقریبا تمامی ارکان زندگی بشری را شامل میشود.خسارتهای مالی و اقتصادی ، جسمانی ، روحی و روانی، اجتماعی و.... - و هزاران بیمار در حال درمان میباشد.
و سپاس خدای را که من نیز در زمره این گروهها میباشم. بله به پاس این نعمت بایستی شکر گزار باشیم. همچنانکه الگوی هر تک تک ما در این سفر در کنار راهنمایان و هم لژیونی ها و همسفران ، خود بنیان کنگره میباشد چرا که پس از درمان خویش هرگز خودخواهی نکرد و راه منیت و غرور پیش نگرفت بلکه این هدیه الهی را به شیوه ای بسیار علمی تر و به پشتوانه تجارب ارزنده ای که کسب کرده بود در اختیار بشریت گذارد.
آری یکی از راههای قدردانی اینست.
اما برگردیم به ابتدا. به نظر بنده اولین قدم در راه شکرگذاری و قدردانی شناخت دقیق کنگره میباشد چرا که در ادامه این شناخت به کار میآید. میبایست شناخت من از کنگره بیشتر باشد ، تجزیه و تحلیل کنگره - شناخت قوانین آن - چگونگی استفاده از امکانات کنگره چه در بخش سخت افزاری و چه نرم افزاری -
در ادامه استفاده بهینه از این امکانات میباشد. در دستگاه خلقت نیز چنین است.امکانات و نعمتهایی به ما داده شده و اجازه استفاده از آنها که میبایست به بهترین شکل آنها را بکار ببریم.
شناخت بهتر ارکان کنگره از پایین سطح یعنی لژیون، دوستان مسافر، راهنما ، راهنمای تازه واردین، مرزبانی ، گردانندگان جلسات یعنی دبیر و نگهبان و استاد ، و در بالاترین سطح شعبه یعنی ایجنت، .... و در نهایت دیده بانها و در راس مجموعه بنیان آن آقای مهندس دژاکام.
این شناخت برای این است که به عظمت سیستم و نظم حاکم بر آن بیشتر پی ببریم و در ادامه تلاش به سفری خوب با کمترین مشکلات .
هرگز به پایان سفر فکر نکنیم و ترک کنگره چرا که این سفر را پایانی نیست با اینکه به سه دوره تقسیم شده .
پاداش رهایی و سفر اول قطعا ادامه سفر و خدمت در سطوح مختلف میباشد. این علاوه بر حال خوشی که به ما میدهد به حیات بهتر و گسترش تشکیلات کنگره کمک میکند.
کنگره مرا رها کرده و زندگی دوباره ای بخشیده، پس وظیفه دارم ادای دین کرده و ضمن کمک به پالایش خویش دستگیر بیماران جدید باشم.
پس خلاصه وار قدردانی من از کنگره به ترتیب شناخت بهتر کنگره ، احترام به ارکان کنگره و رعایت دقیق قوانین آن، سفری خوب، پس از درمان اولیه و پایان سفر اول ادامه سفر یعنی مرحله دوم، گرفتن جایگاههای خدماتی و کمک به دیگران .....
و در تمامی این مراحل همواره سعی کنیم تا روز به روز بر توانایی های جسمی و روانی و مالی خود بیافزاییم.
و باز سپاس یزدان را که مرا راه داد به این مجموعه متعالی و آرزو بر این که رابطه ام با کنگره و پیوندهایم با آن مستحکم تر و باقی باشد.
راه کنگره و اهداف آن یعنی زندگی خوب در تمامی شئون آن.
نویسنده: مسافر ناصر لژیون سوم
تهیه مطلب:همسفر حسین
ارسال مطلب:همسفررضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
42