English Version
This Site Is Available In English

تغییر در خود را در ارتباط با افراد جامعه فهمیدم

تغییر در خود را در ارتباط با افراد جامعه فهمیدم

هشتمین جلسه از دوره هشتم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره‌۶۰ نمایندگی صبا به استادی راهنما مسافر محسن، نگهبانی مسافر ایرج و دبیری مسافر رضا با دستورجلسه «در کنگره۶۰ چگونه قدردانی می‌کنیم؟» شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

سلام دوستان، محسن هستم مسافر؛ قبل از هر صحبتی اول روز مادر و روز زن را به همه‌ همسفران خانم صمیمانه تبریک می‌گویم. از آقا اردلان، راهنمای مهربان و دلسوزم، صمیمانه تشکر می‌کنم؛ اگر امروز به این مرحله رسیده‌ام، به لطف راهنمایی‌ها و محبت‌های ایشان بوده و بسیار قدردانم.

این هفته، هفته‌ قدردانی است و باید از انسان‌های والایی که در مسیر رشد ما نقش دارند، سپاسگزار باشیم. در ابتدا قصد داشتم نکاتی را یادداشت کنم و از روی نوشته بخوانم ولی تصمیم گرفتم تجربه‌ام را از دل بگویم، چراکه به نظرم  صادقانه‌تر است.

آقا کامران همیشه درمشارکت‌هایشان می‌گویند: خدا را شکر که امروز اجازه‌اش صادر شد و من در کنگره قرار گرفتم. راستش تا حدود هفت‌،هشت ماه پیش، درک درستی از سخن ایشان نداشتم و نمی‌دانستم دقیقاً چه منظوری دارند ولی بعدها با خودم نشستم و گفتم: من چهار سال است در کنگره‌ام، کلی سی‌دی نوشته‌ام، ببینم چقدر تغییر کرده‌ام؟

به اعتقاد خودم احساس می‌کردم تغییر خاصی نکرده‌ام و حس خوبی نداشتم و در این چهار سال، بیشترین ارتباطم با اعضای کنگره بود؛ همه‌ بچه‌های کنگره باصفا و پرمحبت هستند. واقعیت این است که با جامعه‌ی بیرون زیاد برخورد نداشتم، تا اینکه سه‌چهار ماه پیش کاری برایم پیش آمد و مجبور شدم به شهرستان‌های مختلف سفر کنم. در این رفت‌وآمدها با مردم عادی سروکار پیدا کردم و دیدم که حال بسیاری از افراد جامعه خوب نیست؛ این را با تمام وجودم حس کردم. تازه آن‌جا بود که فهمیدم چقدر ما حال‌مان خوب است و چقدر باید خدا را شکر کنیم که در کنگره هستیم و هر روز آموزش می‌بینیم. خواست قلبی‌ام این است که شاکر خداوند باشم؛ امروز که این‌جا هستم، می‌دانم این حضور حاصل اجازه و لطف خداوند است.

در خصوص دستور جلسه‌ این هفته، نخست باید بدانیم کجا آمده‌ایم. گفتم، من تا چند ماه پیش نمی‌دانستم واقعاً تغییر کرده‌ام. پیش خودم می‌گفتم چرا این‌همه سی‌دی نوشتم، مگر فایده‌ای داشته است؟ تا اینکه کلیپی از استاد و شاگردی دیدم که در آن، شاگرد از استاد می‌پرسید: وقت‌های اضافی‌ام را چه کار کنم؟ و استاد پاسخ می‌داد: کتاب بخوان. مدتی گذشت، تا اینکه شاگرد گفت: استاد، هرچه کتاب خواندم، چیزی در ذهنم نمانده است.

استاد روز بعد سبدی کثیف به او داد و گفت: با این سبد برو کنار رودخانه و برایم آب بیاور. شاگرد تعجب کرد ولی چون استادش را قبول داشت، بدون پرسش رفت و سبد را پر از آب کرد ولی تا نزد استاد می‌رسید، آب از سبد بیرون می‌ریخت. چند بار تکرار کرد و در آخر گفت: استاد، هرچه این کار را کردم، آبی در سبد نماند. استاد لبخند زد و گفت: درست است ولی حالا سبدت را نگاه کن! اوایل پر از گرد و غبار و آلودگی بود؛ حالا کاملاً تمیز شده است.

مطالعه‌ کتاب‌ها و آموزش‌ها هم همین‌گونه است. شاید مطالب همه در ذهنمان نماند ولی ذهن را از غبار و آلودگی پاک می‌کند، و روزی همان اندک مانده در ذهنمان، به کارمان خواهد آمد. بعد از دیدن این کلیپ، حرف‌های آقای کامران را بهتر درک کردم. واقعاً هر روز حضور در کنگره، خودش یک درس بزرگ است و باید قدردان آن بود.

در کنگره ۶۰، قدردانی تنها گفتن «متشکرم» نیست؛ بلکه عمل کردن است. سفر اولی‌ها باید طبق برنامه باشند، حرمت‌ها را رعایت کنند، دارویشان را به موقع مصرف کنند و خوابشان را تنظیم کنند. سفر دومی‌ها، از جمله خودِ من، باید مسئولیتی را که به ما واگذار شده با تمام توان و درست انجام دهیم؛ این یعنی قدردانی در کنگره؛ تجربه‌ی من نشان می‌دهد هر قدمی که در مسیر درست برداریم، چند برابرش به خودمان بازمی‌گردد؛ یعنی هر کاری که برای کنگره می‌کنیم، در واقع برای خودمان است.بیش از این صحبت نمی‌کنم، تا از مشارکت‌های شما بهره‌مند شوم. از اینکه با سکوت و دقت به حرف‌هایم گوش کردید، از صمیم قلب سپاسگزار و قدردان شما هستم.

تهیه: مسافر رضا
ارسال: مسافر حیدررضا
خدمتگزاران سایت نمایندگی صبا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .