English Version
This Site Is Available In English

عشق به کنگره تمام شدنی نیست

عشق به کنگره تمام شدنی نیست

دلنوشته‌ من، همان چیزی است که از اعماق قلبم و با تمام حسم‌ می‌نویسم. من هم رنج‌های زیادی در زمان اعتیاد مسافرم کشیدم؛ اما امیدی که راهنمایم همسفر راضیه در دلم روشن کرد باعث شد که من حرکت کنم، ذهن آشفته و دلشوره‌هایی را که داشتم بتوانم به آرامی تبدیل به امید وآرامش کنم. از آموزش‌های راهنمایم یاد گرفتم که در فشارهای زندگی هیچ‌وقت نباید ناامید یا اندوهگین شوم؛ بلکه باید آموزش‌ها را خوب یاد بگیرم و عملی کنم.

احساس کردم خداوند با ورودم به کنگره۶۰، این مکان مقدس سرنوشت خوبی را  برایم رقم خواهد زد. در زمان اعتیاد مسافرم خیلی زودرنج بودم و نمی‌توانستم رابطه خوبی با مسافر و دخترم داشته باشم؛ علم خوب زندگی کردن را هم بلد نبودم. ما خانواده‌ای بودیم که زندگیمان پر از تاریکی شده بود، همه درها را به روی خودمان بسته می‌دیدم، باز دور هم جمع شدیم و آموزش گرفتیم و آرام آرام آموزش‌ها را کاربردی کردیم، امیدم هر روز بیشتر از دیروز شد، خوشحال شدم که مسافرم از بین ضد ارزش‌ها اعتیاد را انتخاب کرد تا هردو بتوانیم به حال خوب برسیم؛ خدا را شکر سفر خوبی داشتیم.

بالاخره روز رهایی من هم رسید و خیلی خوشحال شدم، راهنمایم با تمام انرژی، من را همراهی کرد، خاطره بسیار زیبا و به یاد ماندنی برای من رقم زدند، راهنمایم امید را در قلب من زنده کرد و به من تحمل در برابر سختی‌ها را آموخت و این‌که مشکلات رحمت خداوند هستند و چگونه با مشکلات روبرو شوم. کنگره مکانی است که هیچ انسانی بدون اذن خداوند وارد نخواهد شد و هیچ کس بدون دریافت از این منبع نور خارج نخواهد شد.

اگر بخواهم تمام حس‌های خوبم و تمام ایام خوبی را که گذشت توصیف کنم شاید صد صفحه‌ای شود، یادم به ماه رمضان افتاد که راهنمایم همسفر راضیه و همسفر مرضیه و بقیه دوستان آشپزی و تدارکات شعبه را بر دوش داشتند، چقدر لذت‌بخش بود وقتی  می‌دیدم این عزیزان با زبان روزه و با صبر و اشتیاق آشپزی می‌کردند. اوایل برایم تعجب‌آور بود در دلم گفتم اینها چه به‌دست آوردند که این عشق تمام شدنی نیست و هر روز بیشتر از دیروز می‌شود.

همیشه از همسفران می‌شنیدم که گرفتن گل رهایی چقدر لذت‌بخش است باز برایم قابل درک نبود تا روزی که آقای مهندس را از نزدیک دیدم و گل رهایی را از استاد امین گرفتم از شوق و لذت اشکم سرازیر شد. بعد از رهایی من تغییر کرده‌ام، پر از حس خوب، سرشار از محبت و عشق، الآن فرصت ساختن فردایی را دارم که در گذشته جرأت انجام برخی کارها را نداشتم و می‌توانم افکار و صفت تازه‌ای را داشته باشم که نه تنها برای خودم بلکه برای اطرافیانم هم مفید باشد. تمام زمان‌هایی که در کنگره می‌گذرد برای من شیرین و لذت‌بخش است.

هفته گلریزان را هیچ زمان فراموش نمی‌کنم وقتی با راهنمایم و هم لژیونی‌هایم کنار هم شرکت کردیم. این روزها بیشتر به خدمت کردن فکر می‌کنم تا شاید ذره‌ای بتوانم این همه خوبی‌های کنگره را جبران کنم و از خداوند می‌خواهم این سعادت را نصیبم کند تا من هم خدمتگزار کنگره باشم. قدردانی می‌کنم از بنیان کنگره ۶۰، آقای دژاکام و خانواده محترمشان و تمامی اعضاء کنگره که بستری امن برای من ‌و امثال من فراهم کردند تا به آرامش برسیم. امیدوارم تمام کسانی که در باتلاق اعتیاد به سر می‌برند با این مکان مقدس آشنا شوند و تمام اشکهایی که از سر رنج و غم ریخته‌اند تبدیل به اشک‌هایی از سر شوق برای رهایی عزیزانشان جاری شود.

نویسنده: همسفر شهین رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون هفتم)
ویرایش و ارسال: همسفر رخساره (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی تخت‌جمشید شیراز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .