خلاصه سی دی "شب"، برداشت از آموزش های مهندس دژاکام؛
مبحث امروز ما به مطلبی مهم اشاره دارد که میگوید: ما در شما مطالبی در حال تغییر یافتهایم. این نکته بسیار حیاتی است که در هر مسیری که انسان میخواهد حرکت کند، باید تغییر نماید. بدون تغییر، هیچ پیشرفتی حاصل نمیشود، و تغییر خود مسئلهای مهم است.
برای تغییر، ابتدا باید علم و دانش را کسب کنیم و سپس حرکت نماییم. اگر ابتدا ندانیم که جاده کجاست، حرکت ما به طرف مقصد بیفایده خواهد بود. ما باید در تمام سطوح وجودی خویش، یعنی هم در ظاهر و هم در باطن، تغییر کنیم. این تغییر میتواند در پوشش، لباس، رفتار، کردار و گفتار ما نمایان شود. انسان هنگامی که تغییر میکند، بوی آن تغییر را دیگران نیز احساس میکنند.
پس از آنکه تغییرات لازم ایجاد شد، آنگاه تبدیل انجام میگیرد. هیچگونه تبدیلی بدون تغییر انجام نخواهد گرفت. این حالت جدید تغییر را باید کاملاً در خود حس نماییم. برای مثال، شخصی که پیشتر برنامهریزی نداشت و دیروقت میخوابید، با تغییر، خوابش مشخص میشود و به کارهایش میرسد. ما باید تغییرات خود را کاملاً درک و حس نماییم؛ همانطور که با تغییر از مصرف مواد به OT، تغییرات آغاز میشود.
ما با خواسته شما مبنی بر تغییر موافق بودهایم و از انوار سخن گفتهایم که به سوی شما ساطع است. این انوار نشانه دیگری است برای جذب مطالب. نور و انوار، نشانه روشنایی، پاکی، پیشرفت، محبت، و عشق است. الله نور السماوات و الارض است، یعنی خداوند نور زمین و آسمان است. در مقابل، تاریکی و ظلمت، نشانه بدبختی، ویرانی، گرسنگی، و جهنم است.
در اینجا اشارهای به آیات شریف قرآن و سوره فجر مینمایم. ما به این کتاب به عنوان یک کتاب علمی و تحقیقاتی نگاه میکنیم تا ببینیم چه چیزی به ما میآموزد. فجر در لغت به معنای انفجار است؛ یعنی هنگامی که خورشید میدمد، انگار نور، شکم تاریکی شب را پاره میکند و خود را نشان میدهد. قرآن درباره گذشته، حال، و آینده زمین و آسمان سخن میگوید.
خداوند در این سوره، به صبح («والفجر»)، شبهای دهگانه («ولیال عشر»)، طاق و جفت («وشفع و وتر»)، و شب که تمام میشود («و لیل اذا یسر») قسم یاد میکند. فجر تمثیل نور و روشنایی است. «لیل» (شب) به معنی تاریکی است. شبهای دهگانه نیز باید نشانه ده نوع تاریکی و ظلمت باشند.
«شفع و وتر» نه به معنی صرفاً اعداد طاق و جفت، بلکه به معنی یک سیستم کلی در خلقت و هستی است. تمام نظم، یادگیری و تولید مثل انسان بر مبنای شفع و وتر است.
«شفع» یعنی جفت و «وتر» یعنی فرد. این سیستم، مثلث پدر، مادر، و فرزند را تشکیل میدهد.
شفع با مفهوم شفاعت نیز در ارتباط است. شفاعت به معنی جفت شدن با کسی است که قرار است ما را نجات دهد. اگر انسان بخواهد از تاریکی اعتیاد (که خود یک لیل است) رها شود، نیاز به شفیع دارد. شفیع میتواند راهنما، استاد یا پدر و مادر باشد. برای اینکه فرد به رستگاری برسد، باید به تمام گفتههای شفیع عمل کند و پا جای پای او بگذارد. برای آنکه شب به پایان برسد و «لیل اذا یسر» اتفاق افتد، شفیع باید وارد عمل شود.
نمونههایی از "شبهای دهگانه" در کتاب، همان قومهای گذشته هستند که به دلیل فساد، طغیان، و ستم بر مسکینان و یتیمان از بین رفتند؛ مانند قوم عاد، ثمود، و فرعون.
ما باید مسیر خود را اصلاح کنیم و خسارتهایی که زدهایم را جبران نماییم. اولین خسارت را به خودمان میزنیم، با تخریب جسم خود توسط سیگار، مشروبات الکلی، مواد مخدر، پرخوری، و بیخوابی. کسی که تا ساعتها بیدار میماند و دیر میخوابد، جسم خود را دوست ندارد. ما باید جسم خود را دوست بداریم و جبران خسارت را ابتدا نسبت به خود، سپس نسبت به خانواده، و سپس به اجتماع انجام دهیم. ذکر به معنی یادآوری است.
ما مطالب را از دو منبع به شما میرسانیم: یکی، از طریق حس و مشاهدات و الهام (همان «فجورها و تقواها» که در گوش ما جاری است). دوم، به طریق مکتوبات، کتاب، سیدی و درس. در هر دو حال، راه یکی است. نفس زمانی به مرحله انسانی میرسد که به اعتدال رسیده باشد. در این مرحله، الهامات مثبت و منفی دائماً با ما در کار است.
یک قانون کلی و ثابت در هستی حاکم است و آن حکم الهی یا قدرت مطلق است. این قانون باید مرحله به مرحله اجرا شود و هیچچیز در طبیعت جهشی اتفاق نمیافتد. ما امیدواریم آنچه میدانیم و ارزش است، در کلیه زندگی جاری مورد اجرا قرار گیرد.
قدرت و توانایی تنها در دانستن نیست. آبروی علم به عمل است. عمل میتواند دانستهها را زیبنده سازد تا به دل آنان که خواستار و نیازمند هستند، بنشیند. اگر ما به آنچه میدانیم عمل نکنیم، آن دانش ارزشی ندارد. وقتی اطلاعات قوی و دریافت شده باشد، کلام انسان نفوذ پیدا میکند و در دیگران راه مییابد. نفوذ کلام زمانی ایجاد میشود که به آنچه میگوییم، معتقد باشیم، تجربه کرده باشیم، و عمل نموده باشیم.
باید در مورد انوار به سوی شما دقت نمایید و حواس خود را جمع کنید، زیرا نیروهای منفی نیز فعال هستند و در تمام حیات نفوذ دارند. دفع نیروهای منفی، وظیفه اول ماست. ذهن ما بسیار سریع میپیچد و ما میتوانیم کانال ذهن را عوض کنیم تا از افکار منفی و کینه دوری نماییم.
عاقلان را هیچ بهایی جز عقل، رضایتشان را حاصل نمیکند. کار عقلانی، صحیح و درست است. اگر کاری معنوی باشد، بار مادی با خود میآورد، اما کار مادی لزوماً بار معنوی ندارد.
اگر میخواهیم در جایگاهی محکم بایستیم، عقل حکم میکند که ستونهای آن را در اعماق زمین درست کنیم تا جای ایستادن ما را نه آب ببرد و نه خراب شود. این به معنی محکم کردن جایگاه و پایههای کار است. ما نباید روی شنهای ماسهای و بدون ستون بنایی را بسازیم. اما اگر بنای ما محکم باشد ولی بر مبنای صراط مستقیم و عدالت نباشد، قدرت مطلق میتواند با زلزله، حکم به نابودی آن بدهد. در نهایت، باید بدانیم که ابای کهنه یا کم بودن جایگاه مهم نیست، اما بیجا بودن و نبودن آن بدتر است.
ما باید از سخن به عمل حرکت کنیم. کلام انسان زمانی بانفوذ خواهد بود که خود شخصاً به حرفهایی که میزند، اعتقاد داشته باشد و تجربه نموده باشد. ما باید کتابهای آسمانی را با تدبیر و آگاهی مطالعه کنیم، نه با تعصب، تا حقایق نهفته در آنها را کشف نماییم.
تایپ و ویراستاری: همسفر فرزاد (لژیون 1)
تهیه و تنظیم سایت همسفران آقای آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1620