چهاردهمین جلسه از دورهی بیستوششم سری کارگاههای آموزشی کنگره۶۰؛ ویژهی همسفران و مسافران نمایندگی زنجان؛ با استادی راهنما مسافر اسمعیل، نگهبانی مسافر اردلان و دبیری مسافر سعید؛ با دستور جلسهی «هفتهی بنیان کنگره60» روز پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز بهکار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که در کنگره باز است و چراغش روشن است و توفیق دارم در جلسه حضور داشته باشم و آموزش ببینم.
هفتهی بنیان کنگره60 را خدمت آقای مهندس و خانوادهی محترم ایشان و خدمتگزاران و اعضای کنگره60 تبریک عرض میکنم؛ حرکتی که در ۱۵ آذر ماه 1376 آغاز شد و با رهایی آقای مهندس، چراغی که در آسمانها روشن شده بود، در زمین به جناب مهندس سپرده شد و نور این چراغ روز به روز بیشتر میشود؛ کنگره به جایگاه خیلی والا و خوبی رسیده است که گاهی من فکر میکنم از اخبار، حوادث، مقالات و پژوهشهای کنگره جا ماندهام.
هفتهی پیش صدای خانم آنی را بعد از مدتها شنیدیم و این موضوع باعث خوشحالی من شد، روز زن را به تمام مادران و بانوان این سرزمین تبریک میگویم؛ خانم آنی گفتند: روزهای سختی را سپری کردند، اما صبر کردند و ماندند و تحمل کردند و خطاب به جوانان گفتند که: متارکه و برهم زدن زندگی اولین راه حل نیست، سعی کنید صبر کنید و با حوصله فکر کنید؛ اگر خانم آنی آن زمان صبر نمیکردند، چه بسا کنگرهای وجود نداشت.
هماکنون رد پای کنگره را بایستی از مجامع علمی و بینالمللی تراز اول دنیا جستوجو نماییم؛ تک تک ما باید افتخار کنیم و به این موضوع مهم توجه کنیم که در این مقطع وظیفه و سهم ما چیست و در حرکت رو به رشد کنگره ما چه نقشی میتوانیم داشته باشیم؟
راجع به نمایندگی زنجان همانگونه که میدانید؛ بذر این نمایندگی از نمایندگی هیدج کاشته شد، در آن زمان آقا صمد مرزبان شعبهی هیدج بودند و آقای خدامی ایجنت آنجا بودند؛ به واسطهی زحمات آقای خدامی و تلاش آقا سینا، آقا صمد و آقا احسان، استارت تاسیس نمایندگی کلید خورد و این عزیزان در راستای تاسیس نمایندگی، منابع مالی و نیروی انسانی مورد نیاز را تامین کردند و دست به دست هم دادند تا نمایندگی زنجان افتتاح شود.
ما بایستی قدردان پیشکسوتها باشیم؛ قدردانی بایستی از طریق زبانی و دلی باشد، اما مهمترین رکن قدردانی بهصورت عملی میباشد و بایستی قدردانی، در اعمال و رفتار ما جاری باشد؛ از ابتدای تاسیس نمایندگی راهنمایان و خدمتگزاران زیادی زحمت کشیدند تا نمایندگی زنجان به این نقطه رسید.
اکنون سوالی که همگی ما بایستی از خود بپرسیم این است که: وظیفهی ما چیست؟ آیا وظیفهی خود را میدانیم؟! آیندهی این نمایندگی به ما سپرده خواهد شد؛ وقتی میگویم ما، منظورم سفر اولیهاست، دورهی خدمت راهنمایی من رو به اتمام است و در لژیون سردار هم گفتم که: هر گاه مشارکت میکنم، احساس میکنم آخرین مشارکتم است و هر روز منتظر هستم آقای ترابخانی تماس بگیرند و پایان دورهی خدمت من را اعلام کنند.
در اوایل تاسیس نمایندگی زنجان به ما آموزش دادند و این موضوع مهم را تاکید کردند که در آینده، ما خدمتگزار خواهیم شد و امروز سفر اولیها بایستی در ذهنشان این امر را به خاطر بسپارند که آنان خدمتگزاران آینده هستند؛ بایستی همگی اعضای نمایندگی تجربهی خدمت در جایگاههای مختلف را داشته باشند تا به آرامش، آسایش و تعادل برسند و آموزشها را انتقال دهند و چراغ نمایندگی را روشن نگاه دارند و این مهم؛ یک حق و وظیفهای است که بر عهدهی شما گذاشته شده است.
انسانهای دردمند زیادی هستند که بایستی بیایند و از دردها و رنجهایی که دارند، رها شوند؛ هفتهی پیش تولد علیرضا بود و ما شاهد تغییر در یک خانواده بودیم، از نزدیک علیرضا و خانوادهاش را میشناختیم و مشاهده کردیم که چه احساسات و مطالبی را بیان کردند و من به خودم افتخار کردم؛ این فقط یک نمونه از خانوادههای بیشماری بود که در کنگره به آرامش و تعادل رسیدهاند؛ انسانهایی که شکوه و فر ایزدی خود را از دست داده بودند، به لطف کنگره خویشتن خویش را باز یافتهاند و به قدرت و نیروی درونی خویش بازگشتهاند.
من نباید در قبال کنگره بیتفاوت باشم و همواره بایستی با خود این پرسش را مطرح کنم که: آیا توانستهام ده درصد از کاری که کنگره و راهنما برای من کرده را جبران نمایم؟! درحالی که من بایستی فراتر از راهنمای خود عمل نمایم؛ چون روند کنگره رو به رشد است و ثابت نیست و خدمتگزاران بایستی از دانش، آگاهی و تلاش بیشتری برخوردار باشند؛ بنابراین من بایستی گام بیشتری بردارم و در راستای ارتقا و پیشرفت کنگره گام بردارم.

خدمتگزاران سایت نمایندگی زنجان:
تایپ و ویراستار: مسافر علیرضا از لژیون هشتم
بازبینی و ارسال: مرزبان خبری مسافر شهرام
- تعداد بازدید از این مطلب :
148