English Version
This Site Is Available In English

گذشتن از سختی‌ها

گذشتن از سختی‌ها

جلسه نهم از دور سیزدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ایران  با استادی راهنمای محترم مسافر محمدرضا، نگهبانی راهنما همسفر پیمان و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه «بنیان کنگره۶۰» روز پنج‌شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد

سخنان استاد:
سلام دوستان محمدرضا هستم یک مسافر
خدا را شاکر و سپاسگزارم که یک‌بار دیگر در نمايندگی ایران در این جایگاه خدمت می‌کنم و امیدوارم به‌اتفاق یکدیگر جلسه خوب و پرباری داشته باشیم. دستور جلسه بنیان کنگره۶۰ است
این هفته تولد همه شما عزیزان است و به همه شما و به‌تمامی خدمتگزاران در هر جایگاهی، فرقی نمی‌کند تبریک می‌گویم و امیدوارم که همیشه در مسیر رشد و تعالی و آموزش ثابت‌قدم باشيم و بهره لازم را از این مسیر ببریم، در رأس به آقای مهندس و خانواده‌ محترمشان تبریک می‌گویم و امیدوارم که شاگردهای خوبی در این مسیر که آقای مهندس برای درست زندگی کردن کشف نمودند باشيم.
قبلاً انسان‌هایی که درگیر و آلوده مصرف مواد مخدر شده بودند دیدگاه نسبت به آن‌ها مثل امروز نبود، خیلی تفاوت داشت مثل این بود که جنایتی مرتکب شده‌ای و یک برچسب خوبی نمی‌زدند و خیلی مسائل دیگر، آقای مهندس در آن شرایط آمدند و اسم این مصرف‌کننده را عوض کردند؛ در اوایل کنگره۶۰ پیشکسوتان، قدیمی‌ترها کسانی که آمدند کنگره‌ با هر مصرفی که داشتند با همان مصرف خودشان سفرشان را شروع می‌کردند.
من سال ۸۹  13وارد کنگره شدم هنوز داروی OT در آن زمان به این شکلی که الآن هست نبود، به‌صورت آزمایشی در بعضی از نمایندگی‌ها در تهران وجود داشت، من خودم با مصرف تریاک کشيدنی سفرم را آغاز کردم و هنوز آن دفترچه سفر اولم را دارم که راهنمایم برایم نوشته ساعت ۷ صبح نیم گرم،  ۲بعدازظهر نیم گرم، ۹ شب نیم گرم، مثل الآن که شما مصرف می‌کنید نبود، داروی درمان را خودمان تهیه می‌کردیم و برای مصرف قطعه‌قطعه می‌کردیم و همه‌کسانی که سفر می‌کردند از این ترازوهای کوچک که کاسبان استفاده می‌کنند داشتند.
داروی خودمان را طبق دستور راهنما جیره‌بندی می‌کردیم، برای هر وعده جداگانه، و در زمان مصرف دارو کشيدنی یک‌ساعتی زمان می‌برد و سی دی آقای مهندس را هم گوش می‌کردیم و خیلی مشکلات داشتیم یک روز جنس خوب نبود، یک روز خشک و یک روز نرم بود، من سه ماه سفر بودم که راهنمایم گفت بس است باید از این به بعد تریاک را به‌صورت خوراکی استفاده کنی که اصلاً برای من  جالب نبود و متنفر بودم و قدیمی‌ها که سابقه خوردن تریاک را داشتند می‌گفتند که با آب سرد بخوری خیلی بهتر است و بعد سه ماه که داشتم همین‌جوری می‌خوردم تازه داشتم عادت می‌کردم که گفتند دیگه بس است باید از این به بعد شربت تریاک بخوری و در آن زمان کلنیک هم نبود چندتایی در تهران بود کار می‌کردند و به ما هم فرمول تهیه شربت تریاک را داده بودند که خودمان هم درست می‌کردیم سه ماه هم این‌جوری سفر کردم که راهنمایم گفت دیگر بس است باید بریم رهایی، من سه مدل سفر کردم ولی الآن شرایط خیلی فرق کرده و بهتر شده است.
۴ ماهی از رهاییم گذشته بود که چند تا از بچه‌های قزوین آمدند و پیش ما درمان شدند و آن‌ها گفتند برویم قزوین هم یک نمایندگی راه‌اندازی کنیم، کارهای مقدماتی را انجام دادیم با آقا کوروش آذر پور، واقعاً حس و حال خیلی خاصی دارد یاد کردن ایشان که بنیان‌گذار نمایندگی‌های قزوین هستند ایشان که واقعاً زحمت زیادی کشيدند تا این نمایندگی‌هایی که الآن هستند شکل بگیرند و آقای سیامک طالبی و ۸ نفر از بچه‌های کرج بودیم که آمدیم قزوین و کار را شروع کردیم، باراجین پارک فدک یک اتاق چوبی بود و از همان‌جا شروع کردیم، اول مهرماه سال ۱۳۹۱ بود و به‌جز استاد و نگهبان و دبیر ۵ نفر هم پایین نشسته بودند ازآنجا شروع کردیم و جرقه خورد و بعد چند سال پانزده‌نفری بودیم که از کرج، تهران می‌آمدیم و بعد قسمت همسفرها هم راه افتاد.
مسافرها می‌رفتند داروی خودشان‌ را از تهران می‌گرفتند یا از کرج دارو می‌گرفتند، برای‌ تهيه دارو هفته‌ای یک‌بار باید این مسیر را می‌رفتند و می‌آمدند
و بعدازآن نمایندگی کاسپین را راه‌اندازی کردیم و تعداد عزیزانی که در آن زمان با ما بودند را یادم هست نام ببرم ، آقا سیامک طالبی، آقای حسین قاری بود آقای محمد حسنی‌ها، اکبر حسنی‌ها، آقا موسی علی پور،  آقای رضا سبزعلی زاده، آقا تورج،  آقا افشین، آقا محسن قربانی بود و در ادامه آقا عطا آمدند و در کاسپین به گروه ما ملحق شدند.  حرکت، حرکت خیلی خوبی بود و دلگرم‌کننده که کم‌کم به تعداد راهنماها اضافه شد و قبولی‌های خوبی در آزمون داشتيم
و لژیون‌ها تشکیل شد و کم‌کم در کاسپین هم جا نمی‌شدیم و نمایندگی دهخدا احداث شد و در کنار آن نمایندگی تاکستان،الوند، آبیک و بوئین‌زهرا که  خدا را شکر الآن در استان قزوین ۶ تا نمایندگی دارند فعالیت می‌کنند.
  خیلی سختی‌های زیادی دوستان متحمل شدند و در تابستان و زمستان کیلومترها را طی کردند تا این نمایندگی‌ها شکل بگیرند.


اگر یک‌وقت شرایط شربت OT داروی درمان به هم‌ریخت نگران نباشید ما گرگ باران‌دیده هستیم این‌جور چیزها به ما اثری ندارد، کرونا را با آن عظمت که کل دنیا مات و مبهوت مانده بودند، بچه‌های کنگره اصلاً عین خیالشان نبود و ما شرایط‌های خیلی خاصی را گذرانده‌ایم. انشا الله که درست بشود و درنهایت اینکه آخرش نشد هم شربت را خودمان درست می‌کنیم به همان سبک قدیم، هیچ مشکلی هم ندارد، خیلی از دوستان من به سبک قدیم سفر کردند خدا را شکر حالشان هم خیلی خوب است
دستور جلسه هفته آینده در مورد قدردانی است و من باید حواسم باشد که یک‌وقت سبد از جلوی من رد شد بی‌تفاوت نباشم، همچنین در گل‌ریزان‌ها و حامی مالی بودن کوتاهی نکنم و بدانم به کنگره چی داده‌ام و چی گرفته‌ام.
از خداوند می‌خواهم که همچنان مثل یک شاگرد در این مسیر بمانم و قدر این مسیر را بدانم.
من دو سال پیش یک عارضه ایی پیش آمد ۶ ماه نتوانستم سی دی بنویسم یعنی در ۲۴ ساعت می‌توانستم یک دقیقه از سی دی را بنویسم،خیلی دلم برای سی دی نوشتن تنگ‌شده بود، انشا الله که بتوانم قدردان آموزش‌های کنگره‌۶۰ باشم.
  فرقی نمی‌کند پدر، مادر، خانواده، دوستان خوب، شغل خوب، درآمد خوب، ماشین خوب و سقف خانه‌ایی که بالای سرم هست، قدردان همه این چیزها باشم و از همه مهم‌تر سلامتی.
قدردان همه همسفرها باشیم، بودن همسفرها در  جلسات کنگره۶۰ حس خوبی می‌دهد و روز مادر را به همه مادران تبریک می‌گویم.
از اینکه به مشارکت بنده گوش کردید سپاسگزارم


تایپیست: مسافر محمد لژیون ۱
عکاس: مسافر احمد لژیون ۵
ویرایش: مسافر بختیار لژیون ۱۲

ارسال: راهنما مسافر حسن

مرزبان کشیک: مسافر سعید

نمایندگی ایران

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .