English Version
This Site Is Available In English

عشق و محبت قوی‌تر از هر داروی است

عشق و محبت قوی‌تر از هر داروی است

«به نام قدرت مطلق الله»

اگر بخواهم از حس و حال قبل و بعد کنگره۶۰ بگویم، اول از خداوند یکتا بی‌نهایت سپاسگزارم که چنین فرشته زمینی را خلق کردند تا هزاران نفر مانند من از این تاریکی مطلق نجات پیدا کنند.

پیش از کنگره۶۰، زندگی برایم بسیار سخت و دشوار بود. شب‌ها با دلی گرفته و روزها بدون انگیزه به زندگی ادامه می‌دادم و راه برایم تاریک بود. هر روز اضطراب داشتم و ناامید بودم. انگار تمام درب‌ها بر روی من و مسافرم بسته بود. هیچ نوری در زندگی خود نمی‌دیدم. هر بار مسافرم می‌خواست تغییر کند، بدتر از دیروز می‌شد. آرزویش شده بود که یک روز بتواند بدون مواد مخدر زندگی کند. برایم تبدیل به حسرت شده بود. آری باید عادت کرد به چنين شرايطی و ادامه داد. دیگر محال است.

گاهی هم از طرف خداوند یکتا معجزه می‌خواستم؛ ولی چگونه؟ تا اینکه مسافرم یک روز گفت که راه را پیدا کرده است و می‌تواند نجات پیدا کند. گفت که می‌توانم به آرزویم برسم. از او پرسیدم آنجا که می‌گویی کجاست؟ پاسخ داد که نامش کنگره۶۰ است. آری همان جای مقدسی که هزاران نفر مانند من در تاریکی مطلق بودند.

اولین روزی که وارد کنگره۶۰ شدم، باور نداشتم. با خود می‌گفتم: مگر می‌شود؟ تا اینکه مشارکت‌های همسفران را شنیدم. همان موقع احساس کردم کسانی هستند که با من همدرد هستند و می‌توانند مرا درک کنند. آدم‌هایی که مثل من بودند؛ اما نگاهشان سرشار از امید بود. صداقت در کلامشان و آرامش در رفتارشان، چیزی بود که سال‌ها در پی آن بودم و پیدا نمی‌کردم. برای اولین بار بود که حس کردم کسی مرا درک می‌کند و نه سرزنش. آری این همان مکان مقدس کنگره۶۰ و همان فرشته زمینی جناب مهندس دژاکام بود که خداوند ندای درونم راشنید و نور برایم فرستاد تا از تاریکی مطلق به آرزوی چندین ساله‌ام برسم. راهی را نشانم داد تا هر روز یک دید مثبت با دنیای اطرافم داشته باشم.

اوایل، کنگره۶۰ فقط راهی برای رهایی مسافرم بود؛ ولی بعد فهمیدم من نیز به تغییر نیاز داشتم. باید از ضدارزش‌ها، باورهای غلط و سبک زندگی نادرست رها بشوم واین راه را کنگره۶۰ به من نشان داد. کنگره۶۰ برای من فقط یک مکان نیست؛ جایگاهیست که دوباره در آن متولد شدم. زمانی‌که به گذشته نگاه می‌کنم، شگفت زده می‌شوم. آن همه تاریکی و ناامیدی برایم پوچ و به نور تبدیل شدند. نوری که از دل انسان‌ها می‌تابد. در کنگره۶۰ یاد گرفته بودند که چگونه دوست بداریم؟ چگونه‌ ببخشیم؟ چگونه بسازیم؟ چگونه ادامه دهیم؟ می‌دانم که زندگی باارزش است و در سختی انسان رشد می‌کند. هیچ دیواری سخت‌تر از ناامیدی نیست
و باید به دیگران امید بدهیم و بگوییم که رهایی ممکن است. این نقطه، شروع زندگی جدید من بود. دیگر تنها نبودم و جمعی بود که من را پذیرفته بود. هر قدمی برمی‌داشتم، با حمایت راهنمایی بود و دیگر شکست و ناامیدی معنا نداشت. هر روز درس تازه‌ای بود برای من.

کنگره۶۰ به من یاد داد که انسان می‌تواند دوباره متولد شود. نشان داد رهایی فقط یک واژه نیست؛ بلکه یک مسیر جدید است. عشق و محبت عمیق‌تر از هر دارویی است. زندگی ارزش جنگیدن دارد و این بزرگ‌ترین هدیه‌ای است که کنگره۶۰ به من داد.

نویسنده:همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سارا(لژیون دوم)
ویرایش: همسفر پرنیا رهجوی راهنما همسفر شهره (لژیون اول)
تنظیم‌و‌ارسال:همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر شهره (لژیون اول)نگهبان سایت همسفران نمایندگی صالحی(۲)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .