جلسه دوازدهم از دوره بیستم، از کارگاههای آموزش عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی قیدار، با استادی دستیار دیدهبان مسافر بهمن، با نگهبانی مسافر ناصر و با دبیری مسافر حجت با دستور جلسه " بنیان کنگره ۶۰" در روز پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان بهمن هستم مسافر، سپاس از همه عزیزان و ایجنت محترم که امروز اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم.
اما در مورد دستور جلسه این هفته" بنیان کنگره ۶۰" قبل از هر چیز این هفته را خدمت مهندس دژاکام تبریک میگویم و من بر این باور هستم که این هفته را باید به مصرفکنندهها تبریک بگوئیم چرا که روش dst امروز در خدمت مصرفکنندهها قرار میگیرد و این تبریک را به کسانی میگویم که هیچ اطلاعی از روش درمان و کنگره شصت ندارند ولی در عصری زندگی میکنند که بنیان و صاحب روش در راس کنگره حضور دارند.
چرا ما از واژه بنیانگذار استفاده نمیکنیم؟ چون مهندس دژاکام بنیان و ریشه کنگره هستند و ما تمام آموزشهای لازم را از ایشان دریافت و منتقل میکنیم. در طول هفته از چگونگی تاسیس و سختیهایی که در مسیر مهندس بوده است، صحبت شد و من امروز میخواهم از چگونگی تاسیس نمایندگی قیدار صحبت کنم.
مهندس بنیان تمام شعبههای کنگره شصت هستند و ما خدمتگذاران شاخهها و برگهای این درخت تنومند هستیم، من به همراه مجید در شعبه هیدج شروع به سفر کردیم و در آن روزها من هیچ اطلاعاتی از روش dst و سیستم درمان کنگره نداشتم و در ادامه مسیر امیر، مسعود، مهدی و یداله وارد شعبه هیدج شدند و بعد از اتمام سفر در امتحان راهنمایی شرکت کردیم و راهنما شدیم و بعد از این اتفاق این ایده در ذهن ما نقش بست که در شهرستان خدابنده یک شعبه تاسیس کنیم و این فکر زمانی بود که مهندس اجازه تاسیس هیچ شعبهای را نمیدادند و میفرمودند که من به دنبال کیفیت هستم.
این تفکر سبب شد که ما مجوز یک کلینیک را بگیریم و برای همین موضوع شاید بیش از ده بار خدمت مهندس رسیدیم تا اینکه موافقت کردند که ما مجوز یک کلینیک را بگیریم تا کسانی که در شعبه هیدج سفر میکردند بتوانند داروی خود را از کلینیک قیدار تهیه کنند.

من در شعبه هیدج استاد جلسه بودم که مهندس دژاکام هم در آن روز وارد نمایندگی هیدج شدند و دیدند که اکثریت اعضای حاضر از بچههای قیدار هستند و گفتیم که چند نفر از قیدار در شعبه هستند، شاید هشتاد درصد اعضا دست خود را بلند کردند و این اتفاق باعث شد که مهندس اجازه تاسیس نمایندگی قیدار را به ما دادند.
ما یک مبلغی را برای خرید زمین تهیه کردیم و یک جلسهای با شورایها گذاشتیم و به اتفاق دوستان کنگره شصت را معرفی کردیم و آنها را برای همایش اعتیاد که در شهر هیدج برگزار میشد، دعوت کردیم و آنها هم آمدند و از نزدیک فعالیتهای کنگره را دیدند و کمک کردند تا ما این زمین را به نرخ دولتی خریداری کنیم و نزدیک به هفتاد میلیون تومان برای خرید این زمین ما پول پرداخت کردیم.
دوستان زیادی در این امر مشارکت کردند تا ما بتوانیم این سالن را بسازیم و ما برای اینکه این نمایندگی به این شکل کامل شود چند سال صدها کیلومتر مسیر را طی کردیم که این مسیرها و رفت و آمدها سختیها و مشکلات خاص به خود را داشت و گاها اتفاقات ناگواری هم برایمان افتاده بود ولی شیرینی وصال تمام این سختی و خستگیها را از بین میبرد.
مدت یکسال در پارک خانواده جلسه برگزار کردیم در تابستان و زمستان و کسانی که از جاده رد میشدند ما را مسخره میکردند و ما این روزها را تحمل کردیم چون به مهندس دژاکام و راه و مسیر ایشان ایمان داشتیم و در نهایت به هدفی که در پیش گرفته بودیم اعتقاد راسخ داشتیم و ما در این جلسات مبلغ چهل و یک میلیون تومان پول جمع کردیم.
بعضی از دوستان که پهلوان، دنور یا سردار هستند و کمکهای زیادی به ما کردند تا بتوانیم به هدف خود برسیم ولی خیلی از عزیزان هم بودند که با جان و دل برای کامل شدن این ساختمان کار کردند و امروز خیلی از این عزیزان دیگر در کنگره حضور ندارند.
من به عنوان یک پیشگسوت از نمایندگی قیدار در بخش دیدهبان تازه واردین خدمت میکنم و امیدوارم که بتوانیم به مهندس دژاکام در این مسیر درمان اعتیاد و بیماریهای لاعلاج یاری برسانیم، امروز مهندس در بخش درمان سرطان، اماس و دیگر بیماریهای خاص فعالیت میکنند و من فکر میکنم که درمان اعتیاد یکی از سادهترین بیماریها برای کنگره شصت است. یک تحقیق در زمینه بیماری سرع در دانشگاه برای من اتفاق افتاد که من مقاله مهندس را به استادم دادم این امر سبب شد که تمام مبادلات دانشگاه در هم بپیچد و گفتند که طبق این مقاله بیماری سرع درمان دارد و باید این گونه بگویم که همه ما جز کنگره شصت هستیم. در آخر جا دارد که در این روز از شهردار وقت آقای اصانلو و شوراهای شهر و از تمام پیشگسوتان عزیز که در آن روزها در کنار ما بودند و ما را در رسیدن به این نقطه یاری کردند تقدیر و تشکر کنم. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید، از همه شما متشکرم.

تایپ، درج و ارسال: مسافر ابوذر، راهنمای لژیون یکم
ویرایش: مسافر یاسر و مسافر مجید، رجوی لژیون دهم
عکس و ضبط صدا: مرزبان خبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
101