English Version
This Site Is Available In English

تک‌تک ما وظیفه‌داریم پیام کنگره را به کسانی که درگیر مصرف مواد مخدر هستند برسانیم

تک‌تک ما وظیفه‌داریم پیام کنگره را به کسانی که درگیر مصرف مواد مخدر هستند برسانیم

جلسه چهارم از دوره شانزدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی نائین، به استادی راهنما مسافر کاظم، نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر مهدی بادستور جلسه «بنیان کنگره 60 » سه‌شنبه 18آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم به من اجازه داد بار دیگر در این جایگاه خدمت کنم و در شهر نائین در خدمت شما دوستان عزیز و بزرگواران باشم از ایجنت محترم گروه مرزبانی و نگهبان جلسه و تمامی پیشکسوتان تشکر می‌کنم که این فرصت را در اختیار بنده قراردادند بتوانم خدمت کنم و آموزش بگیرم. جا دارد این هفته را به بنیان کنگرهٔ شصت آقای مهندس و خانوادهٔ محترمشان گروه دیده‌بانان و تمامی دوستان تبریک عرض کنم درگذشته اتاقی که آقای مهندس الآن رهایی می‌دهد همان مکان شال راهنمایی را می‌داد و پیمان هم در همان مکان بسته می‌شد آقای مهندس در آن زمان حرفی زد که در طی دورهٔ راهنمایی خود که حدود ده سال از آن می‌گذرد من آن را مورداجرا قرار داده‌ام باید یاد بگیریم به دیگران خدمت کنیم نه آقا و سرور دیگران باشیم خود من هر دفعه این جمله رو می‌خوانم و اجرا می‌کنم. امروز داشتم این جمله را با خود مرور می‌کردم و به این فکر کردم که من از کجا به کجا رسیدم و کنگره برای من چه‌کار بزرگی کرده است روزی که وارد کنگره شدم با چه حالی وارد شدم اکثر مواقع می‌رفتم سر کوچه سیگار تهیه می‌کردم و پس از مصرف آن فراموش می‌کردم که دارم میام یا برمی‌گردم بعد فکر می‌کردم کنگره تمام‌شده است یا گاهی اوقات با موتور می‌رفتم کنگره و پیاده‌بر می‌گشتم خانه، ساعت دوازده یادم می‌آمد که موتور من دم در کنگره قرار دارد دوباره با یک حال خراب برمی‌گشتم سراغ موتورم و نمی‌دانستم در چه وضعیتی قرارگرفته‌ام بدترین جایگاه‌ها را تجربه نموده‌ام وقتی‌که وارد شعبهٔ آکادمی شدم بعد از سه جلسه مشاوره تازه واردین وارد لژیون شدم به خاطر مصرف مواد راهنما همیشه به من گیر می‌داد تا اینکه من را برای تهیهٔ کتاب شصت درجه به نشریات فرستاد و من نرفتم و مرا از لژیون بیرون کرد و به مرزبانی فرستاد و توسط مرزبان یک لژیون دیگری را انتخاب نمودم و وارد آن لژیون شدم که راهنمای لژیون آقای سعید نمکی بود به‌درستی سفر خودم را ادامه دادم و بعد یک مدت از کنگره رفتم تا اینکه متوجه شدم آقای اشکذری در پارک پرستار یک شعبه راه‌اندازی کرده و من به آنجا رفتم.

انتهای پارک یک ساختمان چهار طبقه قرار داشت که ما کنار آن می‌نشستیم صاحب یکی از واحدها هر دفعه که دست می‌زدیم ظرف آبی را روی ما می‌ریخت که شما دست می‌زنید و مزاحم هستید قصد دارم بگویم که کنگره با همین سختی‌ها شروع شد با همین بالا و پایین کردن‌ها شروع شد درنهایت من شال راهنمایی را قبول شدم و وارد شعبهٔ میبد شدم توسط آقای زارع رفتیم پارک بوستان میبد حتی بسیاری از افراد از شعبهٔ نائین برای راه‌اندازی حضور داشتند بااین‌حال آن مکان هم سختی‌های بسیاری را پشت سر گذاشتیم خیلی مورد آزار و اذیت قرار گرفتیم در ادامه سرما و گرمای بسیاری را پشت سر گذاشتیم هیچ امکاناتی نداشتیم نه آب نه برق نه بخاری و مدام سختی‌های بسیاری رو تجربه می‌کردیم تا به این مرحله رسیدیم اوایل راه‌اندازی شعبهٔ نائین هم به همین صورت بود و مکان درستی نداشت از یک آلاچیق شروع شد و کم‌کم به این مکان رسیدیم و این‌گونه کنگره نائین هم‌شکل گرفت همهٔ ما در حال کاشت یک بذر هستیم و بذر کاشته شده باید در دل خاک قرار گیرد باید سختی‌ها را متحمل شود تا بتواند رشد کند بذر اگر در تاریکی نباشد و دچار سختی نشود نمی‌تواند رشد خوبی داشته باشد هرکدام از ما افراد روی صندلی دارای مسئولیت‌های بسیاری هستیم فرد رهاشده هم دارای مسئولیت هست و باید به‌تمامی افراد مصرف‌کننده به‌درستی کمک کنیم نه پزشک نه مددکار هیچ‌کدام نمی‌توانند به فرد در حال مصرف کمک کنند به‌جز ما افراد که در کنگره حضور داریم این وظیفه بر گردن تک‌تک ما قرار دارد و در روز محشر از ما سؤال پرسیده می‌شود تو می‌توانستی به شخص کمک کنی چرا کاری انجام ندادی تمامی ما افراد یک فرد مصرف‌کننده‌ای راداریم که باید پیام کنگره را به آن انتقال دهیم و کنگره را برای او توضیح بدهیم باید شخص را وارد بازی کنگره کنیم تا او هم بتواند بخندد و آرامش وارد زندگی‌اش شود از تاریکی به نور برسد.
نشان شصت روز رهایی مسافر مهدی و مسافر مجید لژیون چهارم:

تایپ مطلب: مسافر محسن لژیون اول
عکس ،ویرایش، تنظیم و ارسال:  راهنما مسافر محمدرضا
نمایندگی مسافران نایین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .