دل نوشته
مهندس دژاکام در صحبتهای این هفته از شرایط سخت و دشواری گفتند که در مسیر بنیانگذاری کنگره ۶۰ با آن مواجه بودند؛ از موانع و مشکلاتی که پیدرپی در راهشان قرار میگرفت و اجازه نمیداد پایههای کنگره بهسادگی استوار شود.این سختیها و مشکلات از نوعی بود که اگر برای من و شاید ۹۹ درصد انسانها پیش بیاید، معمولاً از مسیر بازمیمانیم و هدفی را که برای خودمان ترسیم کردهایم رها میکنیم و ادامه نمیدهیم.شاید هر کسی جای مهندس بود، بعد از اینکه رها شدند و موفق شدند روش DST را با موفقیت ابداع کنند، میرفتند دنبال پر کردن خلأها و کمبودهایی که در زمان مصرف برای خانواده و اطرافیان به وجود آورده بودند.چون ما وقتی چند روز حالمان یک مقدار بهتر میشود و از تاریکیها فقط یک سانت فاصله میگیریم، سریع به فکر جبران مافات میافتیم و اغلب هم موفق نمیشویم.اما مهندس آن حال خوب، آن رها شدن و آن تجربهی فرماندهی بر جسم و نفس خودشان را فقط برای خودشان نخواستند.۲۸ سال زحمت کشیدند؛ با تلاش و کوشش و با ارادهای که شاید بیاغراق تنها در یک درصد از انسانهای روی کره زمین بتوان مشابهش را یافت… تا امروز من، حمیدرضا، بتوانم ذرهای از این اقیانوس بیکران باشم؛ آموزش ببینم و یاد بگیرم قبل از هر چیز انسان خوبی باشم.در این مسیر، افراد زیادی در کنار مهندس بودند؛ از خانواده محترم ایشان گرفته تا دیدهبانان عزیز و راهنمایان بزرگوار که هرکدام رودخانهای شدند تا این اقیانوس بزرگ و بزرگتر شود.اما مهمتر از همه، خواست و ارادهی جناب مهندس بود که باعث شد همهی این اتفاقات خوب رقم بخورد.
نگارنده: مسافرحمید رضا لژیون هفتم
- تعداد بازدید از این مطلب :
39