جلسه ششم از دوره پنجاه و دوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی البرز کرج به استادی همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر سیمین با دستور جلسه «بنیان کنگره۶۰» روز دوشنبه ۱۷ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا این هفته را به مهندس حسین دژاکام و خانواده پرمهرشان تبریک عرض میکنم و قدردانم که چنین بستری را فراهم کردهاند. همچنین این هفته را به شما عزیزان نیز تبریک میگویم. این دستور جلسه یکی از ارکان مهم کنگره۶۰ است؛ زیرا بیان میکند که کنگره چگونه شکل گرفت، چگونه مسیر خود را طی کرد و چگونه به این جایگاه رسید. خدا را شکر که کنگره هرروز در مسیر پیشرفت و تعالی حرکت میکند.
جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰ در 26 آذرماه سال 1378 تأسیس شده است. پیش از تأسیس رسمی، کتاب «عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر» نوشتهشده بود و اهداف کنگره از همان ابتدا مشخص بود. مهندس حسین دژاکام با استادان خود در ارتباط بودند و همچنان هستند تا کنگره ۶۰ به بالاترین جایگاهها برسد.
«بنیان» یعنی ریشه؛ ریشهای که مواد غذایی و املاح را به درخت منتقل میکند. بنیان کنگره نیز مانند ریشه درخت است و مصداق بارز آن، مهندس حسین دژاکام هستند که آموزشها را همچون ریشهای زنده به ما منتقل میکنند. وی بنیان جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰ هستند و توانستند با همراهی خانواده و یاری اعضاء، کنگره را بنا کنند تا امروز ما روی این صندلیها بنشینیم و این آموزشهای ارزشمند را دریافت کنیم.
ایشان در صحبتهایشان میفرمایند که برای تأسیس کنگره فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشتهاند. گفتن این مسائل ساده است؛ اما وقتی عمیق میشویم، عظمت سختیها را درک میکنیم. وی توانستند از همه آنها عبور کنند و این همان بذری است که امروز در دل انسانها ریشه دوانده است. در پشت پرده کنگره۶۰، سیستم و نیروی بسیار عظیمی در حال فعالیت است.
جمعیت احیاء انسانی کنگره۶۰ کلنگر است و وقتی از بیرون به این مجموعه نگاه میکنیم، میبینیم بسیاری از بیماریها مثل افسردگی ریشهای درمان نمیشوند. مهندس حسین دژاکام با تعداد کمی از اعضاء آغاز کردند و از تاریکی عبور کردند و به نور رسیدند؛ زیرا خواسته در میان بود. ضربالمثل «قطرهقطره جمع گردد وانگهی دریا شود» دقیقاً مسیری را توصیف میکند که کنگره طی کرده است. لطف و محبت الهی شامل حال ما شده و این موهبتی ارزشمند است.
من بارها با خود فکر کردهام که اگر کنگره وجود نداشت، من اکنون در چه شرایطی بودم؟ خانوادهام چه وضعیتی داشتند؟ به یاد میآورم زمانی را که حتی در صحبت با پدرم، جرئت بیان مسائل را نداشتم. قضاوتها، شکها و تردیدها باعث ترس و نگرانی من میشد و گفتوگوها به بحث و ناراحتی میانجامید. این موضوع برای من حسرت بزرگی بود؛ اما حالا میتوانم با خانوادهام صحبت کنم، مسائل را مطرح کنم و بهخوبی بیان کنم. حسرت گذشته از بین رفته است؛ و این آرامش، هدیه کنگره است که در خانواده من جاریشده است. خدا را شاکرم که در این سن وارد کنگره شدهام؛ زیرا تأثیر بزرگی بر زندگی من داشته است.
امیدوارم خانوادههایی که بیرون از کنگره هستند و مصرفکننده دارند، روزی به کنگره بیایند و معنای واقعی آرامش را تجربه کنند. چند شب پیش خوابی دیدم: در جمع اعضاء کنگره بودم و مهندس حسین دژاکام نیز حضور داشتند. ما در حال حرکت بودیم و گروهی پشت سر ما ایستاده بودند و نمیتوانستند همراه شوند. من این خواب را چنین تعبیر میکنم که ما جزو انتخابشدگان هستیم و باید شکرگزار این لطف الهی باشیم. در پایان میگویم: ما انسانهای بسیار خوشبختی هستیم که مسیر کنگره برای ما هموارشده تا بتوانیم از این آموزشها بهرهمند شویم.
.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر فاطمه و مسافر علی
تایپیست: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون نوزدهم)
عکاس: همسفر عسل رهجوی رهنما همسفر کبری (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر مونا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی البرز کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
154