جلسه سیزدهم از دوره هفدهم کارگاه آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی زاگرس با استادی راهنما همسفر سمیه، نگهبانی همسفر نرگس و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «هفته بنیان و بنیانگزار کنگره۶۰» در روز دوشنبه ۱۷ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ١۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که یک بار دیگر فرصت داد تا در کنگره۶۰ حضور پیدا کنم و در کنار شما همسفران پر از عشق و محبت باشم و آموزش بگیرم. در مورد «هفته بنیان» در ابتدا من هم هفته بنیان خدمت جناب آقای مهندس، خانم آنی بزرگ، استاد امین، خانم شانی و خانم آنی کماندار و استادان آقای مهندس و دیدهبانان محترم به تمامی اعضای کنگره۶۰ سراسر کشور تبریک میگویم. به اعضای نمایندگی زاگرس تبریک میگویم.
آقای مهندس میفرمایند: «روز رهایی آقای مهندس روز رهایی تکتک ما است چرا که افرادی که وارد کنگره۶۰ میشوند با روش DST و داروی OT به رهایی میرسند این روز، روز احیا شدنشان است و دوباره به زندگی تازه برمیگردند. خیلی خوشحال هستم که در بیست و هشتمین سالروز رهایی آقای مهندس در کنگره حضور دارم و یکی از اعضای کوچک کنگره۶۰ هستم.
بنیان یعنی چه؟ بنیان یعنی پایدار بودن و ماند. کنگره۶۰ مثل یک درخت تنومند است که خیلی استوار به فعالیت خودش ادامه میدهد. در ۲۸ سال پیش آقای مهندس خیلی با فراز و نشیبهای خیلی زیادی دست و پنجه نرم کردند، خیلی مشکلات و سختیهایی سر راه آقای مهندس بود؛ ولی با تفکر صحیح در کنگره۶۰ توانستد به فعالیت خودشان ادامه دهند. هفته بنیان برای من به این معنی احترام و شکرگزاری و قدردانی است. در این هفته ما میخواهیم از کسی یاد کنیم که باعث شد زندگی خیلی از ما معنی پیدا کند.
اگر امروز من در آرامش و حالم خوب هستم و میتوانم با دیگران به درستی برخورد کنم، یاد گرفتم که چگونه تفکر کنم و مسافر من به جای اینکه ابزار مواد دستش باشد قلم در دستش گرفته است و با جان و دل سیدی مینویسد، همه اینها به خاطر آن لطف، محبت و تفکر درست آقای مهندس بوده است. آقای مهندس با آن پشت کار با عشق و ایمانشان آمدند و راهی را برای افراد باز کردن تا افرادی که تا قبل از این فکر میکردند اعتیاد هیچ درمانی ندارد بیایند در کنگره و به درمان برسند و بتوانند یک روز بدون مواد زندگی خودشان را سپری کنند.
آقای مهندس ۱۷ سال مصرف کننده مواد مخدر بود تا اینکه چند بار اقدام به ترک کرده بودند؛ اما موفق نشدند. در ادامه ۱۵ آذر ماه ۱۳۷۶ مهندس به روش ابداعی خودشان روش DST به درمان رسیدند و در ادامه همیشه یک سوال ذهن من را درگیر کرده بود اگر یک روز آقای مهندس که درمان شدند و دنبال زندگی خودشان میرفتند، واقعاً زندگی من سمیه، مسافرم و خانوادهام قطعاً معلوم نبود که چی میشد.
اینکه خدا را شکر در۳۰ شهریور ماه ۱۳۷۸ و روز سهشنبه ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر با حضور ۸ نفر برای اولین بار جلسه کنگره۶۰ برپا شد. در یک مکانی بود، یک اتاق ۱۲ متری و یک شمع روشن کردند از تجربیات خودشان صحبت میکردند. خدا را شکر بعد از ۲۸ سال کنگره۶۰ الان به این جایگاه عظیم رسیده است. استادان آقای مهندس با ایشان گفتند که در ادامه افرادی به کمک شما میآیند، الان خدا را شکر«بیش از ۲۰۰ هزار نفر کنگره۶۰ عضو دارد ۱۵۲ تا نمایندگی در حال خدمت کردن هستند ۱۲۰ هزار نفر با روش DST و داروی OT به درمان رسیدهاند و بیش از ۱۸ هزار نفر در حال درمان با داروی OT هستند، بیش از ۲۰۰۰ راهنما بیش از ۱۰۰۰ تا مرزبان بیش از ۳۰ هزار تا ایجنت دارد و ۶۰ هزار تا نگهبان جلسات دارد که با همدیگر دارند فعالیتشان را ادامه میدهند».
هدف آقای مهندس این بود که افرادی که از تعادل خارج شدند به کنگره بیایند و تغییر کنند و به درمان قطعی برسند راه و رسم زندگی کردن را یاد بگیرند. همینطور که در کتاب۶۰ درجه زیر صفر آمده است افراد که سواد کمی هم دارند میتوانند بیایند و از آموزشها استفاده کنند. درهفته بنیان آقای مهندس عنوان کردند که پیشکسوتان در مورد بنیان کنگره۶۰ صحبت کنند؛ چون تازه واردی که وارد کنگره میشود در آرامش میآید و آموزش میگیرد و اصلاً خبر ندارد که اوایل کنگره چه سختیها و مشکلاتی بوده است. اگر به غیر از آقای مهندس کس دیگری بود آیا واقعاً این راه را ادامه میداد؟ یا وسط راه جا میزد؛ ولی پشتکار ایمان و شجاعت آقای مهندس بود که امروز ما در این جایگاه نشستهایم و با حس و حال خوب آموزشها را دریافت میکنیم.
خدا را شکر که مسافرانمان به رهایی و درمان رسیدند و یا در حال درمان هستند. انشاالله تمامی ما قدر این جایگاه را بدانیم. آقای مهندس فرمودند: «در هفته بنیان در مورد شعبههایی که تاسیس شده صحبت شود و من در مورد شعبه خودمان صحبت میکنم، شعبه زاگرس از ابتدا به این شکل نبود که آنقدر راحت به کنگره بیاییم و آموزش بگیریم تازه با همین راحتی مسیر گاهی اوقات بهانه میآوریم و به جلسات نمیآییم؛ ولی کسانی در شهرمان بودند که با تحمل سختیها و دوری راه به شهرکرد رفتند و درمان شدند و آموزش گرفتند و با تمام عشق و محبتی که داشتند آن آموزشها را در اختیار ما گذاشتند.
شعبه زاگرس در ابتدا فقط یک لژیون بود که در پارک جنگلی برقرار میشد و این لژیون توسط افرادی برگزار میشد که در شهرکرد یا اصفهان به درمان رسیده بودند، بعدها از آقای مهندس اجازه گرفتند که در شهر خودمان شعبهای را برگزار کنند که ابتدا به صورت لژیون بود بعد از آن با شرایط سختی که وجود داشت جلسات را برگزار میکردند. خدا را شکر با عشق و محبتی که به همنوعان خود داشتند و با حرکتشان توانستند در سال ۹۶ بخش مسافران را راهاندازی کنند و لژیون را به کارگاه آموزشی تبدیل کنند و تنها همسفری که در شعبه شهرکرد از شهر ما به رهایی رسیده بود و آموزشها را دریافت کرده بود و توانسته بود در شعبه زاگرس اجازه راهاندازی بخش همسفران را از آقای مهندس بگیرند.
راهنما همسفر زهرا در سال ۹۷ توانستند بخش همسفران شعبه زاگرس را راه اندازی کنند. راهنما همسفرزهرا برای شعبه زاگرس زحمت فراوانی کشیدند و من از همین جا دست ایشان را میبوسم و همه آرامشی را که دارم به خاطر تلاشهای راهنما همسفر زهرا بوده است که برای بخش همسفران انجام دادند. اگر در گذشته ایشان با شرایط سختی که داشتند حرکتی نمیکردند، شاید من و خانوادهام معلوم نبود کجا بودیم آن زمان همسفر زهرا هفته دو جلسه با فرزند کوچک از شهرکرد میآمدند و تمام خدمتها از جمله مرزبان، ایجنت، راهنمای تازه واردین و راهنما را خودشان انجام میدادند و تمام مسئولیتها به گردن ایشان بود و هیچ وقت ندیدم که گله یا شکایتی داشته باشند و همیشه با روی خوش و با عشق و محبت آموزشها را در اختیار ما قرار میدادند تا بتوانیم خود را از تاریکیها به روشناییها برسانیم.
از اولینهای شعبه زاگرس مسافر مهدی ابراهیمی، مسافر مهدی حبیبی، مسافر احمد پورمحمدی و … تشکر کنم که اگر حرکت این عزیزان نبود الان ما شعبهای به نام شعبه زاگرس نداشتیم، پس باید قدر این جایگاه را بدانیم و شکرگزار آن باشیم.

مرزبانان کشیک: همسفر پری و مسافر ذبیحالله
عکس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
تایپ: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول) همسفر زهرا رهجوی راهنما سمیه (لژیون ششم)
ویراستاری و ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر مریم (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی زاگرس
- تعداد بازدید از این مطلب :
89