جنابمهندس میگویند: انسان در هر مسیری که باشد باید تغییر کند و بدون تغییر نمیشود. اول باید بدانید و علم و دانش کسب کنید بعد حرکت کنید، تغییر باید هم در ظاهر و هم در باطن باشد و هر زمان که انسان تغییر کند خودش متوجه میشود و حسش به او میگوید و هرزمان که تغییرات انجام گرفت تبدیل انجام میشود.
جنابمهندس در ادامه از انوار میگویند که خود نشانه دیگری برای جذب مطالب است. انوار نشانه پاکیهاست و ما تمثیلی در تمامی ادیان داریم که نور نشانه روشنایی، مثبت، پاکی و عشق است و تاریکی و ظلمت نشانه بدبختی، ویرانی و جهنم است. مثلا؛ در سوره والفجر که خود فجر بهمعنی انفجار است میگوید: شب ظلمانی است و صبح که خورشید میدمد نور میآید و تاریکی را میدرد و این نشانه فجر است. آنچه که ما آموزش میبینیم و آنچه که هستی را بهوجود میآورد بر مبنای شفع و وتر است. تمام سیستم حیات و خلقت بر مبنای شفع و وتر است مانند؛ تولیدمثل در انسانها، جانوران، گیاهان، آموزش زبان خارجه، راه رفتن و...
اگر اعتیاد یکنوع ظلمت است حتما باید شفع و وتر بهوجود بیاید که انسان رها شود حتما باید کسی (دکتر، استاد، راهنما) باشد تا هدایتش کند و این ظلمت و تاریکی و شب را پشت سر بگذارد؛ پس برای اینکه ما از تاریکی خارج شویم حتما نیاز به شفیع داریم کسی که شفاعت مارا بکند و این شفیع میتواند راهنما، پدر و مادر و یا هرکسی باشد و ما باید به حرف شفیع خود گوش کنیم. اگر ما تغییر کنیم و در صراطمستقیم حرکت کنیم انوار بهطرف ما حرکت میکنند. انوار باید در وجود ما تجربه و تجزیه شود باید انسان مسیرش را اصلاح کند، خساراتی که وارد کرده جبران کند اول از همه از خودش و بعد خانواده و اجتماع و باید در طول حیاتزمینی خود را به بالاترین درجه حیات برسانیم اول باید خودمان را قبول کنیم، باور کنیم و یاد بگیریم تا بتوانیم راهنما بشویم و راهنمایی کنیم.
قدرت دانایی در دانستن تنها نیست، عمل میتواند دانستهها را زیبنده سازد تا بهدل آنان که خواستار و نیازمند هستند بنشیند، اگر به دانستهها عمل نکنید به دردتان نمیخورد مثلا؛ ما میدانیم که دروغگویی و غیبتکردن کار بدی است اما انجام میدهیم و برای این باور ارزشی قائل نیستیم؛ پس وقتی میدانیم عملی بد است انجام ندهیم باید دانستهها را بهعمل درآوریم، چون آبروی علم به عمل آن است.
اطلاعات دریافتشده و بسیارقوی میتواند در انسان، کلام بسیار بانفوذی بهوجود آورد و به دیگران راه یابد. اصولا از دو منبع به انسان اطلاعات میرسد؛ یکی همان حالت وحی است؛ یعنی باحس و الهام و ... و دیگری مکتوبات است همان کتاب و درس و سیدی و... در هردو حالت تغییری نیست؛ یعنی راه یکی است آن میبیند و به آنچه لازم باشد با توانایی شما به اطلاع شما میرساند تا در این حلقهحیات آنچه کاملا باید بشود انجام دهید. در ادامه حلقههای حیات یک قانون کلی حاکم است و آن حکمالهی است و باید مرحلهبهمرحله اجرا شود.
ما امیدواریم آنچه که یاد گرفتیم را در زندگی بهکار ببریم و کتاب آسمانی هم همین را میگوید و میخواهد راه و رسم زندگی را بهما بیاموزد و ما را به آرامش و آسایش برساند. به انوار که بهطرف شما میآیند دقت کنید انوار موردنظر را دریابید همیشه از اینکه دچار حالات دیگری میشوید نیروهای منفی را از یاد نبرید، چون همیشه فعال هستند و دفع آنها وظیفه اول شماست مثلا؛ اگر از یک نفر بدتان میآید وقتی فکرکنید که آن شخص خوبیهای دیگری هم دارد اگربه شما یک بدی کرده است اما خوبیهای زیادی به شما کرده و حتما بدی آن شخص تحت شرایطی بوده، نظر شما به سرعت عوض میشود.
آدمهای عاقل را فقط کارهای عقلانی راضی میکند نه حسابگرانه. کارهای معنوی و عقلانی بار مادی باخودش میآورد. اگر در جایی میخواهید بایستید و بنایی برپا کنید عقل حکم میکند که ستونهای آن را در اعماق زمین محکم کنید که آن را نه آب ببرد و نه خراب شود و اگر شما بنایی محکمی درست کنید که برمبنای صراطمستقیم نبود و بر مبنای ظلم باشد خداوند میتواند دستور تخریبش را با بلاهای آسمانی مثل سیل و زلزله صادر کند. در آخر توصیه میکنم کتاب آسمانی را با تدبیر مطالعه کنید نه با تعصب زیرا مسیر زندگی آدم را با تمثیلهایی که دارد تغییر میدهد و بهعنوان کتابعلمی به آن نگاه کنید.
خلاصه سیدی شب
تایپ و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فائزه (لژیون اول) نگهبان سایت
نمایندگی همسفران ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
53