دیدهبان محترم جناب آقای احمد حکیمی با آنتیایکس شیره و تریاک وارد کنگره شدند، ده ماه با روش DST و با راهنمایی آقای مهندس حسین دژاکام سفر کردند و هماکنون ۲۴ سال است که آزاد و رها هستند. ورزش ایشان در کنگره، تیراندازی با کمان میباشد. در ادامه مصاحبهای با ایشان انجام دادیم که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
جناب آقای حکیمی، سلام. از اینکه به من فرصت مصاحبه دادید، سپاسگزارم. لطفاً کمی از وضعیتتان در زمان ورود به کنگره بفرمایید.
دو سه ماه قبل از ورود به کنگره، URD کرده بودم، اما بلافاصله دوباره شروع به مصرف کردم و وضعیت بسیار نامناسبی داشتم. در همین ایام، آقای مهندس دژاکام را در تلویزیون دیدم و آنقدر دنبال ایشان گشتم تا ایشان را پیدا کردم و وارد کنگره شدم.
اولین جرقه خدمت کردن بعد از ورودتان به کنگره کجا شکل گرفت؟
تا چهار پنج ماه بعد از ورود، به واسطه منیت و تکبر زیاد و جهانبینی نامناسبی که داشتم، خدمت نمیکردم. در محل کارم، به دلیل جایگاه شغلی، محیط کارم را دیگران تمیز میکردند؛ لذا در کنگره هم خود را در جایگاه تمیز کردن محیط یا خدمت به دیگران نمیدیدم. این موضوع با خلقوخوی من سازگار نبود، تا اینکه یک روز بدون هیچ پیشزمینهای، طی را برداشتم و تمام کف شعبه را تمیز کردم. چنان حال خوبی به من دست داد که از آن روز تا امروز، هر کاری از دستم برآمده انجام دادهام. این حال خوب و تغییرات ایجادشده در من، بسیار تأثیرگذار بوده است.
در تمام جایگاههای خدمتی کنگره انجام وظیفه نمودهاید. کدام یک تأثیرگذارتر بوده است؟
هر خدمتی درس خودش را دارد؛ همانطور که هر غذایی مزه خاص خودش را. همانطور که حس آدمها متفاوت است، خدمت هم همینطور است. مرزبانی درس خودش را دارد، راهنمایی درس دیگری. سایت، وبلاگ، واحد اوتی و هر خدمتی، درسی برای ما دارد. وقتی مجموعهای از این درسها را فرا میگیریم، در شکلگیری جهانبینی ما بسیار کمک میکند.

در هفته بنیان هستیم. لطفاً حس خودتان را نسبت به آقای مهندس بیان بفرمایید.
من هیچگاه نتوانستم حس خودم را نسبت به ایشان به طور کامل بیان کنم. این حس بسیار خوشایند، در درونم قرار دارد و نمیتوانم کلمات مناسبی برای توصیفش پیدا کنم. فقط میتوانم بگویم که ایشان به راستی یک معلم راستین به تمام معنا و الگویی بسیار مناسب در تمام زمینهها هستند.
رد پای جنابعالی در ورزش کنگره برجسته است. لطفاً کمی از سابقه ورزشی خود بفرمایید.
قبل از ورود به کنگره، ورزش حرفهای انجام میدادم و بخشی از دلیل مصرفکنندهشدنم هم مربوط به آسیبدیدگی در همان ورزش حرفهای بود. وقتی وارد فضای مصرف شدم، ورزش را رها کردم. بعد از ورود به کنگره، فوتبال و ورزشهای متداول آن زمان را انجام میدادم تا اینکه ورزش تیراندازی راهاندازی شد. از همان روز اول در این رشته مشغول هستم و حدود ۱۲ سال است مربیگری آن را انجام میدهم. البته به جز این، بدمینتون و تنیس روی میز هم بازی میکنم و سابقهای در این ورزشها دارم.
لطفاً بفرمایید چرا قهرمان و قهرمانی در کنگره ۶۰ پررنگ نیست؟
به این دلیل که قهرمانی و قهرمان شدن، مسیر ورزش را تغییر میدهد و آن چیزی را که مد نظر کنگره است و ما از ورزش انتظار داریم را برآورده نمیکند. ما ورزش میکنیم برای سلامتی، تندرستی و افزایش طول عمر. میخواهیم کارمان به بیمارستان، دوا و درمان، رادیولوژی و دست گرفتن ظرف آزمایش نکشد. این امر فقط با زندگی سالم محقق میشود و آن هم از طریق ورزش اتفاق میافتد.

چرا بعضی از قهرمانان حرفهای ورزش سراغ مصرف مواد مخدر میروند؟
چون مواد مخدر، مخدرهای طبیعی بدن را فعال میکند. وقتی فردی به ورزش مأنوس است و حال خوب دریافت میکند، نمیداند که این انرژی و حال خوب به واسطه سیستم درونزیستی خودش است. وقتی ورزش را قطع میکند، فعالیت این سیستم کم میشود. در واقع، فردی که ورزش را قطع کرده، یک آدم طبیعی است، اما دنبال به دست آوردن آن حال خوب قبلی با هر وسیلهای میگردد. مواد مخدر این حال خوب را بلافاصله به او میدهد و به همین دلیل سراغ مصرف میروند.
.jpg)
لطفاً یک جمله تأثیرگذار به کسانی که در درمان سیگار خود مستاصل ماندهاند بفرمایید.
بالاتر از آموزشهای کنگره برای این موضوع چیزی وجود ندارد. به نظر من، دلیل اصلی ناکامی کسی که مرتب در این راه ناموفق است، این است که «نمیخواهد». هر بار که قدمی برمیدارد، به دلیل نداشتن خواسته، هرچه ساخته را خراب میکند و دوباره شروع میکند. این تکرار او را ناامید میکند و میگوید: «من نمیتوانم». در حالی که ما میگوییم: «تو نمیخواهی».
زمانی که میخواهیم آنچه ساختهایم را خراب کنیم، روح به ما میگوید این کار را نکن، اما ما به حرف او گوش نمیدهیم و به نیروهای اهریمنی گوش میکنیم که میگویند: «این دفعه مصرف کن، دو ماه دیگر دوباره میتوانی شروع کنی» و این وعدهها تکرار میشود.
خدمت و بخشش در کنگره حد و مرزی ندارد. این انگیزه از کجا نشأت میگیرد؟
بله، قطعاً اینطور است. من معتقدم اگر تمام طلاهای جهان را در یک کفه ترازو و «رهایی» را در کفه دیگر قرار دهند، اصلاً قادر به تکان دادن کفه رهایی نیستم. این اعتقاد قلبی من است.
به نظر من، اعتیاد یک مسئله خاص است. اگرچه در ظاهر یک تنبیه و سقوط برای فرد به نظر میرسد، اما از نگاهی دیگر، کسی که درگیر اعتیاد شده و زیر چتر تمام ضدارزشها قرار گرفته است، در واقع فرصت یک آموزش و ترفیع را به دست آورده است. ممکن است دهها یا صدها دوره طول بکشد و او در این رفتوآمدها باشد، تا بالاخره در نقطهای به او اعلام شود که آموزش را گرفته و اجازه دارد این فضا را ترک کند و تجربههایش را منتقل نماید. این فرمان برای هر کسی که وارد کنگره ۶۰ شود، صادر میشود و انتقال این تجربه در جایگاه راهنمایی صورت میگیرد.
.jpg)
نیاز به نقش «بال پرواز» (همسفر) در کجای تاریخ کنگره احساس شد؟
این اتفاق به تدریج در کنگره شکل گرفت. در شعبه انقلاب قدیم که بعداً نمایندگی شادآباد شد، خانوادهها اجازه حضور در جلسات را نداشتند و در حیاط شعبه منتظر میماندند. آنها با هم صحبت میکردند و تجربههای خود را به یکدیگر منتقل میکردند و در سرما و گرما حاضر میشدند. تا اینکه آقای مهندس از جمعیت مبارزه با مواد مخدر درخواست کردند اتاقی در طبقه همکف در اختیار این خانوادهها قرار گیرد. به مرور، به کسانی که توانایی انتقال مطالب و آموزشهای کنگره را داشتند، مسئولیت داده شد. قسمت خانواده به این صورت شکل گرفت و خانم آنی مسئولیت آن را بر عهده گرفتند و سپس دستیارانی انتخاب کردند. به این ترتیب، قسمت خانواده در کنگره از شعبه انقلاب (شادآباد کنونی) شروع به فعالیت کرد. واقعاً خانواده «بال پرواز» است و ما هنوز از نظر فرهنگی، شأن خانواده را در حد لیاقتش درک نکردهایم. من اعتقاد دارم تمام موفقیت یک مرد و خانواده، به زن آن خانواده بستگی دارد. برنامهریز اصلی خانواده و مربی فرزندان، ابتدا خانمهای خانواده هستند که مانند مرکز ثقل یک پرگار عمل کرده و دایره زندگی را شکل میدهد.
سخن پایانی:
امیدوارم همه اعضای کنگره ۶۰ قدر داشتههای خود را بدانند. انسان اگر قدر داشتههایش را بداند، هیچگاه ناامید نمیشود. این داشتهها میتواند فیزیولوژی سالم، فرزند سالم، همسر سالم و تکتک نفسهایی باشد که میکشد.
جناب حکیمی، از اینکه وقت خود را در اختیار من قرار دادید، از شما سپاسگزار
تایپ، ویراستاری و ارسال: خدمتگزاران سایت شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
179