English Version
This Site Is Available In English

بنیان به معنی ریشه یا پایه و اساس می‌باشد

بنیان به معنی ریشه یا پایه و اساس می‌باشد

چهارمین جلسه از دوره بیست و هفتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰، نمایندگی گنجعلی‌خان کرمان، با استادی راهنما مسافر حسین، نگهبانی مسافر علیجان و دبیری مسافر محمد جواد با دستور جلسه"بنیان کنگره۶۰" يکشنبه ۱۶ آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

 

 

 سخنان استاد؛

سلام، دوستم حسین هستم، یک مسافر.

شکرگزار خداوند هستم که یک بار دیگر توفیق داده تا در جمع شما دوستان در کنگره ۶۰ باشم. از آقای مهندس تشکر می‌کنم که این بستر را فراهم کردند تا من حسین به حال خوب و درمان برسم. همچنین از همه خدمتگزاران کنگره ۶۰ تشکر می‌کنم. از آقای سینا، راهنمای عزیزم که حال خوب امروزم را مدیون ایشان هستم تشکر می‌کنم. از آقا مرتضی و تمام اعضای لژیون اول که اجازه دادند بنده در این جایگاه بنشینم.

دستور جلسه این هفته، هفته بنیان است. هفته بنیان را به آقای مهندس و همچنین ۲۸مین سالگرد رهایی آقای مهندس را به ایشان، خانواده محترمشان و شما عزیزان تبریک می‌گویم.

بنیان به معنی ریشه یا پایه و اساس می‌باشد. آقای مهندس کنگره را به یک درخت تنومند تشبیه کرده‌اند که خودشان را در پایین‌ترین نقطه، یعنی ریشه درخت می‌دانند، جایی که همه ما از آن ریشه آموزش می‌گیریم و تغذیه می‌کنیم. دیدبانان تنه درخت و شاخه‌های درخت، راهنمایان و مرزبانان هستند. شکوفه‌های درخت، دوستان سفر اولی و میوه‌های درخت، دوستان سفر دومی می‌باشند.

آقای مهندس در سال ۷۶ از دام اعتیاد رها می‌شوند به روش دی‌اس‌تی و این روش را کشف می‌کنند. در اوایل که می‌خواستند این روش را تأسیس کنند، یکی از برادرانشان مخالفت کرده و می‌گفتند که می‌خواهید آبروی ما را ببرید. آقای مهندس در پاسخ گفتند: "جان انسان‌ها و سلامتی انسان‌های مصرف‌کننده از آبرویم مقدم‌تر است". آقای مهندس سختی‌های زیادی کشیدند تا کنگره تأسیس شد و امروز ما ۱۸۰ شعبه در کل ایران داریم.

اولین جلسه کنگره ۶۰ در سال ۷۸ (۱۳۷۸/۰۶/۳۰) در ساختمانی در کوچه مهدی‌زاده، خیابان کارگر جنوبی تهران با ۸ نفر برگزار شد. زحمات زیادی کشیده شد تا امروز ما در کنگره روی این صندلی‌ها بنشینیم و آموزش بگیریم. به گفته آقای علیرضا دژاکام، اولین جلسه کنگره ۶۰ در کرمان در تاریخ ۱۳۹۴/۰۳/۲۹ در خیابان بهمن‌یار برگزار شد. استانداری از آقای سلامی و آقای خدامی درخواست کرد که به کرمان بیایند و جلسه‌ای برگزار کنند. گفتند که کنگره را به کرمان بیاورید و یک ساختمان در خیابان بهمن‌یار دادند. به آقای علیرضا زنگ زدند که شما کی می‌توانید به کرمان بروید. ایشان گفتند که آخر هفته به شما خبر می‌دهیم. با ارتباطی که با تهران داشتیم، راهنماها و رهجویان کرمانی خودشان را به من معرفی کردند. اولین رهجویی که آمدند آقای طوسی بودند. وقتی با لباس سفید آمدند، انگار خدا را به من داده‌اند. خیلی خوشحال شدم. سپس آقای نقدی آمدند و دویست هزار تومان تنها داشتیم که به ایشان به عنوان تنخاگردان دادیم. نفر بعد آقای مجید زنگی‌آبادی بودند که نشریات را به ایشان دادیم. نفر چهارم آقای محسن زارکویی بودند که از طریق تالار گفتگو معرفی شده بودند.

در خیابان بهمن‌یار، ساختمان مال شخصی بود که استانداری قول داده بود برایش کاری انجام دهد، اما این کار انجام نشده بود و او خواست که ساختمانش را پس بگیرد. جایی در آزادگان پیدا کردیم که آنجا هم به دلیل ارتباط با مواد مخدر می‌خواستند از ما بگیرند. سپس در الله‌آباد جایی پیدا کردیم و گفتند که چهل میلیون پول پیش و ماهی صدهزار تومان کرایه باید بدهید. رفتیم پیش آقای مهندس و گفتیم که چهل میلیون نیاز داریم. ایشان پرسیدند چند پول دارید. گفتم ۲۸ میلیون. آقای مهندس گفتند: "بروید پی کارتان، هر وقت ۶۰ میلیون داشتید، بیایید، من ۴۰ میلیون به شما می‌دهم."

رفتیم در سیدی جایی گرفتیم که ارزان‌تر باشد و بعد‌ها گلریزان شد. با پولی که بچه‌ها دادند، آمدیم و این سالن را در اینجا گرفتیم. آقای مهندس در سی‌دی نقاش می‌گویند: "ما یک حرکت داریم که عقلانی است و یک حرکت داریم که حسابگرانه است. اگر آن روز آقای مهندس ۴۰ میلیون را به ما می‌دادند، ما امروز شعبه‌ای در حاجی‌آباد و شرف‌آباد نداشتیم."

اگر آن پول را گرفته بودیم، همیشه دست‌مان دراز بود که از شهرهای دیگر کمک بگیریم. امروز اگر جایگاهی داریم، این جایگاه حاصل حرکت خودمان است، حرکتی عقلانی که آقای مهندس به ما یاد می‌دهند.

دستور جلسه بنیان کنگره می‌خواهد به من یاد بدهد و یادآوری کند که حسین، روزی که با حال خراب وارد کنگره شدم، خدمتگزاران و پیشکسوتانی بودند که این حال خوب را به من دادند. پس باید قدر این صندلی را بدانم و قدردان باشم.

دوستان سفر اولی، برای اینکه قدردانی کنید، باید یک سفر خوب داشته باشید و از سفرتان لذت ببرید. با عشق سفر کنید. اگر سی‌دی می‌نویسید، با عشق بنویسید و دارویتان را با عشق بخورید.

آقای صامت روزی که به کرمان آمدند و من می‌خواستم ایشان را به فرودگاه ببرم، آقای علیرضا ارجمند گفتند: "هر وقت خواستید بروید، من هم می‌آیم. چند سوال از آقای صامت دارم." ایشان گفتند که در سفر اول، سفر خوبی داشتم، ولی در سفر جونز به مشکل خوردم و هر کار می‌کنم، وزنم کم نمی‌شود.آقای صامت گفتند: "زمانی که در سفر اول بودید، با عشق سفر می‌کردید و از آن لذت می‌بردید. ولی در سفر جونز، دارید سفر می‌کنید که به زور فقط وزنت کم بشود و از سفرت لذت نمی‌برید. با عشق سفر نمی‌کنید."

اگر می‌خواهیم حالمان در کنگره خوب شود، باید با عشق سفر کنیم و از سفر لذت ببریم. قدر خدمتگزاران و این صندلی را بدانیم. اگر از وقت، زندگی و خانواده‌مان می‌گذریم و از کارمان می‌گذریم، حداقل یک نتیجه بگیریم و به درمان برسیم.

آقای مهندس می‌فرمایند: "ما در کنگره معتاد ترک نمی‌دهیم. ما آمده‌ایم استاد و خدمتگزار پرورش دهیم." ان‌شاءالله که همه ما خدمتگزار شویم و بتوانیم به یک انسان دردمند کمک کنیم.

ممنون از اینکه به صحبت‌های بنده گوش دادید.

تایپ:مسافر محمد لژیون اول 

عکس:مسافر علی لژیون هشتم 

بارگذاری:مرزبان خبری مسافر مجید 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .