هفتمین جلسه از دوره چهارم لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی صادق قم به استادی راهنما همسفر کبری، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر سمانه با دستور جلسه «بنیان کنگره۶۰» روز یکشنبه ۱۶ آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۴۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
هفته بنیان را تبریک عرض میکنم خدمت آقای مهندس، خانواده محترمشان و تمام اعضای کنگره۶۰. روز مادر و روز زن را در پیش داریم، امیدوارم که مادر و زنهای شایستهای باشیم. همه ما بنیان کنگره۶۰ آقای مهندس را به خوبی میشناسیم. آقای حسیندژاکام مهندس چشم الکترونیکی، محقق وتحقیق گر ۱۷ سال مصرفکنندهموادمخدر بودند و چندین بار برای ترک اقدام کردند که موفق نبودند؛ ولی در ماه مبارک رمضان سال ۷۵ تصمیم گرفتند که جسته و گریخته روزه بگیرند. به همین دلیل آمدند یک نظمی به مصرف موادمخدر و زمان مصرف موادشان دادند که در ادامه مواجه شدند به ابداع روش DST و در سال ۷۶ به درمان واقعی رسیدند، که اصلا قابل باور و درک برای خودشان و خانوادشان نبود؛ اما از آنجایی که خداوند بخواهد دست کسی را بگیرد، بلندش کند و مأموریتی به او بسپارد، مطمئنا راه را برایش سهل و آسان میکند.
این مأموریت به ایشان واگذار شد و تا به امروز مأموریتشان را به نحو احسنت انجام دادند، کمک به دردمندان و کسانی که در تاریکیها قرار دارند. امروز نمایندگیهای زیادی داریم و کنگره۶۰ رونق پیدا کرده است که همه این اتفاقات از تفکر، تعقلات و رهبری آقای مهندس است که این سیستم توانسته رو به جلو حرکت کند، پشت تمام این قوانین، تعقل خیلی با ارزشی قرار دارد. آیا ما واقعا قدر آن زحمات را میدانیم یا نه؟ آقای مهندس چهارشنبه خیلی زیبا صحبت کردند و سختیهایی که خودشان و خانوادهیشان کشیدند گفتند؛ اگر همسر من یک مدت پشت سر هم سرکار برود حتی روز جمعه را هم بخواهد سرکار برود، اعتراض میکنم و میگویم امروز روز جمعه مخصوص من هست و میخواهم بیرون بروم، گردش کنم و تفریح داشته باشم.
ولی خانوادهی آقای مهندس هیچ موقع اعتراضی نکردند و همیشه در کنار ایشان بودند و پا به پای ایشان قدم برداشتند و مسائل، مشکلات حل شد. با این که سختیهای زیادی بود چه از لحاظ آموزش که به گفته آقای مهندس؛ راهنماها اصلا عقیدهای به روش تدریجی نداشتند که بخواهند، روش تدریجی را انجام دهند، دوباره ترک مواد میکردند یا حتی اگر در کنگره بودند بیرون از شعبه موادمصرف میکردند. مشکلات مالی خیلی خیلی زیادی بود که خدا را شکر امروزه همه این مشکلات حل شده است و به گفته خودشان که امروزه کنگره۶۰ ثروتمندترین است. امروزه اگر کسی بخواهد به کمپ بیست روز، یک ماه یا دو ماه برود، قبل از آن یه پول هنگفتی را میگیرند و آن بنده خدا را میبرند. اذیت و آزارهایش کنار بماند ولی چه هزینههایی باید خانوادهایشان بدهند که ترک کند؛ آیا خوب شود یا نشود؟ و ما میدانیم که خوب شدنی نیست.
اگر بخواهم این دستور جلسه را به لژیون سردار ارتباط دهم؛ تمام مخارج کنگره۶۰ از لژیون سردار است و بنیان لژیون سردار آقای مهندس هستند و اولین قدم را برداشتند و جشن گلریزان امسال اولین چک را آقای مهندس کشیدند. مبلغ بالایی هم بود، ٣ میلیارد تومان و امروزه با این مبلغ میشود آپارتمان نقلی گرفت؛ واقعا اگر بخواهیم حساب کنیم همچنین چیزی است؛ ولی ایشان این بخشندگی را داشتند و این کار را انجام دادند. این بخشندگی یعنی؛ من کبری یاد بگیرم اگر تعهد میدهم، سر تعهد خودم بایستم. من اگر بخواهم در مورد خودم بگویم، از زمانی که لژیون سردار برگزار شد شاید دو سال اول نتوانستم در لژیون شرکت کنم به دلیل وجود مشکلات؛ ولی از آن به بعد عضو لژیون سردار شدم و خدا را شکر تا به امروز عضو سردار بودهام، خودم، مسافر و دخترم که خانواده کنگرهای هستیم و تا زمانی که در نمایندگی امین خدمتگزار بودم، به نحو احسنت کارم را انجام دادم.
زمانی هم که خدمتگزار نمایندگی صادق بودم، دنور شدم، مسافرم و دخترم سردار شدند و برکاتش آنقدر زیاد بود که جهزیه تهیه کردم. این مسیر پیشرفت زیادی برایمان داشت و اصلا هیچ دردسری نداشت. این صحبتها را میگویم که عزیزان بدانند که اگر اتفاقی برایشان میافتد، ناامید نباشند. در زندگی، همیشه یه سو چراغی است که باید امید داشته باشیم. یک روزی آمدم شعبه و همسفر ایران در مورد استاد سردار صحبت میکردند که تلنگری برای من بود. من یک قسمتی نشسته بودم و احساس میکردم استاد سردار پیش من نشستهاند. هر موقع حال خرابی داشتم نمیخواستم بچهها و مسافرم متوجه بشوند و یا گرهای داشتم با استاد سردار صحبت میکردم؛ میگفتم امروز آمدهام خودت گره من را باز کن، دقیقا هفته بعد گرهی من باز میشد.
زمانی که باور کنم یه شخصیتی در زندگی همه ما و اعضای کنگره۶۰ حضور دارد، در وجودمان و زندگیمان هست ایشان دست ما را میگیرد. الهامات و حسها واقعا وجود دارد و در وجود همه ما هست. ذره ذره این اتفاقات زیبا در زندگی من افتاد، مسافر من مشغول کار شد و مشکلات ما یکی یکی حل شد و گرهها پشت سر هم باز شد. من همه این اتفاقات را مدیون آقای مهندس هستم. حتی اگر مشکلاتی پیش آید، من و مسافرم در کنار هم هستیم، این کنار هم بودنها از کجا نشعت میگیرد؟ تمامیشان از آموزشهای آقای مهندس است و از زحماتی هست که ایشان و خانواده محترمشان کشیدند. یک شخصیتی وارد زندگیهایمان میشود که اصلا باورمان هم نمیشود و من کجا بودم و این حسهای خوب کجا؟
قدر این روزهایمان را بدانیم، قدر آمدن و رفتنهایمان را بدانیم؛ بیدلیل بهانهگیری نکنیم، من خودم را میگویم یه جاهایی از خودگذشتگی داشته باشیم. مسائل و مشکلات را سعی کنیم در کنار خانواده حل کنیم تا بتوانیم به تعادل، حالخوش برسیم. هرگز فراموش نکنیم که یک روزی چه کسی بودیم و چه اتفاقاتی در زندگیمان افتاد، امروز چه حس و حالی داریم و چقدرحالمان خوب است. مهمترین چیزی که در زندگیها باید باشد، حال خوب امروزتان هست که در یابید و سعی کنید به بهترین نحو با دیگران برخورد داشته باشید و این حس خوب را انتقال دهید.
.jpg)
تاپیست: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون سوم)
عکاس: همسفر فاطمه.ج رهجوی راهنما همسفر منصوره (لژیون هفتم)
ویرایش: همسفر سکینه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون ششم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر منصوره (لژیون هفتم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
654